پس از حوادث خونین بار اخیر در غزه و پس از آن که حماس کنترل این منطقه را به دست گرفت، سوالات بسیاری درباره مراحل بعدی و این که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، مطرح شده است.
جای هیچ شک و تردیدی نیست که جنبش حماس و کابینه منتخب (پیشبرد امور) فلسطین به ریاست اسماعیل هنیه پیوسته ندای گفت و گو را سر داده و بر ضرورت انجام آن تاکید کرده اند. حماس و کابینه منتخب برای از سر گیری گفت و گو بین طرفین اختلاف همچنین از برخی طرف های عربی و اسلامی و حتی بین المللی استعانت می جویند و به رسیدن به وفاق و همبستگی ملی و پایان دادن به اختلافات موجود و تحقق مشارکت سیاسی گروه های فلسطینی امیدوارند؛ مشارکتی که شماری از طرف های نفوذی جنبش فتح که به جایگاه و محبوبیت این جنبش (فتح) ضربه زده و بر تصمیمات سیاسی آن سیطره یافته اند، آن را ناکام گذاشتند.
همه می دانیم که دولت جرج بوش خواهان گفت و گو بین محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان و اسماعیل هنیه نخست وزیر دولت منتخب فلسطین نیست و همواره برای شکست این دیدار و گسترش دامنه اختلاف بین فلسطینیان تلاش می کند و به همین خاطر ما به مواضع آمریکا اصلا خوشبین نیستیم و به تقویت ارتباط خود با اروپایی ها و لو به طور غیر رسمی و به دور از تبلیغات رسانه ای ادامه می دهیم. ما از اروپایی ها موضع بهتری را در زمینه حل بحران کنونی یافته ایم و برخی از کشورهای اروپایی خواهان ارتباط و همکاری با جنبش حماس هستند و آنان به خوبی می دانند که حماس در قول و عمل صادق است و جز علیه اشغالگران سلاح در دست نمی گیرد.
نویسنده در سطور بعدی دیدگاه خود را درباره حوادث نوار غزه این گونه بیان می کند:
اول: حوادث اخیر نوار غزه آن گونه که عده ای قصد تبلیغ آن را دارند یک طرح از پیش تعیین شده نبود. عملیات های نظامی اخیر در این منطقه پس از آن صورت گرفت که تمامی اقدامات قبلی برای برقراری امنیت به شکست انجامید، سلاح به طور غیر قانونی در دست عده زیادی افتاده بود و آشکارا علیه برخی از رهبران و اعضای مبارز جنبش حماس و نهادهای وابسته یا طرفدار آن جنایت می شد. این جنایت ها رفته رفته تشدید گردید، به طوری که جنگ بر سر هویت و داشتن محاسن و نماز بود و طی آن به بسیاری از مساجد و ائمه حمله شد.
در این وضعیت بحرانی تلاش های سرلشگر برهان “حماد” و هیأت امنیتی مصر و کمیته های پیگیری ملی و اسلامی نیز راه به جایی نبرد و همگان وارد جنگی شدند که هیچ کس برای آن برنامه ریزی نکرد بود اگر چه ما اطلاعاتی در اختیار داشتیم در این زمینه که جریانی در داخل جنبش فتح در حال جمع آوری سلاح و نیروهای نظامی برای رویارویی با جنبش حماس و سرکوب شاخه نظامی آن است.
دوم: منطقی نیست که گفته شود ما در قاهره از سویی برای تدوین برنامه ها و اصولی برای ساماندهی به ساختار سرویس های امنیتی و تقویت مشارکت سیاسی و وحدت ملی مذاکره و از سوی دیگر، برای از بین بردن این وحدت تلاش می کردیم! به یاد دارم که ما (فتح و حماس) هر زمان که به هم نزدیک و با یکدیگر تعامل مثبت و سازنده ای داشتیم عده ای علیه ما اقدام و برای به شکست کشاندن کلیه تفاهمات قبلی تلاش می کرده اند. ما عباس را پس از هر دیدار با نخست وزیر و وزیر کشور فلسطین، در جریان توطئه های برخی عناصر قرار می دادیم و از وی می خواستیم تا برای برکناری عناصر مفسد و خرابکار از سرویس های امنیتی هر چه سریعتر اقدام نماید، اما به این درخواست ها هیچ گونه توجهی نمی شد.
سوم: جنبش حماس هرگز خواهان ناامنی در منطقه یا کشورهای همسایه نبوده است و رویدادهای اخیر غزه نشأت گرفته از خشم و عصبانیت اعضای جنبش حماس پس از هدف قرار گرفتن مقر هیأت دولت و منزل نخست وزیری و برخی از شخصیت های سیاسی و دینی بود و اندک اندک تحولات روند سریعی به خود گرفت و در این میان فرار دسته جمعی و تخلیه مقرهای امنیتی به این وضعیت دامن زد. بسیاری از نیروهای امنیت ملی و نیروهای گارد ریاست تشکیلات خودگردان این جنگ را جنگ خود ندانسته و آن را خارج از مسائل ملی می دانستند و به همین خاطر مراکز خود را رها و به خانه های شان رفتند.. مسائل به گونه ای نشان داده شد که گویی این حوادث توطئه از پیش تعیین شده شاخه نظامی جنبش حماس بود، اما حقیقت چیز دیگری است ما در گذشته گفتیم و در حال حاضر نیز تاکید می کنیم که ما با جنبش فتح نجنگدیم بلکه این جنگ علیه عناصری صورت گرفت که مجری طرح های آمریکایی و رژیم صهیونیستی بودند.
چهارم: اسماعیل هنیه نخست وزیر فلسطین به نمایندگی از جنبش مقاومت اسلامی حماس تاکید کرد که هرگز از اصول خود اعم از تمامیت ارضی، وحدت نظام سیاسی و احترام گذاشتن به نهادهای قانونی فلسطین که از بطن انتخابات دمکراتیک تشکیل شدند چشم نخواهد پوشید.
پنجم: ما حاضریم درباره همه مسائل از جمله ساماندهی به سرویس های امنیتی بر اساس معیارهای ملی و تخصصی، کابینه وحدت ملی، مشارکت سیاسی، ساماندهی ساختار سازمان آزادی بخش فلسطین و غیره مذاکره کنیم.
ششم: مراکز و موسسات وابسته به تشکیلات خودگردان ملک همه ملت فلسطین و نه فقط جنبش های فتح و حماس هستند و ما بر این باوریم که این موسسات و مراکز می بایست به دور از هر گونه صف آرایی های حزبی و گروهی باشند.
تلاش های میانجیگرانه برای حل بحران کنونی دیر یا زود نتیجه داده و به زودی گروه های فلسطینی مانند گذشته با یکدیگر متحد می شوند. همه می دانند که هیچ کس نمی تواند فلسطینان را بدون اجماع ملی، به رویارویی های نظامی یا سیاسی کشانده یا آنان را به سوی صلح سوق دهد. به همین خاطر است که می گوییم محمود عباس در کنفرانس بین المللی پاییز آینده در حالی که با حماس قطع رابطه کرده است، هرگز موفق نخواهد شد. وی برای این که بتواند در این کنفرانس از موضع قدرت سخن بگوید ابتدا می بایست با جنبش حماس و کابینه هنیه مصالحه و آشتی کند و گرنه دست خالی به این کنفرانس خواهد رفت و سرافکنده و روسیاه به فلسطین باز خواهد گشت و در مقابل، محبوبیت حماس در بین مردم افزایش خواهد یافت و در نهایت این جنبش در صورت ادامه مخالفت های عباس با گفت و گوی ملی، تصمیم خواهد گرفت تا نقاب از چهره کلیه کسانی که خواستار این جدایی و اختلاف و دشمنی بین دو گروه اصلی فلسطینی هستند، بردارد.
پرواضح است که دوران ریاست عباس درست همان زمانی که آمریکایی ها رئیس جدید خود را انتخاب خواهند کرد، تمام خواهد شد و انتظار می رود که در انتخابات سراسری نوامبر 2008م. آمریکا، نامزدی از حزب دمکراتیک پیروز شود. همچنین اغلب پیش بینی ها حاکی از آن است که پس از انتخابات یک سری تحولات ریشه ای و در سیاست آمریکا در قبال حل مناقشه طرفین فلسطینی و عربی ایجاد خواهد شد و طی آن آمریکا مواضع عادلانه ای را در قبال این مساله اتخاذ خواهد کرد.
ما منتظر زوال دولت بوش دشمن منافع ملت ما و امت اسلام و احیای نقش اروپا در منطقه و حمایت های بی وقفه جهان اسلام از مساله فلسطین هستیم تا از این طریق به هدف خود در راندن اشغالگران از سرزمین مقدس فلسطین نایل آییم. ما با حمایت های امت اسلام و هوشیاری کشورهای اروپایی خواهیم توانست به استقلال و آزادی و تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه به پایتختی قدس دست یابیم.