پنج شنبه 01/می/2025

در غزه چه گذشت؟

چهارشنبه 11-جولای-2007

بعد از آنکه شهروندان اهل غزه به دنبال پایان درگیری های خونین در نوار غزه که به حاکمیت سبز پرچمان حماسی بر این منطقه و فرار گروه خیانتکار و مزدور به کرانه باختری انجامید، نفسی راحت کشیدند؟، سه اصل آرامش، امید و انتظار بر فضای عمومی نوار غزه حاکم شده است.

آرامش در همه جا حکمفرما شد و مطمئنا دیگر غزه بعد از ژوئن، همچون غزه پیش از آن نخواهد بود. غزه کاملا تغییر کرده و امروز شاهد آرامشی است که پیش از این شاهد آن نبود و به اذعان دشمن صهیونیستی، پیروزی مبارزان حماس در نبرد غزه مرهون روحیه جنگاوری است که اعضای این جنبش از آن برخوردار هستند و این در حالی است که اعضای دستگاه های امنیتی که فرماندهان شان آنها را ترک گفتند و در میدان درگیری تنها گذاشتند، از چنین روحیه ای برخوردار نبودند.

انتظار … شهروندان غزه ای به نوار غزه به عنوان کشور حماس می نگرند و به خوبی می دانند که محاصره ملت فلسطین بعد از ورود حماس به قدرت آغاز شده است. آنها منتظر هستند تا ببینند که اسرائیل با نوار غزه چه خواهد کرد. آیا گذرگاه ها را باز خواهد کرد؟ آیا اجازه ورود نیازهای اولیه به غزه را می دهد؟ و هزاران “آیا” ی دیگر که نیازمند پاسخ است.

امید شهروندان غزه ای به آن است که امنیت و آرامش در محل سکونت و زندگی شان برقرار شود، امنیتی که در طول ماه های گذشته از آن محروم بودند.

شهروندان غزه ای امیدوارند وضعیت از آنچه که بود، بهتر شود ؛ زیرا آنها بعد از موفقیت جنبش حماس و فرزندان با عزت و شرافت ملت فلسطین در بیرون راندن جنایتکاران، آزادی ربوده شدگان و بازگرداندن حقوق به صاحبان حق، طعم امنیت را چشیده اند.

آغاز حوادث اخیر نوار غزه

حوادث اخیر نوار غزه عصر روز یکشنبه (10/6/2006) و در حالی آغاز شد که برخی از نیروهای وابسته به دستگاه های امنیتی تحت فرمان ابومازن قصد تعقیب اعضای حماس و نصب کمین را داشتند و از همین رو، در بالای برج ها جا گرفتند و ایست های بازرسی را دایر کردند. هنگامی که یکی از نیروهای مذکور مشغول بالا رفتن از دیوار یکی از برج های واقع در منطقه امنیتی وابسته به تشکیلات خودگردان بود، ناگهان سقوط کرد و کشته شد. به سرعت برق و باد، بوق های تبلیغاتی مخصوص فتنه انگیزی و دروغپردازی انگشت اتهام به سمت جنبش حماس و نیروهای یگان اجرایی وزارت کشور نشانه رفتند و مدعی شدند که حماس فرد مذکور را از بالای برج به پایین پرتاب کرده است تا از این طریق هر جنایتی را که در حق فرزندان جنبش مذکور مرتکب شوند، توجیه کنند. مردم این دروغ را که حماس به پرتاب یکی از نیروهای امنیتی از بالای برج به پایین اقدام ورزیده است، باور نکردند و چگونه می توان باور کرد که نیروهای یگان اجرایی وزارت کشور یکی از نیروهای امنیتی را از بالای برجی که در منطقه امنیتی تشکیلات خودگردان واقع شده است، پرتاب کرده باشند.

دروغپردازی های دستگاه های امنیتی تحت امر ابومازن به این حد نیز خاتمه نیافت و وقتی که محمد السویرکی 21 ساله که در گارد ریاست تشکیلات خودگردان فعالیت می کرد، نقش زمین شد، سریعا دست و پاهایش را بستند تا اینکه اتهام را کامل کنند. خانواده السویرکی دیدند که او ـ دست و پا بسته ـ به پایین افکنده شده است. نیروهای گارد ریاست تشکیلات خودگردان بلافاصله بعد از این دسیسه چینی، راهی منزل شیخ مبلغ محمد الرفاتی (30 ساله) امام جماعت مسجد العباس غزه شدند و به منزل سه طبقه ای که شیخ محمد در آن زندگی می کرد، حمله ور شدند و بعد از بر هم زدن اسباب و اثاثیه دو طبقه اول، راهی طبقه سوم یعنی منزل مسکونی شیخ محمد شدند. شیخ در اتاق خواب را بسته بود. جنایتکاران تهدید کردند که فرزند هفت ساله شیخ به نام حمزه را خواهند کشت و ایشان نیز برای حفظ جان فرزند از اتاق بیرون آمدند. جنایتکاران بلافاصله بعد از مشاهده وی، به سمت پاهایش تیراندازی کردند و بر روی تشک انداختند و چهار نفر از آنها وی را با خود بردند.

شیخ رفاتی توسط نیروهای گارد ریاست تشکیلات خودگردان ربوده شد و شدیدا مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفت و بعد از آن نیز در مجتمع امنیتی “انصار” به ضرب گلوله کشته شد و پیکر ایشان نیز در نزدیکی دانشگاه اسلامی انداخته شد.

شیخ محمد الرفاتی از زمان آغاز انتفاضه دوم امام مسجد بود. او در مسجد تربیت شد و سخنرانی های فراوانی را در جهت هدایت مردم ایراد می کرد. همگان به تقوی و پرهیزگاری شیخ محمد و گفتمان وحدت جویش گواهی می دادند و همین اخلاق و تفکر باعث شد تا تاثیر مثبتی بر مردم داشته باشد و محبت مردم را جلب کند.

در همان شب، حوادث روند شتابنده تری به خود گرفت و جنایتکاران عضو گارد ریاست تشکیلات خودگردان دست و پای یکی از شهروندان به نام “حسام ابوقینص” که دارای محاسن و ظاهری اسلامی بود، با این خیال که عضو حماس است، بستند و از بالای یکی از برج ها به پایین پرتاب کردند تا اینکه این باور را در ذهن مردم جای دهند که قاتلان سویرکی از اعضای حماس بوده اند ؛ ولی بعد از مدتی فهمیدند که فرد پرتاب شده از اعضای فتح بوده است. جنایتکاران عضو گارد ریاست تشکیلات خودگردان دست به نقشه جدید زدند و یکی از شهروندان به نام موسی ابوزینی را کشتند و جسدش را در نزدیکی تفرجگاه شهرداری غزه انداختند که البته این تفرجگاه فاصله ای با مجتمع امنیتی “السرایا” وابسته به دستگاه های امنیتی بود، نداشت.

در بامداد روز دوشنبه 11/6/2007 افراد مسلح که وابسته به یکی از طوایف مورد حمایت جریان کودتاگر و مزدور بودند، به منزل دکتر ماهر عجور، استاد دانشگاه اسلامی غزه یورش بردند و به قتل برادرش مازن که در نیروهای پشتیبانی وزارت کشور فعالیت می کرد، اقدام ورزیدند و منزل دکتر ماهر و نجاری وی را به آتش کشیدند و برادر، همسر و فرزندانش را ربودند. بعد از این ماجرا، گردان های قسام تهدید کرد که اگر کوچک ترین آسیبی به دکتر ماهر و خانواده اش برسد، رهبران جریان کودتاگر فتح را هدف قرار خواهد داد. طولی نکشید که روند حوادث به بیت حانون کشیده شد و نیروهای تشکیلات فاسد خودگردان اقدام به بازداشت باسل بارود الکفارنه 25 ساله که عضو یگان پشتیبانی وزارت کشور بود، کردند و او را در برابر همگان تیربازان کردند. به دنبال این جنایت، خانواده مقتول به بیمارستان شهر حمله کردند و سه شهروندی که به اعتقاد آنها در قتل فرزندشان دست داشته است، کشتند. بعد از بیت حانون، حوادث به بیت لاهیا کشیده شد. در این منطقه جنایتکاران یک جوان فلسطینی به نام محمد محجز از اعضای گردان های قسام را به قتل رساندند و در همان روز “باسم نعیم” وزیر ورزش و امور جوانان نیز مورد سوء قصد نافرجام قرار گرفت. افراد مسلح عضو فتح دفتر این وزیر فلسطینی را در غرب غزه گلوله باران کردند ؛ ولی آسیبی به او وارد نیامد.

افراد مسلح در روز دوشنبه چهار دانش آموز دبیرستانی که از اولین جلسه امتحان نهایی باز می گشتند، ربودند. به گزارش شاهدان عینی، افراد مسلح چهار دانش آموز مذکور را در نزدیکی منزل ماهر مقداد از رهبران جریان کودتاگر و مزدور فتح ربودند و بعد از چند ساعت آنها را آزاد کردند.

در بامداد روز سه شنبه 12/6/2007 جنایتکاران عمر نبهان الرنتیسی 20 ساله برادرزاده شهید دکتر عبدالعزیز الرنتیسی را کشتند و پیکر ایشان را در نزدیکی مدرسه الهدی واقع در منطقه قیزان النجار انداختند. تمامی این جنایت های به هم پیوسته و مستمر اتفاق افتاد، بدون آنکه رئیس تشکیلات خودگردان یک کلمه در مورد آنها حرف بزند. در همان روز سه شنبه جنایتکاران بحران را به استان مرکزی منتقل کردند و محمد صافی از اردوگاه النصیرات و ایهاب سعید نصار از نیروهای یگان پشتیبانی و اجرای وزارت کشور را به قتل رساندند. تمامی این جنایت ها انجام شد ؛ ولی باز هم گردان های قسام خشم خود نسبت به این گروه جنایتکار را کنترل کرد ؛ ولی به نظر می رسد که سکوت قسامیان برای این جماعت خوشایند نبود و از این رو یک گلوله آر.پی.جی به سمت منزل اسماعیل هنیه، نخست وزیر فلسطین که در اردوگاه الشاطی در غرب شهر غزه واقع است، شلیک کردند که این اقدام جنایتکارانه، خسارت های مادی را برای منزل هنیه به دنبال داشت ؛ ولی هیچ کشته و زخمی بر جای نگذاشت.

کاسه صبر لبریز شد  

  عصر دوازدهم ژوئن دیگر کاسه صبر گردان های قسام در مقابل اقدامات گروه مزدور که برای اجرای دسیسه های صهیونیستی و آمریکایی جهت براندازی جنبش حماس تلاش می کردند، لبریز شد. در حالی که مسئولان تشکیلات خودگردان در مقابل جنایت های زیردستانشان سکوت اختیار کرده بودند، گردان های قسام نیروهای خود را برای حمله به لانه های جاسوسی، خیانت و قتل که به نام مقرهای دستگاه های امنیتی شناخته می شود، صادر کرد. طرح پاک سازی از شهر خانیونس در جنوب نوار غزه شروع شد. نیروهای قسامی دو مقر اصلی امنیت ملی تشکیلات خودگردان را که به نام گردان های 35 نامیده می شد و در نزدیکی بیمارستان اروپایی واقع در شرق خانیونس قرار داشت، محاصره کردند. قسامیان از کسانی که در داخل مقر اصلی امنیت ملی مستقر شده بودند، خواستند تا محل مذکور را ترک گویند که شماری از افراد خارج و شماری نیز حاضر به این کار نشدند. به دنبال این مسئله، نیروهای قسامی به مقابله با کسانی که مقاومت می کردند، پرداختند تا اینکه در نهایت آنها نیز تسلیم شدند و سلاح خود را به نیروهای قسامی تحویل دادند.

پس از این مرحله نوبت به مقر گارد ریاست تشکیلات خودگردان رسید که یک پایگاه بسیار بزرگ و مستحکم می باشد و در منطقه “معن” در مسیر جاده خانیونس به رفح واقع شده است. نیروهای قسامی مکان مذکور را محاصره کردند و از افراد مستقر در آن خواستند که محل را ترک گویند ؛ ولی آنها امتناع کردند و به دنبال آن، درگیری های محدودی صورت گرفت که تا زمان تسلیم افراد ادامه داشت. بعد از انتهای ماجرا، گردان های قسام وارد محل شدند و مقادیر زیادی اسلحه و تجهیزات جنگی در آن یافتند. ضمنا افراد مستقر در این مکان نیز پس از تسلیم شدن مورد عفو قرار گرفتند.

نیروهای قسامی بعد از این مرحله، به پایگاه مهندسی امنیت ملی تشکیلات خودگردان در منطقه قراره حمله کردند. در این پایگاه که در زمینی با مساحت بیست دونم ساخته شده بود، یک انبار سلاح وجود داشت. نیروهای قسامی پایگاه مذکور را محاصره کردند. برخی افراد مستقر در آن تلاش کردند تا تسلیم شوند ؛ ولی برخی دیگر از همکاران شان مانع از این کار آنها شدند. سپس درگیری کوچکی میان دو طرف صورت گرفت و در نهایت افراد مستقر در پایگاه مجبور به ترک آن شدند که نیروهای قسامی نیز آنها را آزاد کردند. در پایگاه مهندسی امنیت ملی تشکیلات خودگردان مقادیر فراوانی سلاح، مواد منفجره، دستگاه های ردیابی مواد منفجره، نقاب هایی که مهر اسرائیل را داشتند، گلوله های آر.پی. جی که پرچم اسرائیل و فلسطین بر روی آنها بود، مقادیر زیادی موشک های مقاومت و بمب هایی که از مبارزان مصادره شده بود و همچین شماری خودرو یافت شد که بر روی آنها سلاح سنگین نصب شده بود.

گردان های قسام در ادامه برنامه خود برای پاک سازی نوار غزه راهی مقر اصلی سازمان اطلاعات شدند که یک پایگاه بزرگ و مستحکم بود. نیروهای مبارز فلسطینی اقدام به محاصره محل کردند ؛ ولی هیچ کسی در داخل آن نبود و بعد از آنکه تمامی اسناد، تجهیزات و سلاح های موجود در آن را مصادره کردند، این لانه جاسوسی را تخریب کردند. ضمنا جیره خواران صهیونیسم برخی از اسناد و پرونده ها را تا پیش از فرار خود از محل نابود کرده بودند.

دلاورمردان مقاومت راه خود را به سمت جنوب پیش گرفتند و کار پاک سازی شهر رفح را آغاز کردند. در ابتدا یکی از بزرگ ترین پایگاه های سازمان حفاظت اطلاعات تشکیلات خودگردان در رفح را که به عنوان یکی از بزرگ ترین مراکز جاسوسی به شمار می رفت، محاصره کردند. در این پایگاه، جوانان مبارز بازداشت شده فلسطینی نگهداری می شدند و بعد از آن نیز به قتل می رسیدند.

قسامیان حرکت خود را به سمت نقطه مرزی فلسطین با مصر ادامه دادند و پایگاه های وابسته به گارد ریاست تشکیلات خودگردان را محاصره کردند. بعد از این محاصره، شمار زیادی از افراد مستقر در پایگاه ها تسلیم شدند، برخی دیگر فرار کردند و برخی نیز از اعتبار نداشته خود دفاع کردند که سرنوشت آنها مرگ یا زخمی شدن بود.

در بامداد روز سیزدهم ژوئن، مبارزان قسامی پایگاه ابوجراد وابسته به یگان اجرایی فتح (در جنوب شهر غزه) را محاصره کردند و بعد از انجام برخی درگیری های محدود وارد پایگاه مذکور شدند و توانستند به مهمات موجود در آن دست یابند که در میان آنها سلاح های جدید آمریکایی نیز یافت می شد.

در مرحله بعد، گردان های قسام به سراغ پایگاه های سازمان حفاظت اطلاعات تشکیلات خودگردان و امنیت ملی در استان مرکزی نوار غزه رفتند ؛ ولی این پایگاه ها بیش از چند ساعت تاب تحمل در برابر دلاورمردی های گردان های قسام را نداشتند و تسلیم شدند. ضمنا در همین روز، مبارزان قسامی از کنترل کامل نوار غزه نیز فارغ شدند و آن را به عنوان یک منطقه بسته نظامی اعلام کردند. مبارزان فلسطینی در همین روز توانستند مقرهای امنیت ملی و سازمان حفاظت اطلاعات تشکیلات خودگردان را در اختیار بگیرند.

 پاک سازی پایگاه های شهر غزه

 مبارزان قسامی بعد از پایان روند کنترل پایگاه های امنیتی در شمال، جنوب و مناطق مرکزی نوار غزه، راهی شهر غزه شدند تا مقرهای امنیتی که نظامی پیچیده تر و استحکامی بیشتر داشتند، را به کنترل خود درآورند. در عصر آن روز، گروه های قسامی راهی مقر اصلی سازمان حفاظت اطلاعات تشکیلات خودگردان در محله تل الهوی واقع در غرب شهر غزه شدند و به مدت یک روز و نیم آن را در محاصره خود داشتند و در جریان درگیری با افراد مستقر در این پایگاه شماری از مبارزان فلسطینی به نام های محمد سالم العالول، محمد الخولی، زید البرادعی، احمد طلال بصل و عوض الجوجو به شهادت رسیدند.

در حالی که روند درگیری و محاصره مقر اصلی سازمان حفاظت اطلاعات تشکیلات خودگردان در شهر غزه تشدید می یافت، گروه دیگری از مبارزان قسامی سازمان اطلاعات کل تشکیلات را در منطقه السودانیه شهر غزه به محاصره خود درآورده و مشغول درگیری با مزدوران خائن بودند که در این درگیری و محاصره شماری از مبارزان به نام عماد ابوقادوس (مسئول یگان ویژه گردان های قسام)، محمد ابوراس، محمد الاسود، رائد ابوعبید، احمد جحا، بلال شامیه، محمود المقید و عبدالله مقداد به شهادت رسیدند. دو مقر مذکور بعد از دو روز محاصره سقوط کردند و گردان های قسام کنترل کامل آن را به دست گرفت. در روز چهاردهم ژوئن تیم های عملیاتی قسام به بزرگ ترین مقر نیروهای امنیتی ملی در نوار غزه موسوم به “السرایا” حمله کردند ؛ ولی حتی یک گلوله نیز از لوله تفنگ مبارزان شلیک نشد، چرا که کودتاگران از محل مذکور گریخته و راهی مقر ریاست تشکیلات خودگردان در غزه شده بودند و در آنجا با سرقت قایق های ماهیگیران، راهی فلسطین اشغالی و مصر شدند. برخی از ساکنان منطقه می گویند: “به چشم خود دیدیم که قایق های نظامی رژیم صهیونیستی برخی از کودتاگران را سوار می کردند.”

با تشدید درگیری ها و نزدیک شدن زمان حاکمیت کامل گردان های قسام بر مقرهای امنیتی نوار غزه، برخی از چهره های برجسته جریان کودتاگر فتح نیز برای فرار از این منطقه تلاش زیادی به خرج دادند.

 حذف یکی از برجسته ترین چهره های جریان کودتاگر فتح

  سمیح المدهون یکی از جنایتکاران مزدور بود که قصد داشت از نوار غزه گریخته و به مصر پناه ببرد. المدهون از غزه گریخت ؛ ولی در مسیرش به سمت خط ساحلی، گروهی از اعضای یگان پشتیبانی وزارت کشور فلسطین راه را بر وی بستند. این جنایتکار به روی آنان تیراندازی کرد که در این جریان جمال ابوسویرح به شهادت رسید ؛ ولی مبارزان قسامی موفق به دستگیری او شدند و بعد از بازداشت، وی را به منزل شهید ابوسویرح منتقل کردند. المدهون مورد بازجویی قرار گرفت و تصمیم بر آن شد که در مقابل منزل مذکور تیرباران شود تا اینکه عبرتی برای دیگر کودتاگران باشد. مبارزان قسامی وی را تیرباران کردند و بعد از آن نیز مردم و خانواده خشمگین ابوسویرح جسد پلید او را به زیر مشت و لگد گرفتند. در پایان روز چهاردهم ژوئن، جنبش حماس کنترل کامل نوار غزه را به دست گرفت و توانست امنیت را به شکلی عالی برقرار کند تا جایی که شهروندان با خیال راحت و آسوده چشم بر هم گذاشتند، چیزی که مدت ها از آن محروم بودند.

 واکنش جنبش حماس

 جنبش حماس تاکید کرد: این گروه مزدور و تبهکار که از برافروختن هیچ آتشی ابا ندارد، تابع هیچ ارگانی نیست و هیچ اصول اخلاقی را رعایت نمی کند. اگر مزدوران را رها می کردیم، دیگر آسایش را از تمامی شهروندان سلب می کردند ؛ از همین رو، پایان دادن به حضور این جماعت یک ضرورت بود.

حماس خاطرنشان ساخت که هیچ جنگ و درگیری با جنبش فتح ندارد و هیچ مورد اختلافی میان فتح و حماس که بر سر آن نزاع و مناقشه باشد، وجود ندارد.

این جنبش مبارز فلسطینی در ادامه از جنبش فتح نیز خواست تا موضع خود را در قبال آدم کش های جنایتکار بیان دارد و به حمایت سازمانی خود از آنها پایان دهد تا مبادا افراد مزدور آنچه که در غزه رخ داد، را به عنوان چالش میان فتح و حماس بر سر قدرت تلقی کنند.

حماس همچنین تصریح کرد: دیگر کارد به استخوان رسیده است و استفاده از سیاست خویشتنداری یا توافق در برخورد با کودتاگران کارگر نیست. این گروه مزدور بر ادامه جنایت های خود تاکید دارد و اگر به حال خود رهایش می کردیم، ما را با خودش غرق می کرد ؛ از این رو، باید مانع از فعالیت شان می شدیم و هویت شان را آشکار می کردیم و آنها را تقدیم قانون نمی نمودیم تا قصاص در مورد آنها انجام شد زیرا تنها با قتل است که می توان جلوی مجرمان و جنایتکاران را گرفت.

حماس در ادامه از هیات امنیتی مصری خواست تا برای مردم حقیقت را بیان کند و پرده از ماهیت شیطانی گروهی که در اندیشه تبدیل غزه به حمام خون بودند، بردارد ؛ زیرا دیگر جای سکوت کردن نیست.

جنبش مذکور در ادامه از گروه های ملی، اسلامی و کمیته پیگیری امور مربوط به گروه های فلسطینی خواست تا نقش خود را به صورت کامل ایفا و حقیقت را بیان کند و تنها به محکوم کردن اکتفا نکند.

 مردم غزه

 بعد از گذشت یک روز از کنترل کامل نوار غزه توسط حماس ؛ هزاران شهروند فلسطینی به خیابان ها ریختند و با برگزاری راهپیمایی های گسترده خوشحالی خود را از آنچه که به نام “آزادسازی غزه از لوث وجود مزدوران رژیم صهیونیستی و عاملان نابسامانی و کودتا علیه دولت فلسطین” می خواندند، ابراز داشتند.

شهروندان غزه ای در راهپیمایی های خود اقدام ابومازن در حذف دولت منتخب و مشروع کنونی و تشکیل یک دولت منتصب و غیر قانونی را به شدت محکوم کردند.

در روز جمعه 15/6/2007 شمار زیادی از مردم غزه به خیابان ها ریختند و از اینکه غزه پاک سازی شده و امنیت دوباره به آن بازگشته است، ابراز شادمانی کردند.

 گروه های فلسطینی       

 گروه های فلسطینی به این یقین رسیدند که حمله به لانه های جاسوسی، تنها راهکار مقابله با نابسامانی های امنیتی، ترور افراد و سرقت است.

انور رجا، عضو دفتر سیاسی جبهه خلق برای آزادی فلسطین در خصوص حوادث غزه گفت: با نظر به آمادگی ها و جذب نیروهایی که جریان کودتاگر با حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی صورت می داد ؛ اگر جنبش حماس مسئله را قاطعانه خاتمه نمی داد، روند امور به شکلی سریع به سمت یک جنگ گسترده داخلی پیش می رفت.”

خالد ابوهلال از رهبران جنبش فتح تصمیم گرفته است تا یک جنبش جدید شکل دهد که به نام “فتح الیاسر” نامیده می شود.

ابوهلال می گوید: “رئیس تشکیلات خودگردان از چارچوب قوانین عدول کرده و تمامی تصمیماتش باطل و غیر قابل اجرا است.”

وی افزود: “در نشست های آتی بحث هایی در خصوص سیاست های کلی جنبش موسوم به فتح الیاسر در سطح داخلی، خارجی و روابط ملی و منطقه ای انجام خواهد گرفت.”

این رهبر برجسته فتح تصریح کرد: “دیگر ماهیت حقیقی افراد مشخص شده است و دلایلی وجود دارد که نشان می دهد ابومازن شخصا در فعالیت جریان کودتاگر دحلانی نقش داشته و شریک مستقیم اقدامات و دسیسه های دحلان است که از جمله این دسیسه ها می توان به ترور یاسر عرفات و همکاری با اشغالگران و دولت آمریکا برای گرسنه نگاه داشتن و به زانو درآوردن ملت اشاره کرد.

 کنترل نوار غزه به دست حماس چه معنایی دارد؟

  سامی ابوزهری، سخنگوی جنبش حماس می گوید: “آنچه در غزه رخ داد، در واقع یک اقدام اضطراری و گریز ناپذیر بود و جنبش حماس در آن اختیاری نداشت. حماس وقتی تمامی تلاش هایش برای مهار گروه های مرگ وابسته به محمد دحلان که از هیچ جنایتی ابد نداشتند، با شکست مواجه شد، اقدام به پاک سازی کرد.”

وی افزود: “ما در جنبش حماس دیگر هیچ گزینه ای جز حمله به این گروهک های جنایتکار نداشتیم. آنها از دستگاه های امنیتی به عنوان یک حاشیه امنیتی برای خود استفاده می کردند و دست به ربودن مبارزان، شکنجه کردن و قتل آنها می زدند. این اقدام بعد از سکوت مرگبار ابومازن صورت گرفت، سکوتی که از همدستی وی با گروه های مرگ حکایت داشت.”

ابوزهری در خاتمه تاکید کرد: جنبش حماس با تمامی قوا در راستای برقراری امنیت در نوار غزه می کشود و در تامین ما یحتاج مردم کوتاهی نمی کند.   

لینک کوتاه:

کپی شد