بلافاصله بعد از آنکه حماس در میدان مقاومت به یک پیروزی استراتژیک دست یافت و دشمن صهیونیستی نیز در معرض یک خطر لا ینحل استراتژیک قرار گرفت، آمریکا و همپیمانانش برای کمک به رژیم صهیونیستی وارد عمل شدند و برای این منظور، طرح آتش بس را مطرح کردند که باعث مهار مقاومت و حفظ امنیت رژیم صهیونیستی می شود و علاوه بر آن، دسیسه هایی را نیز برای حذف حماس طراحی کردند تا مگر از این طریق بتواند راه حل های خود برای مسئله فلسطین را به دیگران تحمیل کنند.
مقاومت اسلامی که رهبری آن را حماس به عهده دارد، در چند روز گذشته توانست پیروزی های شایان اهمیتی را به دست آورد و به خلق معادلات جدید در عرصه چالش با رژیم صهیونیستی دست زند تا جایی که رهبران دولت اشغالگر قدس اعتراف کردند که حماس به دشمن اصلی “اسرائیل” بدل گشته و آنها را در یک تنگنای بزرگ قرار داده است، تنگنایی که ـ حتی با وجود استفاده از عالی ترین تجهیزات نظامی ـ خروج از آن برای شان امکان پذیر نیست.
امروز اشغالگران صهیونیست اعتراف می کنند که گردان های قسام هیبت نظامی ارتش صهیونیستی را از قلوب ملت فلسطین برای همیشه پاک کرده اند.
استفاده از گزینه نظامی برای حذف مقاومت، به هیچ وجه کارگر نیست ؛ همچنانکه اشغال مجدد نوار غزه نیز تنها یک نتیجه را به دنبال دارد که همان پایان یافتن عمر نهاد ریاست تشکیلات خودگردان و قرار دادن سربازان صهیونیست در معرض تیرهای مبارزان قسامی است که این مسئله نیز هزینه سنگین و گزافی را برای اشغالگران به دنبال خواهد داشت و رژیم صهیونیستی ضربات مهلک اقتصادی و انسانی فراوانی از این رهگذر متحمل خواهد شد و در نهایت نیز باعث بروز ناامیدی در دستگاه های نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی صهیونیست ها می شود.
شاید دولت آمریکا اخیرا این نکته را درک کرده باشد که سرنوشت محتوم طرح امنیتی اش که با هدف حذف حماس و سرکوب ملت فلسطین تنظیم شده، یک شکست مفتضحانه و محض است. امروز دیگر در این نکته جای هیچ تردیدی نیست که دسیسه های احمقانه آمریکا، به نابودی حماس نمی انجامد و تنها باعث افزایش کمی و کیفی مقاومت می شود و باعث رشد بی نظیر و استراتژیک آن خواهد شد ؛ همچنانکه دستگاه های امنیتی نیز در نهایت در برابر فرامین دولت فلسطین سر تسلیم فرود خواهد آورد و دولت آمریکا مثل همیشه در برآوردها و پیش بینی های خود دچار اشتباه خواهد شد.
شاید به خاطر درک مسائل فوق باشد که اشغالگران صهیونیست و ایالات متحده و اقمار عربی آنها برای یک دسیسه جدید دست به کار شده اند تا از آن طریق، دستاوردهای مقاومت را از بین ببرند و رژیم صهیونیستی را از تنگنایی که گرفتارش شده است، نجات دهند. آنها برای این کار (نجات رژیم صهیونیستی) بحث طرح آتش بس و همچنین استقرار نیروهای بین المللی جهت حمایت از صهیونیست ها در مقابل ضربات سهمگین مقاومت و جلوگیری از دست یابی مبارزان فلسطینی به سلاح مطرح کرده اند.
دشمنان در چارچوب طرح خود برای نجات رژیم صهیونیستی، برای تقویت نهاد ریاست تشکیلات خودگردان، دستگاه های امنیتی، آموزش نیروهای گارد ریاست تشکیلات، دادن آرایش جدید به جنبش فتح و قدرت دادن به جریان صهیونیست زده جهت تثبیت حاکمیت بر این جنبش می کوشند. در همین راستا، دولت آمریکا برای آنکه بتواند از رنج های بی حد و حصری که ملت فلسطین در زیر سایه شوم محاصره اقتصادی کشیده است، استفاده کند و با طرح بحث بهبود وضعیت اقتصادی در صورت حاکمیت جریان صهیونیست زده، اراده پولادین ملت را در هم شکند و انسان های ضعیف را بخرد.
نظام های عربی نیز به عنوان ابزاری در دست آمرکیا هستند تا کاخ سفید با استفاده از آنها بتواند دسیسه های خود را به مرحله اجرا بگذارد. امروز نظام های عربی با دسیسه چینی علیه حماس و مقاومت ملت فلسطین اقدام به خیانت علنی می کنند و این در حالی است که دشمن صهیونیستی مخالفت خود را با طرح صلح اعراب اعلام کرد و آن را زیر پا گذاشت و به اقدامات سرکوبگرانه خود ادامه داد.
اخیرا نظام های عربی به یک همپیمان استراتژیک برای رژیم صهیونیستی مبدل گشته اند: خود را فدای خدمت به این رژیم می کنند، شب و روز خود را اختصاص به حفظ امنیت آن می دهند و هیچ فعالیتی از جانب آنها شاهد نیستیم مگر آنکه در راستای اجرای سیاست های این رژیم باشد. خوش خدمتی نظام های عربی به رژیم صهیونیستی به حدی رسیده است که از اتحادیه عرب در راستای خدمت به اهداف اشغالگران صهیونیست استفاده می کنند و از این اتحادیه می خواهند نقش قیم را برای ملت فلسطین بازی کند و تمامی دستاوردهای مقاومت را که خواب از چشم صهیونیست ها ربوده است، از بین ببرند.
ای نظام های خائن عربی، کدامیک شایستگی حمایت دارد: ملتی که از اقدامات سرکوبگرانه و تجاوزات مستمر اشغالگران رنج می برد یا اشغالگر مجرمی که از انجام هیچ جنایتی در حق ملت فلسطین ابا ندارد؟ کدامیک از این دو شایسته برخورداری از امنیت و صلح هستند؟
نظام های عربی باید ـ به جای دسیسه چینی علیه مقاومت ملت فسطین و تلاش برای از بین بردن دستاوردهای آن ـ از مقاومت به عنوان ابزاری برای اعمال فشار به ایالات متحده و رژیم اشغالگر قدس استفاده می کردند.
دولت های عربی باید به جای شتاب برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، به حمایت از مقاومت می پرداختند. نظام های عربی باید به جای آنکه به شرکای فلسطینی آمریکا و رژیم صهیونیستی پول و سلاح تحویل بدهند، برای مقابله با بروز درگیری داخلی در فلسطین تلاش می کردند.
بی تردید دسیسه هایی که دشمن چیده است، سرانجامی نخواهد داشت و تنها نتیجه اش شکست خواهد بود و حماس، جنبش جهاد اسلامی و دیگر انسان های آزادیخواه فلسطینی همچون کوه در مقابل تجاوزات دشمن صهیونیستی باقی خواهند ماند.
جامعه جهانی باید در برداشت خود از واقعیت های موجود در فلسطین تجدید نظر کند و بداند که ملت ما از یک ذره خاک خود چشم نخواهد پوشید و حقوق از دست رفته خود را باز پس خواهد گرفت و سرزمین خود را آزاد خواهد کرد.
جامعه جهانی باید بداند که ملت فلسطین به هیچ وجه حاضر به چشم پوشی از حق خود در مقابله با اشغالگران صهیونیست نیست.