هر کس که درباره واقعیت های امت اسلامی و به خصوص درباره اوضاع ملت فلسطین اندیشه و تامل کند، در می یابد که عوامل پیروزی به وفور یافت می شود؛ ولی همانگونه که اسباب پیروزی زیاد به چشم می خورد، متاسفانه هم زمان اسباب و عوامل شکست نیز بسیار زیاد است . البته منظور ما از شکست در این جا تاخیر در دست یابی به پیروزی و یا فزونی سختی ها و درد و رنج است.
به حمد الله اسباب و عوامل پیروزی با مقایسه ساده ای میان اوضاع بیست سال قبل ( قبل از انتفاضه اول) و وضعیت کنونی بسیار زیاد شده است و ما در این جا تنها به گوشه ای از آن اشاره می کنیم . همه به یاد دارند که مساجد در آن زمان خالی از نمازگزاران بود و فقط افراد مس و سالخورده قبل از پایان عمر دریافته بودند که نماز فرض و واجب است و جزء ارکان پنجگانه اسلامی می باشد که اسلام و دیانت بدون آن بر پا نمی شود و تازه همین افراد مسن طبعا با حسن نیت و ناآگاهی از احکام شرعی از ورود کودکان و افراد کم سن وسال به مساجد جلوگیری می کردند تا آرامش و حالت خضوع و خشوعشان برهم نزده شود در حالی که آنان با توجه به عدم درایت و پختگی و عدم آگاهی از دین در آن زمان تا دست یابی به خشوع فاصله زیادی داشتند . در آن زمان تنها وظیفه مساجد خواندن نمازهای فرض و سنت در آن ها بود که بعد از ادای این فرایض و سنن درهایشان بسته می شد . خود آرایی و بی حجابی از ویژگی های این دوره بود که البته منظور ما نمایان بودن موهای زنان و پوشیدن لباس های کوتاه می باشد . اما در مورد روزه باید بگویم بدون عسر و حرج در ماه مبارک رمضان مردم تظاهر به روزه خواری می کردند و علنا سیگار می کشیدند به گونه ای که این ماه مبارک تفاوتی با ماه دیگر سال نداشت . در مورد حج متاسفانه مردم این فریضه را به بخش پایانی و ناتوانی عمر و اگر مرگ به سراغشان نمی آمد به بعد از 60 سالگی موکول می کردند و این عبادت را صرفا برای ادای فریضه و نه برای اطاعت و تقرب به خدا انجام می دادند. به حج می رفتند تا مردم به آن ها حاجی بگویند. جهاد و سازمان های نظامی بسیار کم رنگ و نایاب و بسیار محدود و سری بودند . تفریحات و مجالس شادی نیز با حضور رقاصه ها بر پا می شد و در بسیاری از مواقع در مهمانی های رسمی از مشروبات الکلی استفاده می شد.
اما اکنون مساجد ما با انبوهی از نمازگزاران پیر و جوان و نونهالان آکنده است و این نونهالان در قرار گرفتن در صف اول نماز با بزرگان رقابت می کنند و به خواندن نماز صبح بسیار اصرار دارند و حتی کودکان زیر هفت سال به نمازهای جماعت پایبند هستند . مساجد دوباره نقش صدر اسلام خود را باز یافته است (به کانونی برای ادای نماز و برپایی عبادات و تعلیم فقه و احکام شرعی و قرآنی و فعالیت های ورزشی مختلف و مرکز ارتباطات اجتماعی و به منبر سیاسی تبدیل شده است ) روزه ماه مبارک به صورت عادت و ویژگی اجتماعی در آمده است و اکنون کسی دیگر تظاهر به روزه خواری نمی کند . کودکان نیز در روزه داری با هم رقابت و پدران نیز از فرزندانشان حمایت می کنند . برادران مسیحی ما نیز به این عبادت احترام می گذارند در طول ماه مبارک رمضان بدون این که به آنان تذکری داده شود از تظاهر به روزه خواری خود داری می کنند.
در مورد ادای فریضه حج شور و اشتیاق وصف ناپذیری در میان انبوهی از جوانان وجود دارد که این فریضه را در سنین جوانی ادا می کنند و آنان دریافتند که ادای کامل این فریضه به نیروی جوانی نیاز دارد و آنان می دانند که هدف از این عبادت تقرب به خداوند در بزرگ ترین مراسم عبادی است و باید در حالی که آمرزیده شده اند، باز گردند و در این مراسم به درستی استغفار و توبه کنند . در مورد جهاد همان گونه که مشاهده می شود؛ مقاومت به عنوان یک فرهنگ معاصر در آمده است و جهاد و شهادت به صورت کارهای روزانه معمولی و عادی تبلور یافته است و مبارزان فلسطینی بسیار زیاد به شهادت روی می آورند و به آن عشق می ورزند همان گونه که دشمنانمان به دنیا علاقه دارند . رقابت در راه شهادت به جایی رسیده است که شیرزنان فلسطینی فرزندانشان را ترک می کنند و به استقبال شهادت می روند و این فرهنگ متعلق به گروه سنی مشخص و قشر خاصی نیست بلکه زنان و مردان میانسال و سالخورده با جوانان رقابت می کنند . زن با شوهرش خداحافظی می کند و به سوی عملیات شهادت طلبانه می رود و از خدا می خواهد که آنان همدیگر را در بهشت الهی ببینند .
تفریحات و عروسی ها بر اساس موازین اسلامی صورت می گیرند و از رقاصی و شرابخواری به دور هستند بلکه برعکس ما می بینیم که تفریحات و جشن ها در مساجد صورت می گیرند. اکنون ما درباره حفظ قرآن کریم خبرهای خوشحال کننده ای را می شنویم که چگونه مردم در رده های سنی مختلف از پنج سال گرفته تا بالای پنجاه سال به حفظ کلام الهی می پردازند. نمونه بارز آن رییس اسیر مجلس قانون گذاری عزیز دویک و دو تن از نمایندگان این مجلس است که توانستند در زندان اشغالگران قرآن را به طور کامل حفظ کنند.
در پایان می خواهم عامل دیگری را به عوامل پیروزی اضافه کنم که من این عامل را از علل صبر و بردباری این ملت در برابر سختی ها و مشکلات بزرگ می دانم و آن برابری و مساوی بودن مسئولان و مردم در مواجهه و تحمل محاصره و دشواری هاست به طور مثال نخست وزیر منتخب و مردم به طور یکسان نمی توانند از گذرگاه ایزر عبور کنند و همین نخست وزیر در میان اردوگاه آوارگان الشاطی در میان مردم زندگی می کند و هیچ کاخ و یا خانه مجللی ندارد در حالی که مسئولان سابق به گونه دیگری می زیستند . رهبران مقاومت شهید می شوند و فرزندانشان نیز به شهادت می رسند ولی هیچگاه به عقب برنمی گردند و به ملت پشت نمی کنند و یا این که خانواده هایشان را به خارج نمی فرستند تا در امنیت زندگی کنند.
تمامی مواردی که در بالا به آن اشاره شد در مورد عوامل پیروزی بود اما اسباب و عوامل شکست نیز به وفور یافت می شود و اکنون مشاهده می شود که عده ای از هم نوعان و هموطنان ما به یهودیان بسیار عشق می ورزند و نسبت به آنان ابراز محبت و علاقه می کنند و آنان را در آغوش می کشند و می بوسند و با هم روابط اجتماعی و معاشرت دوستانه ای دارند و همدیگر را به نهار و شام دعوت می کنند . این هم وطنان پرهای رحمت خود را به زیرپای اشغالگران می گسترانند و در مقابل از برادران مسلمان خود به طور علنی ابراز تنفر و انزجار می کنند صرفا به این دلیل که این برادران مسلمان در پیمودن مسیر خفت و خواری از آنان پیروی نمی کنند . تازه همین به ظاهر برادران میهنی بر سر راه و طرح های که امید می رود بتواند به آزادی سازی سرزمین فلسطین منجر شود مانع تراشی و سنگ اندازی می کنند و خود همین افراد در محاصره غزه مشارکت می نمایند و با دشمن همکاری می کنند و ناکامی های دشمن شیطان صفت را توجیه می نمایند و دست آوردهای خفت بار خود را دستاوردهای تاریخی می نامند . علاوه بر همه این ها مجاهدان و مبارزان فلسطینی را به بند می کشند و به شدت آزار و اذیت می کنند و گاهی حتی آنان را به شهادت می رسانند تا عملیات شهادت طلبانه ای صورت نگیرد و یا بتوانند اطلاعاتی را برای دشمن به دست بیاورند.
همین عده به شدت تلاش می کنند تا به تمامی بند های توافقات برنامه ریزی شده و خفت بار با اشغالگران پای بند باشند و از تمامی پیمان های ملی که به منافع ملی فلسطینیان خدمت می کنند عقب نشینی می کنند و کناره می گیرند .
این عده تمامی راه های مقاومت را به باد مسخره می گیرند و آن ها را موجب درد و رنج ملت می دانند و مسئولیت این اقدامات جنایتکارانه را بر عهده دشمن نمی دانند بلکه دشمن را تبرئه می کنند و رفتار غیر انسانی آنان را توجیه می کنند و موشک های فلسطینیان را عامل تجاوزات اشغالگران می دانند و اصرار می ورزند که گذرگاه ها در اختیار اسراییلی ها باشد تا از هرگونه تحقق اهداف مقاومت ممانعت به عمل آید.
و از دیگر اسباب شکست می توان به سوء استفاده شخصی مسئولان از پست و مقام خود اشاره کرد و ما چه بسیار شنیده ایم و می شنویم که فلان مسئول مذاکره کننده مثلا در مورد شهرک سازی هم زمان پیمان کار تامین کننده مصالح ساختمانی این شهرک ها نیز بوده است و باز شنیده ایم که مثلا فلان مسئول امنیتی بزرگ مسئول ناامنی نیز بوده است و یا این که فلان کارشناس اقتصادی مسئول پول شویی در مقیاس گسترده ای بوده و همین امر موجب فقر بیشتر مردم شده است و ما بارها و بارها در این زمینه سخنان و اخبار زیادی را شنیده ایم و این رشته سر درازی دارد.
در پایان می خواهم توجه همگان را به عامل اساسی شکست که همان فقدان ویژگی های دینی مسئولان سیاسی و شیوه های انتخاب آنان می باشد؛ جلب کنم به گونه ای که انتخاب رییس براساس شیوه های غربی است که ما امیدواریم مردم به زیانبار بودن آن اهمیت دهند و با آن مخالفت ورزند.