شنبه 10/می/2025

دیوار آهنین غزه

شنبه 9-ژانویه-2010

  علی رغم این که آغاز ساخت دیوار آهنین از سوی مصر در مناطق مرزی این کشور با غزه آسیب های فراوانی را بر جای گذاشته است ولی ما تلاش می کنیم که در این جا آثار و پیامدهای این اقدام را به طور منطقی و عقلانی مورد بررسی و مناقشه قرار دهیم و مصالح ملی را در نظر بگیریم و به ایده ضرورت های امنیتی برتر احترام بگذاریم و واقع بینانه سود و زیان چنین اقدامی را در نظر بگیریم. به هر تقدیر این گونه که پیدا و واضح است پیامدهای منفی آن به مراتب بیشتر از آثار مثبت آن می باشد و پیامدهای ساخت چنین دیواری به طور قطع و یقین تاثیرات منفی بر قضیه فلسطین و منافع ملی مصر و نقش منطقه ای این کشور بر جای خواهد گذاشت.

آثار و پیامدهای ساخت دیوار فولادی را می توان در محورهای زیر خلاصه کرد:

1ـ بعد انسانی و امنیتی

در هفته های اخیر سازمان صلیب سرخ و سازمان ملل در گزارش های خود در مورد آثار فاجعه آمیز محاصره اقتصادی غزه و تاثیر آن بر زندگی فلسطینیان ساکنان منطقه و کاهش مواد و خواربار و سوخت و مواد و لوازم پزشکی و مواد و مصالح ساختمانی و بازسازی این منطقه تاکید شده است و این سازمان ها به طور مکرر خواستار لغو محاصره شده اند.

دشواری زندگی ساکنان منطقه موجب شده است که هماهنگ کننده امور بشردوستانه سازمان ملل این محاصره را ” زیر پا گذاشتن کرامت و ارزش انسان ها ” توصیف کند. برخی بر این باورند که غزه در صورت اتمام این دیوار ده روز نمی تواند مقاومت کند زیرا کالاهای اساسی در این منطقه نایاب خواهند شد و مردم غزه نیز با مشکلات جدی رو به رو می شوند. اکنون نیز نشانه های چنین حالاتی پدیدار شده و قیمت کالاها در روزهای اخیر در غزه به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است.

در مورد این موضوع نمی توان بعد انسانی آن را فراموش کرد و تنها به بعد امنیتی آن پرداخت. اوضاع اسفبار انسانی قضیه برای درک پیامدهای فاجعه آمیز آن کافیست و نشان می دهد که تا چه حد ساخت این دیوار بر زندگی روزمره فلسطینیان در نوارغزه تاثیر می گذارد. البته این موضوع دارای بعد امنیتی نیز می باشد و نمی توان آن را نادیده گرفت. تشدید محاصره نوارغزه موجب خواهد شد که بمبی به زودی در مناطق مرزی منفجر شود و این بمب زمانی منفجر خواهد شد که فلسطینیان تنها یک راه را فراروی خود داشته باشند و آن تلاش برای شکست محاصره از راه استفاده از قدرت و زور می باشد. طبعا در چنین شرایطی مناطق مرزی مصر میدان رویارویی خواهد بود و انتظار می رود که چنین امری با واکنش شدید مصر مواجه شود و در این جاست که فاجعه حقیقی رخ خواهد داد و ما در برابر سناریوی وحشتناکی قرار خواهیم گرفت که صد البته عاقبتش خوشایند نخواهد بود.

اما در مورد قاچاق سلاح و مواد مخدر و ورود و خروج آن ها از کشور باید اذعان داشت که این مشکل تنها به مرزهای 14 کیلومتری نوارغزه محدود نمی شود و این مشکل در تمامی مناطق مرزی کشور مصر وجود دارد و برای جلوگیری از آن می توان از شیوه های متداول و مرسوم استفاده کرد و نیازی به دشمنی با حماس و یا فراهم آوردن موجبات گرسنگی مردم بیگناه و افزایش درد و رنج و ایجاد فاجعه های بیشتر برای برادران فلسطینی نیست.

نباید از این حقیقت آفتاب گونه غافل بود که تونل های حفر شده خود نتیجه مشکلات ایجاد شده هستند خود مسبب مشکلات نیستند و بازگشایی این گذرگاه به صورت علنی و قانونی خود ضامن تسلط و سیطره دولت مصر بر رفت و آمد افراد و مبادله تجاری در منطقه بود و نیازی به این همه تجهیزات و و ساخت و ساز نداشت و لازم نبود که میلیون ها دلار برای آن خرج و یا از کارشناسان خارجی درخواست کمک شود. تونل ها زمانی به وجود آمدند که تمامی منافذ زندگی در روی زمین بر روی یک و نیم میلیون فلسطینی محاصره شده در چهار سال گذشته بسته شد.

بر اساس قوانین بین المللی به ویژه بر اساس پیمان چهارم ژنو محاصره غزه جنایت علیه بشریت و نوعی از نسل کشی به شمار می رود و باید این محاصره لغو شود و دست کم، کم ترین سطح زندگی و شرایط حیات برای ساکنان این منطقه فراهم شود تا آنان بتوانند به زندگی خود ادامه دهند.

انتخاب زمان ساخت دیوار آهنین

درست در زمانی که برخی از غربی ها به ویژه مسئولان و نهادهای غیر دولتی و رسمی در سالگرد تجاوز جنایتکارانه اشغالگران به نوارغزه به محکوم کردن محاصره روی آورده اند، مسئولان مصری تلاش می کنند تا ماموریت و نقش آمریکا و فرانسه و ” اسراییل ” را در تحکیم و تقویت محاصره نوارغزه تکمیل کنند. زمان انتخاب ساخت دیوار خود پیام و معانی خاص خود را دارد و درست در زمانی به اجرا درآمده است که گرایش و توجهات جدیدی در افکار عمومی جهان غرب به ویژه اروپا در برابر “اسراییل” و اقدامات این رژیم بعد از تجاوز سال گذشته پدیدار شده است. شواهد زیادی نشان می دهد که چندین نهاد غربی در برابر رژیم صهیونیستی در نگرش خود در حال ایجاد تغییراتی هستند و در صدد بازبینی در موضع خود می باشند.

مرحله کنونی از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا تحرکات و موضعگیری برخی از مسئولان عرب نشان می دهد که آن ها درصدند به نوعی در دراز مدت چهره جنایتکارانه ” اسراییل ” را در اذهان و افکار عمومی بازسازی کنند و بهبود بخشند و یا شرایط کنونی را تقویت کنند و ” اسراییل ” را از وضعیت کنونی نجات دهند و به تقویت محاصره غزه بپردازند و این گونه نشان دهند که حماس مانعی بر سر راه صلح می باشد. صهیونیست ها اکنون برای بهبود چهره کریهشان به کمک عرب ها نیاز دارند و برای اثبات این ادعا می توان به مسایل زیر از جمله گزارش گلدستون، تعقیب قضایی تعدادی از مسئولان اسراییلی، محکوم کردن این رژیم از سوی شانزده سازمان بین المللی غیر دولتی در مورد محاصره و تلاش برای پایان دادن به آن، تلاش برای قطع رابطه علمی و همکاری های دانشگاهی در برخی از دانشگاه های انگلیس و آمریکا و کانادا، گزارش های صلیب سرخ بین المللی و نهادهای مختلف سازمان ملل، برگزاری تظاهرات برای ابراز همبستگی با غزه و راه اندازی کاروان های بین المللی برای کمک به نوارغزه و لغو محاصره اشاره کرد که این امور در واقع گوشه هایی از جنایات اشغالگران و پیامدهای آنها را به نمایش گذاشته است. بنابراین بهتر است که تلاش های کشور مصر با این گونه تلاش ها همسویی داشته باشد و نه این که آن ها را نادیده بگیرد و بر سر راه آن ها مانع ایجاد کند.

چهره دولت مصر

دولت مصر تلاش می کند از خود چهره معتدل و میانه ای را به نمایش بگذارد که تلاش می کند با تغییر شیوه های روابط خارجی خود از آن نهایت استفاده را ببرد. ساخت این دیوار ایده همپیمانی دولت مصر با “اسراییل” و وابستگی امنیت ملی مصر به امنیت دولت عبری را تقویت می کند. صهیونیست ها بعد از تجاوز به غزه با استفاده از تمامی ابزارها و امکانات تلاش می کنند تا خود را در رویارویی با مقاومت همپیمان کشورهای میانه رو عرب از جمله مصر نشان دهند و این گونه وانمود کنند که دشمن مشترک و آشکار آنان اسلام افراطی است. ساخت دیوار آهنین در واقع حمایت آشکار از ادعاهای “اسراییل است.

مصر در گذشته توانسته است که به غربی ها ثابت کند که دولت میانه رو و معتدل است و اصولا برای اثبات چنین امری به برداشتن چنین گامی نیاز نداشت. اکنون به نظر می رسد که هدف مصر از این اقدام این باشد که خود را به عنوان یک میانجی بی طرف و متعادل به منطقه و جهان غرب معرفی کند، در حالی که همه می دانند که مصر تا چه حد از جنبش فتح طرفداری می کند و تا چه اندازه بر حماس فشار می آورد.

اکنون باید از این ایده تجدید نظر کرد که بقا و استمرار نظام می طلبد که ضرورتا امتیازاتی در سطح سیاست خارجی بین المللی به دیگران داده شود.  قطعا این دیدگاه ناقص است و نمی تواند نشانگر یک سیاست خارجی مقتدر و مستقل باشد و ارزش و اعتبار دولتی را در داخل و خارج تامین و تضمین نماید.

ساخت دیوار فولادی با امکانات پیشرفته و تکنولوژی جدید از جمله ورقه های فولادی و سیم خاردار و کانال های آب نشان می دهد که مصر در نظر دارد که تنها منفذ و گذرگاه غزه به جهان خارج را مسدود نماید و چنین امری موجب خواهد شد، روابط مصر و حماس به تیرگی کامل بینجامد و به دشمنی آشکار تبدیل شود و چنین پیامدی قطعا بر بحران های کنونی خواهد افزود و موجب می شود نگرش افکار عمومی جهان عرب و مسلمان نسبت به مصر و نقش آن در منطقه تغییر یابد.

نقش مصر در طرح سازش

قضیه فلسطین و نقش مصر در آن ارزش و اعتبار این کشور را در منطقه محک خواهد زد و وضعیت مصر در مورد منازعه اعراب و ” اسراییل ” مشخص خواهد کرد. موضع گیری های مصر نباید اسیر حساسیت این کشور نسبت به یکی از گروه های فلسطینی ( حماس ) باشد. اصرار مصر در مورد تضعیف و به حاشیه راندن حماس روش درستی در راه گام گذاشتن در مسیر سازش نیست و نزدیک شدن اختیاری و یا غیر اختیاری مصر به ” اسراییل ” و قرار گرفتن در یک مکان و جایگاه با این رژیم موجب خواهد شد تا مصر شایستگی های لازم را برای ایفای نقش میانجی از دست بدهد و نتواند به عنوان یک کشور فعال در مورد مهار اوضاع و یا وخامت بیشتر امور ظاهر شود.

نشان دادن توانمندی های لازم از خود و جلب اعتماد طرف های منازعه اولین شرط یک میانجی واقعی است تا بتواند راه حلی را برای برون رفت از بحران ها بیابد و مشکلات را حل و فصل نماید. وساطت به این معنی نیست که میانجی صرفا در میان همپیمانان خود پرسه بزند و در داخل اردوگاه آنان باشد و مهمان جدیدی را نپذیرد. میانجی باید با تمامی طرف ها ارتباط داشته باشد و حتی با گروه هایی که با آن هم رای نیست نیز باید مراوده نماید و این امر برای میانجی ضروری است و چنین امری شرط موفقیت میانجیگری است و چنین ارتباطی نیز باید حقیقی باشد و نه ظاهری و صرفا تبلیغاتی و در حد اظهارات مسئولان و ظاهر شدن در برابر دوربین ها نباید باشد.

اکنون نشانه های کاهش قدرت مصر در اداره این پرونده آشکار شده و همین امر موجب شده است تا میانجی های دیگری مثل آلمان در طرح مبادله اسرا و ترکیه در لغو محاصره پدیدار شوند و اگر مصر در این زمینه توانمند بود و کارایی داشت، دیگران به صحنه نمی آمدند و اقدامات جانبدارانه مصر موجبات چنین اموری را فراهم آورده است. نگرانی دولت مصر از اسلامگراها نباید بر نقش مصر در قضایای محوری منطقه تاثیر بگذارد. همانگونه که مصر روابط خود با “اسراییل” را حفظ می کند تا بتواند بر سیاست های این رژیم تاثیر بگذارد باید چنین سیاستی را در تعامل با حماس نیز دنبال کند.

از سوی دیگر تقویت محاصره غزه به صلاح تلاش های هماهنگ عرب ها با دولت اوباما نیست تا از این طریق بتوانند روند مذاکرات فلسطینیان و “اسراییل” را زنده کند. تضعیف حماس موجب تقویت محمود عباس نخواهد بود بلکه ایجاد اختلال در توازن قوا موجب خودکامگی بیشتر “اسراییل” خواهد شود. چگونه مذاکرات آغاز خواهد شد در حالی که شهرک سازی متوقف نشده است و اوضاع نوارغزه نیز رو به وخامت گذاشته است. آیا چنین اقداماتی به سود طرح سازش خواهد بود و یا نه صرفا به سود اسراییل است؟ جالب است که اکنون هیچ کس “اسراییل” اشغالگر و غاصب را مانع تشکیل دو دولت نمی داند و یا به این نکته اشاره نمی کند که روش ثابت “اسراییل” از زمان توافق اسلو تا کنون موجب تعویق مذاکرات جدی برای تشکیل دولت فلسطین شده است و بسیاری از اقدامات صهیونیست ها قبل از ظهور حماس و مشارکت این جنبش در حکومت بوده است.

آشتی میان فلسطینیان

بحران عدم اعتماد میان گروه های فلسطینی به یک میانجی قوی و بی طرف نیاز دارد تا بتواند منافع دو طرف را تامین نماید و تا حدودی خواسته های آنان را برآورده سازد.

بنا به دیدگاه مصریان لغو محاصره به انجام مبادله اسرا و امضای توافق مصالحه بستگی دارد ولی دیدگاه و روش درست آن است که لغو محاصره و بازگشایی گذرگاه ها نباید به هیچ یک از مسایل حل نشده ارتباط داشته باشد زیرا خود محاصره قبل از هر چیز بر فلسطینیان تاثیر منفی دارد و بر موضع گیری های آنان در مورد حل و فصل قضایا نیز موثر است و تمامی تلاش ها در جهت تشکیل یک مرجعیت واحد را ناکام خواهد گذاشت، مرجعیتی که بتواند بر “اسراییل” فشار بیاورد، خواه این فشار از طریق مذاکره باشد و یا از طریق مقاومت. قطعا هر گونه تلاشی در این زمینه زمانی نتیجه می دهد که از حمایت سیاسی مصر برخوردار باشد.

اقدام مصر به بازگشایی گذرگاه مرزی خود باب جدیدی را در حل و فصل قضایا خواهد گشود و دور و تسلسل باطل قضایا را از بین خواهد برد و فضای مناسبی را برای تعامل با اصول و حقوق ثوابت قضیه فلسطین خواهد گشود ولی ساخت این دیوار و تشدید محاصره بر وخامت اوضاع خواهد افزود و گروه های فلسطینی را به هم نزدیک نخواهد کرد و حماس نیز علی رغم تلاش های دیگران در عرصه فلسطین باقی خواهد ماند و شاید گاهی در این مسیر قوی و یا ضعیف شود. تلاش برای تضعیف حماس ممکن است واکنش های پیش بینی نشده این جنبش را توجیه کند و به تمامی طرف های درگیر آسیب وارد سازد و در نهایت تنها ” اسراییل” است که از این قضایا سود خواهد برد.

با نگاهی به واقعیت های کنونی فلسطین این حقیقت برای ما روشن می شود که باید با حماس به عنوان یک رکن فعال در معادلات فلسطین و منطقه تعامل داشته باشیم و ما نمی توانیم این جنبش را نادیده بگیریم و تعضیف این جنبش نمی تواند این جنبش را به طور کامل از موازنه قوای فلسطینی یا منطقه ای حذف کند بلکه چنین اقدامی موجب خواهد شد تا بیشتر به اختلافات دامن زده شود و بر عکس انتظار دولتمردان مصری مشکلات فراروی آن نیز افزوده خواهد شد.

توازن قوا در منطقه

منطقه خاورمیانه شاهد تحولات مهمی است که می تواند توازن قوا در این منطقه را برهم زند. تقویت روابط راهبردی مصر و ” اسراییل ” ممکن است برخی از تلاش های جدید در منطقه را ناکام بگذارد تلاش هایی که می تواند نقش ” اسراییل ” را کاهش دهد و موجب سرخوردگی و عدم تحرک دراز مدت این رژیم شود و اشغالگران را در لاک خود فرو برد.

اکنون ” اسراییل ” با خطراتی مواجه است که می تواند نقش این رژیم و تحرکات آن را به خاطر برخی از تحولات از جمله افزایش توان و موقعیت ایران و ترکیه و همکاری های متقابل آنان و گسترش شبکه همکاری به سوریه و پیوستن این کشور و برخی از کشورهای حوزه خلیج با شدت و ضعف متفاوت به آن ها و مهار پرونده لبنان کاهش یابد و مصر نیز بهتر است از این شرایط پیش آمده سود ببرد تا “اسراییل” مهار شود و توازن مسالمت آمیزی به وجود آید و روابط خود را با کشورهایی مثل ایران و سوریه در کنار ترکیه و عربستان سعودی گسترش دهد تا خاورمیانه عربی و اسلامی جدیدی شکل و در صدر قرار گیرد. چنین تحولاتی می تواند تهدیدات دایمی “اسراییل” نسبت به امنیت ملی مصر و کشورهای عرب را از بین ببرد و با جدیت بر تل آویو و واشنگتن فشار آورد تا طرح صلح حقیقی شکل بگیرد و منجر به تشکیل دولت فلسطینی مستقل شود.

زیان تضعیف حماس بیش از دستاوردهای خیالی آن است و مرحله بعد از ساخت این دیوار نشان خواهد داد که ساخت آن پیامدهای منفی در بسیاری از سطوح و زمینه ها خواهد داشت و بحران کنونی فلسطین و منطقه نیز بزرگ تر و پیچیده تر خواهد شد. با تشدید محاصره نوارغزه ما در واقع به “اسراییل” کمک خواهیم کرد تا بتواند قضیه فلسطین را نابود و یا تضعیف نماید. ما باید مرزهای را بر اساس اصول قانونی، انسانی، امنیتی و سیاسی بازگشایی کنیم و وارد عرصه حقیقی دشواری بشویم و آن قدم نهادن در مسیر صلح عادلانه است.

 

لینک کوتاه:

کپی شد