ساختار و سازمان صهیونیسم بسیار گستردهتر از اسرائیل و دولت آن است اما در عین حال علاوه بر آنکه شامل اسرائیل میشود گستره وسیعی در سراسر جهان دارد. صهیونیسم اجرای یک استراتژی 6 عنصری را علیه مردم فلسطین و مسئله ملی آنها در دستور کار قرار داده است که در ذیل به آنها اشاره میشود.
1- عملیات سرکوب گسترده علیه مقاومت فلسطین با اشکال مختلف آن از جمله ترور، قتل و تخریب خانهها تا استفاده از گلوله جنگی علیه تظاهرات کنندگان فلسطینی در قالب مقاومت مردمی که تنها به شهادت 8 نفر در منطقه بیتا در 3 ماه گذشته منتهی شده است. همچنین مناطق مختلف قدس و کرانه باختری به صورت روزانه شاهد بازداشتهای گسترده و استفاده از حربه بازداشت موقت غیر قانونی در دورههای زمانی نامحدود است. هدف از انجام چنین اقداماتی ایجاد شرایط رعب و وحشت و شکستن روحیه مقاومت مردم فلسطین است، غافل از این واقعیت که تمام ابزارها و حربههای سرکوب کننده استفاده شده توسط آنها در 70 سال گذشته تنها به اصرار بیشتر فلسطینیان بر گزینه مقاومت منجر شده است.
2- تلاش برای مهار کردن فلسطینیانی که در شرایط اشغال زندگی میکنند، آنان سعی دارند با دورغهایی در خصوص پروژههای بهبود شرایط اقتصادی، فلسطینیان را سرگرم نمایند که از جمله این دروغها «معامله قرن» است که با طرح راهکارهای اقتصادی به جای راهکارهای سیاسی و بازگرداندن حق آزادی فلسطینیان به دنبال اجرای چنین هدفی هستند.
3- تلاش برای تاثیر گذاری و تغییر نگاه فلسطینیان که اقدامی بسیار خطرناک به شمار رفته و به طور ویژه برای نسل جوان اجرا میشود. نشر فرهنگ عادی سازی روابط با اشغالگران و نهادهای آن، اقدام برنامه ریزی شده برای تحریف تاریخ فلسطین، و ترویج اسرائیلی شدن میان شهروندان فلسطینی اراضی اشغالی 1948 و قدس و کرانه باختری از جمله اقداماتی است که در راستای این سیاست انجام میشوند. لازمه چنین حمله گستردهای آن است که تمام نیروهای سیاسی و مدنی جامعه فلسطین برای مقابله سازمان دهی شده و مداوم به ویژه در خصوص تقویت روایت فلسطینی و فرهنگ سازی برای جوانان فلسطینی تلاش نمایند.
4- تغییر واقعیتهای میدانی در سرزمینهای فلسطینی از طریق شهرک سازیهای استعماری که همیشه ابزار اصلی فراهم کردن شرایط وجود یافتن صهیونیسم در سرزمین فلسطین بوده است. همچنین ابزارهای دیگری مانند احداث جاده برای ارتباط دادن شهرکها به یکدیگر، احداث جادههای نژاد پرستانه اختصاصی برای اسرائیلیها، ایجاد بیش از 650 پست نظامی و ایست و بازرسی، احداث دیوار نژاد پرستانه که بخش وسیعی از اراضی فلسطینی را جدا سازی و بلعیده است، روند مصادره اراضی، تصرف املاک فلسطینیان غایب و استفاده از اسناد تقلبی برای قانونی کردن تصرف اراضی فلسطینی توسط شهرک نشینان از سوی رژیم صهیونیستی مورد استفاده قرار میگیرد.
علاوه بر این باید عملیات پاکسازی نژادی و یهودی سازی در مناطقی که بر اساس توافق اسلو «ج» نامیده شده و بیش از 63 درصد از اراضی کرانه باختری را شامل میگردد را به این مسائل افزود. همچنین تلاش برای تحمیل واقعیتهای جدید در اماکن مقدس مسیحی و اسلامی مانند کلیسای قیامت، مسجد ابراهیمی در الخلیل و مسجد الاقصی که در معرض تجاوز مداوم شهرک نشینان یهودی قرار دارند از جمله اقداماتی است که صهیونیستها برای تغییر شرایط انجام میدهند. این روند تا جایی پیش رفته که دولت نفتالی بنت به یهودیان اجازه داده در مسجد الاقصی نمازهای مخصوص دین خود را اقامه کنند.
5- این مورد که برای تقویت 4 مورد اول از سوی صهیونیستها مورد استفاده قرار میگیرد که در تلاش برای تروریست جلوه دادن، انسان نبودن و عقب افتادگی فلسطینیان و نابودی دموکراسی و اختلاف داخلی در فلسطین خودنمایی میکند. همچنین صهیونیستها بر محرومیت فلسطینیان از حق مقاومت در تمام اشکال آن تمرکز نموده و مقاومت را نیرویی تروریست، مقاومت مردمی را خشونت و مقاومت فکری و فرهنگی را تحریک به خشونت جلوه میدهند. این روند دیوانه وار علیه برنامه درسی فلسطینیان و نهادهای مدنی که برای کمک و همیاریهای درمانی، آموزشی و کشاورزی تاسیس شدهاند نیز مشاهده میشود. صهیونیستها همچنین اموال متعلق به فلسطینیان از درآمدهای مالیاتی را به بهانه پرداخت بخشی از آن به خانواده اسرا و شهدای فلسطینی که با گلوله ارتش اسرائیل کشته شدهاند سرقت مینمایند. حتی اگر این شهدا رزان النجار جوان فلسطینی کم و سن و سالی باشد که در زمان امداد رسانی به مجروحان راهپیماییها بازگشت و رفع محاصره مورد اصابت گلوله اشغالگران قرار گرفت یا ساجد مزهر از اردوگاه الدهیشه باشد که توسط اشغالگران به قتل رسید در حالی که به مجروحان فلسطینی امداد رسانی میکرد.
تلاش برای انسانیت زدایی از فلسطینیان برای آن است که آنان را از قربانیان اشغالگری، پاکسازی نژادی و نژاد پرستی به متجاوز و تروریست تبدیل کرده و در مقابل اسرائیل که سرزمینهای آنان را اشغال نموده و صاحبان آن را سرکوب کرده به قربانی ماجرا تغییر چهره دهد.
6- تلاش برای منزوی کردن تمام فلسطینیان با هر رویکرد و جهت گیری از طریق عادی سازی روابط با کشورهای عربی، اسلامی و آفریقایی برای مقابله با مسئله فلسطین. همچنین اقدام برای به حاشیه راندن مسئله فلسطین در مجامع بین المللی و بی اهمیت جلوه دادن موضوع فلسطین در درگیریهای منطقهای دیگر اقدام صهیونیستها است. این رویکرد در سخنرانی نفتالی بنت نخست وزیر رژیم صهیونیستی در برابر مجمع عمومی سازمان ملل متحد قابل مشاهده است که به طور کامل مسئله فلسطین را مورد بی توجهی قرار داده و در سخنان خود تنها بر مسئله درگیری با ایران تمرکز نمود.
فهم استراتژی در حال اجرا توسط نهادهای اسرائیلی و صهیونیستی برای هر فلسطینی و فرد عربی لازم است. اما آنچه اهمیت زیادی دارد تفکر در مورد چگونگی مقابله با این استراتژی پس از توصیف و تحلیل آن و برنامه ریزی برای این منظور است. این مقاله از گستردگی لازم برای پاسخگویی به تمامی این نیازها برخوردار نیست اما در این میان اقداماتی اساسی وجود دارند که بدون آنها موفقیت برای مقابله با برنامه این نهادها امکان پذیر نیست. اولین مسئله ضرورت تحقق توافق ملی فلسطینی همه جانبه در خصوص یک استراتژی ملی مبارزاتی به عنوان جایگزینی برای توافق شکست خورده اسلو است، به طوری که این توافق ملی پایه و اساسی برای پایان دادن به اختلافات داخلی و تحقق وحدت ملی فراگیر و تجلی رهبری ملی متحد برای مبارزان فلسطینی باشد. برای این منظور میبایست دموکراسی نابود شده در عرصه داخلی مجدداً احیا شده و حق تمام ملت فلسطین برای انتخاب رهبرانشان و انتخاب نزدیکترین رویکرد سیاسی به منافعشان به آنان بازگردانده شود. در صورت تحقق چنین موضوعی اقدامات تبلیغاتی و ادعاهای رژیم صهیونیستی خنثی میشوند.
اقدام برای ترویج روایت فلسطینی در مقابله با تمام اشکال عادی سازی روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در عرصه عربی و بین المللی ابزاری بسیار مهم برای تقویت موفقیتهایی است که جنبشهای همراهی با ملت فلسطین به آن دست یافتهاند. از جمله این همراهیها با ملت فلسطین تصمیم حزب کار انگلیس برای محکومیت نظام آپارتاید و پاکسازی نژادی اسرائیل و دعوت به اعمال تحریم علیه آن است. همچنین تحول گسترده در جریان ترقیخواه حزب دموکرات آمریکا و تصمیم برخی صندوقهای سرمایه گذاری جهانی برای پایان دادن به سرمایه گذاری در شرکتهای فعال در عرصه شهرک سازی اسرائیل نمونههای دیگری از این اقدامات به شمار میرود. افزایش فعالیت جنبش تحریم و نفوذ آن و اعمال تحریم علیه نظام آپارتایدی اسرائیل نیز از اهمیت خاصی در این زمینه برخوردار است. آپارتاید تنها توصیف از نظام حاکم بر اسرائیل است که میتواند در زمان کنونی همراهی با مردم فلسطین را افزایش دهد، علاوه بر آنکه یادآوری مداوم اقدامات اسرائیل در پاکسازی نژادی و اشغالگری نظامی که همچنان علیه ملت فلسطین ادامه دارد بر افزایش این همبستگی تاثیر گذار است.
جنبش صهیونیسم از بحرانی عمیق رنج میبرد چرا که ملت فلسطین همچنان ایستادگی کرده و در سرزمین خود باقی مانده است و این با وجود ادامه روند پاکسازی نژادی و اخراج آنان و دیگر عناصر این استراتژی است که توسط آنان مورد استفاده قرار میگیرد. نتیجه این ایستادگی آن است که جمعیت فلسطینیان مساوی و یا کمی بیشتر از حضور یهودیان اسرائیلی در سرزمین تاریخی فلسطین است، حضوری که با مقاومت خود با استراتژی صهیونیستی مقابله کرده و با حفظ وحدت، تمام اجزای خود را تقویت نموده است چنانچه جلوههای آن در نبرد قدس و همراهی با اسرا مشاهده میشود. در زمانی که به نظر میرسد راه مذاکرات به طور کامل مسدود است راههای منطقهای و بین المللی مبارزه فلسطینی برای علاقمندان به آن باز است.