با آغاز موج جدیدی از نبردهای نظامی آمریکا علیه خاورمیانه که با حمله با افغانستان آغاز گردید و سپس به سوی عراق و محاصره برخی از کشورها کشانده شد و از دیدگاه آمریکا کشورهای جهان به دو دسته یعنی کشورهای محور شرارت و کشورهای دوست تقسیم بندی گردید ، شخصیت های جدیدی نیز هم نگاه و همراه با تغییر نگرش نسبت شرق اسلامی به ناگاه در عرصه سیاسی پدیدار شدند که از جمله مهم ترین آن ها می توان از کرزای در افغانستان و چلبی در عراق نام برد و در همین راستا در فلسطین نیز بطور ناگهانی و بدون مقدمه شخصی به نام دکتر سلام فیاض در عرصه سیاسی ظاهر گردید.
اولین ماموریت فیاض مشارکت در نابودی یاسر عرفات و نفوذ اقتصادی وی بود ولی وظیفه اصلی فیاض نابودی مقاومت فلسطینیان و بوجود آوردن نظام فلسطینی جدیدی بود که کاملا از رژیم صهیونیستی پیروی کند و به آن وابسته باشد.
نکته جالب توجه در این زمینه شیوه آمریکایی هاست که با تبلیغات فراوان و گسترده مزدوران خود را به کشورهای منطقه تحمیل و تلاش می کنند تا آن را به خوبی معرفی و در عرصه های سیاسی با ترفندهای رسانه ای و تبلیغاتی جای دهند .
در فلسطین همراه معرفی فیاض شبکه های ماهواره ای به مصاحبه های گوناگون و گسترده با وی پرداختند و او را به عنوان معجزه گر و تنها منجی اقتصادی و آخرین امید فلسطینیان در مورد بهبود شرایط اقتصادی و اوضاع معیشتی به مردم معرفی کردند ؛ کارشناسی که در شرق و غرب مثل و مانندی ندارد. هدف تمامی این تبلیغات برجسته جلوه دادن شخصیت وی بود و بس .
هنوز مدتی نگذشته بود که فیاض به ایفای نقش در عرصه های سیاسی مهمی پرداخت و در طرح های محمود عباس حضور برجسته ای داشت و نادیده گرفتن وی ممکن نبود بنابراین عباس با زیر پا گذاشتن تمامی قوانین و تاریخ فلسطین و نادیده گرفتن گروه های مقاومت و حتی معیارهای جنبش فتح و بدون هیچگونه استناد قانونی و حقوقی و ملی وی را به عنوان نخست وزیر فلسطین معرفی و منصوب کرد ؛ نخست وزیری که حتی نماینده نیم درصد از نمایندگان مجلس قانونگذاری فلسطین نبود و هیچگاه از سوی این مجلس انتخاب نگردید در حالی که براساس قانون می بایست نخست وزیر از سوی مجلس قانونگذاری تعیین می گردید.
فیاض وارد عرصه سیاسی شد در شرایطی که حتی فتحی ها نیز در کرانه باختری علاقه و رغبتی به وی نداشتند وی محبوبیتی نزد آنان نداشت و تازه خود فیاض نیز از جنبش فتح رضایت و دل خوشی نداشت و بر این باور بود که فتح سازمانی نامنظم و از هم پاشیده است و باید به صورت ریشه ای نابود شود و از بین برود و سپس سازمانی تشکیل و جایگزین آن گردد که با اشغالگران سنخیت و توافق داشته باشد .
فیاض برای فتح بیشتر زیانبارتر بود تا برای حماس و این چیزی بود که عزام الاحمد آن را به خوبی درک کرد و رهبران فتح را در جریان آن گذاشت و بسیار تلاش کرد تا از اعمال نفوذ وی بکاهد و تلاش هایش را محدود کند زیرا فیاض علنا سرویس های امنیتی را به نیروهایی تبدیل کرده بود که وابسته به اشغالگران بودند و از شهرک نشینان حمایت می کردند و موجبات ترس و وحشت فلسطینیان را فراهم کرده بودند .
اطلاعات به دست آمده از رام الله بر این نکته تاکید می کند که فیاض به دنبال تشدید اختلافات میان وی و جنبش فتح شنبه گذشته به طور ناگهانی و غیر منتظره استعفا داده است و وی کودکانه از مقررات این جنبش سرپیچی کرده و موجب تحقیر این جنبش شده و این جنبش را از پول و دارایی های خود نیز محروم کرده بود و وی نمی گذاشت این اموال در اختیار این جنبش قرار گیرد.
استعفای فیاض به هر دلیلی صورت گرفته باشد مهم نیست و چندان اهمیت ندارد بلکه مهم این نکته است که وی شایستگی نخست وزیری فلسطین را نداشت و تاریخ ملی به او اجازه نمی داد که اداره چنین نهادی را برعهده بگیرد و ریاست وی وجهه قانونی نداشت. وی تنها یک کرسی در مجلس قانونگذاری را در اختیار داشت و تنها نماینده خودش بود.
روابط عمیق وی با آمریکا و صهیونیست ها برای فلسطینیان به هیچ وجه سودمند نبود زیرا این ملت هوشیار و آگاه می باشد و تنها به خود متکی است و تجربیات گهرباری در رابطه با تعامل با آمریکا و صهیونیست ها دارد و به سادگی فریب آنان را نخواهد خورد و در دام آن ها نخواهد افتاد.
سلام فیاض در دوران حکومت خود مرتکب اشتباهات استراتژیکی زیادی از جمله دشمنی با جنبش حماس در کرانه باختری شد و سرویس های امنیتی تحت امر وی به کشتار و بازداشت و شکنجه صدها تن از مبارزان فلسطینی و هوادران حماس در نابلس و رام الله و کرانه باختری پرداختند و بسیاری از موسسات خیریه و آموزشی و درمانی وابسته به حماس را بستند . وی نقش حماس در جامعه فلسطین را نادیده گرفت و نتوانست به این واقعیت پی ببرد که نادیده گرفتن این جنبش موجب شکست خواهد شد.
جنبش حماس نیز که در این برهه تلاش می کند تا مذاکرات و آشتی ملی را به نتیجه برساند باید فیاض را از هر حکومتی در آینده به دور نگه دارد و مشارکت ندهد و به فتح کمک کند تا بتواند به طرح آمریکا در کرانه باختری پایان دهد و این منطقه را پاکسازی کند.
