دوشنبه 12/می/2025

سرنوشت مذاکرات غیر مستقیم تشکیلات فلسطینی با رژیم صهیونیستی

سه‌شنبه 18-می-2010

  سرنوشت مذاکرات غیر مستقیم میان تشکیلات فلسطینی و حکومت “اسراییل” تنها سه احتمال می تواند داشته باشد:

احتمال اول این که این مذاکرات در تحقق اهداف خود در زمینه نزدیک ساختن طرفین موفق شود و بتواند، آنان را به سوی مذاکرات مستقیم طبق جدول زمانی مشخص و محدود بکشاند تا این که بتوانند به توافقی در زمینه موضوعات اصلی و نهایی راهبردی و دشوار و حساس طی بیست و چهار ماه آینده دست یابند.

احتمال دوم این که شاید این مذاکرات بتواند به توافقی در مورد دولت فلسطینی با مرزهای موقت دست یابد البته به مانند آن چه که اکنون در کرانه باختری در جریان است البته تعدیلاتی نیز در آن صورت خواهد گرفت. سپس مذاکرات در مورد قضایای نهایی دیگر مانند قدس و حق بازگشت آوارگان و مرزهای نهایی دولت فلسطینی آن هم در سقف زمانی مشخصی که از دو سال تجاوز نکند، صورت خواهد گرفت.

احتمال سوم این است که تلاش در جهت نزدیک ساختن طرفین به شکست بینجامد و منجر به مذاکرات مستقیم نشود و شکاف و فاصله طرفین عمیق تر گردد که طبعا باید منتظر واکنش ناظر و میانجی آمریکایی بود.

به نظر می رسد که احتمال اول بسیار ضعیف باشد و حتی با توجه به دیدگاه های متناقض طرفین شبه محال است و این اختلاف دیدگاه ها تنها در مورد قضایای نهایی و اصلی نیست بلکه در مورد مذاکرات غیر مستقیم هم از نظر ظاهری و محتوایی است. دولت نتانیاهو تنها در صدد یافتن روزنه ای به سوی مذاکرات مستقیم است و این دولت با مذاکره و مناقشه قضایای اصلی و جدی مانند قدس و مرزها و بازگشت آوارگان جز از طریق مذاکرات مستقیم مخالف است. این دولت اصرار دارد که مذاکرات باید ابتدا از ترتیبات و امور امنیتی و مسئله آب شروع شود و هدف این دولت از طرح چنین مواردی کشاندن مذاکرات به سوی امور جزئی و جزئیات است و می خواهد مذاکره در این زمینه ها را نیز تا جایی که ممکن است، طولانی کند و این گونه وانمود کند که مشکل عدم دست یابی به حل و فصل امور از جانب این دولت نیست. در مقابل تشکیلات خودگردان می خواهد مذاکرات از موضوع مرزها شروع شود زیرا دست یابی به توافق در مورد مرزها خود به خود دو موضوع قدس و شهرک ها را نیز حل خواهد کرد و زمینه مناسبی برای انتقال به مرحله مذاکرات مستقیم با سقف زمانی مشخص را فراهم خواهد آورد. حکومت “اسراییل” اصرار می ورزد تا مذاکرات به صورت مستقیم برگزار شود و هیچ شرطی برای آن تعیین نشود در حالی که تشکیلات فلسطینی اصرار دارد، شهرک سازی به طور کامل متوقف شود و سقف زمانی مشخصی برای مذاکرات تعیین شود و حداکثر از دو سال تجاوز نکند.

موافقت طرف های مذاکره کننده در چارچوب کنونی آن صرفا به خاطر عدم برانگیختن خشم آمریکاست. دولت اوباما به راه حل های میانه ای با دولت “اسراییل” در مورد متوقف ساختن شهرک سازی و تعهد رسمی و مکتوب و معتبر در این رابطه و خودداری از تحریک طرف مقابل دست یافته است و آمریکا موقعیت و موضع “اسراییل” در مورد به تاخیر انداختن قضیه قدس تا پایان مذاکرات را به خوبی درک می کند و این چیزی است که مشاور سیاسی اوباما دیوید اکسلرود و نویسنده دریافت کننده جایزه نوبل ایلی ویزل که در تاریخ سه شنبه 4/5/2010 با رییس جمهور اوباما سر یک میز غذا خوردند، به آن اشاره کرده اند.

با توجه به موارد یاد شده به نظر می رسد، دست یابی به توافق دشوار باشد. طرف اسراییلی برای خروج از بحران و عدم پذیرش مسئولیت و انداختن مسئولیت شکست به گردن طرف فلسطینی احتمال می رود، ایده تشکیل دولت فلسطینی با مرزهای موقت را بر اساس موقعیت کنونی با اجرای تعدیلاتی در آن مطرح سازد. شیمون پرز رییس رژیم صهیونیستی و وزیر دفاع ایهود باراک با چنین طرحی موافق هستند و گفته می شود نتانیاهو نیز با آن مخالف نیست و آن را آسان ترین راه می داند زیرا چنین طرحی هیچگاه مسایل پیچیده و حساس را به طور کامل حل و فصل نمی کند و موجب برخورد میان راستگراها و شهرک نشینان نمی شود ولی محمود عباس با توجه به تجربه مذاکرات طولانی و دشوار قبلی در دو دهه گذشته چنین طرحی را نخواهد پذیرفت و طبعا تضمینی وجود نخواهد داشت که امور موقت مورد توافق به صورت دایمی در آیند و یا این که مجامع بین المللی بتوانند، صدها مشکل مرزی را حل کند. این در حالی است که “اسراییل” از عنصر وقت سود می برد و بسیاری از قوانین و توافقات را نادیده می گیرد و در صدد تحمیل واقعیت های کنونی در مورد قدس و اطراف آن است که هرگونه مذاکرات احتمالی را بی محتوا و بی اعتبار می سازد.

بنابراین با توجه به موضع گیری طرفین و دشواری های کنونی شکست مهم ترین و منطقی ترین احتمالات به شمار می رود و هرگز این مذاکرات به مذاکرات مستقیم تبدیل نخواهد شد و اگر هم مذاکرات مستقیم صورت گیرد هیچ گونه شواهد و قراینی وجود ندارد که نشانگر دست یابی به توافق نهایی از طریق مذاکرات مستقیم باشد حتی اگر آمریکا ناظر و نقش میانجی را ایفا کند.

به هر حال امیدی به حل و فصل دایمی قضایا نیست و معمولا پس از هر دور مذاکره دوباره طرفین به نقطه صفر می رسند و باز دوباره به فکر مذاکرات جدید می افتند و به دام دور و تسلسل باطلی می افتند و این وقت کشی ها معمولا به سود “اسراییل” و اقدامات توسعه طلبانه این رژیم می باشد و به نظر نمی رسد این رژیم در اندیشه حل و فصل قطعی موارد مورد منازعه و دست یابی به صلح و سازش واقعی باشد.

 

 

لینک کوتاه:

کپی شد