سوریه در طول تاریخ خود هرگز به دنبال ایجاد تاسیسات هسته ای نبوده و بهتر بگوییم هرگز قصد دست یابی به سلاح هسته ای را نداشته است. سوالی که در اینجا مطرح می شود، آن است که چگونه سوریه می تواند با اشغالگری رو به رو شد که از سلاح هسته ای بهره مند است؟
در جواب به این پرسش باید گفت که صلح گزینه استراتژیک سوریه است، صلحی که ـ به باور این کشور ـ عادلانه و فراگیر باشد، تضمین بخش آزادی اراضی اشغالی اش باشد و با نظارت جدی جامعه بین الملل همراه شود.
دولت آمریکا که خود را پیشگام برقراری صلح در جهان معرفی می کند، به جای آنکه در حل مشکلات منطقه از خود حسن نیت نشان دهد و به منظور آغاز اجرای پروژه صلح فراگیر، رژیم صهیونیستی برای بازگرداندن اراضی تحت اشغال سوریه تحت فشار بگذارد، می بینیم که در اندیشه بسترسازی برای تداوم تنش ها و تشنج ها، کینه ها و ترس ها و حتی عقب ماندگی ها می باشد ؛ زیرا ملت هایی که شبانه روز مشغول مسئله جنگ هستند، به هیچ پیشرفتی دست نمی یابند و در اجرای طرح های توسعه شان ناکام می مانند.
آیا واقعا آمریکا مخالف فعالیت های هسته ای از جمله تلاش برای دست یابی سلاح هسته ای در جهان است؟ در پاسخ باید گفت کاخ سفید اینگونه وانمود می کند که برای منع گسترش سلاح های هسته ای می کوشد و ممکن است برای این منظور وارد جنگ نیز بشود و کوچکترین شک و شبهه ای در خصوص فعالیت هسته ای کشورها کافی است تا این جنگ را انجام دهد که ما نمونه این امر را در زمان جنگ عراق داشتیم. در آن دوره، “کالین پاول” تصاویری را در مقابل اعضای شورای امنیت به نمایش گذارد و مدعی تولید سلاح های کشتار جمعی در عراق شد تا از این طریق بتواند حمله آمریکا را به کشور مذکور توجیه کند ؛ ولی بعدها مشخص شد که هیچ گونه فعالیت هسته ای در عراق انجام نشده است. سوال اینجاست که آیا آمریکا از عدم وجود فعالیت های اتمی مذکور در عراق بی خبر بوده است؟
تفاوتی ندارد که پاسخ مثبت باشد یا منفی. آمریکا حمله خود علیه عراق را انجام داد ؛ البته انگیزه اش برای این حمله از بین بردن سلاح های کشتار جمعی یا مبارزه با تروریسم نبود، بلکه اهداف دیگری را دنبال می کرد که اولین آنها دست یابی به منافع نفتی و بقیه نیز به اسرائیل ربط پیدا می کرد.
آمریکا امروز نیز همان بازی قایم باشک قدیمی را به راه انداخته است. در هنگام بررسی سیاست آمریکا در خصوص مسائل هسته ای کشورها باید به سه نکته توجه داشت:
1 ـ آمریکا اتهامات مضحک و دروغی را به کشورهایی نسبت می دهند که هیچ فعالیت هسته ای ندارند.
2 ـ آمریکا هیچ اعتراضی به فعالیت های هسته ای کشورهایی همچون اسرائیل که همه در جهان به برخورداری شان از سلاح های هسته ای باخبر هستند، نمی کند.
نقطه پارادوکسی که در اینجا وجود دارد، آن است که آمریکا کشوری را که از راه های مسالمت آمیز برای آزادی مناطق تحت اشغالش می کوشد، متهم به فعالیت هسته ای می کند ؛ ولی در مقابل اشغالگرانی که در خصوص برخورداری شان از سلاح اتمی جای هیچ بحثی وجود ندارد، سکوت اختیار می کنند.
3 ـ اصرار غرب و آمریکا مبنی بر اینکه عدم جدایی دو مقوله «استفاده از انرژی هسته ای برای مقاصد صلح آمیز و برخورداری از سلاح هسته ای» باعث پیچیده تر شدن وضع گشته و باعث شده است تا کشورهای جهان که تا کنون به فناوری هسته ای دست نیافته اند، این موضعگیری را محکوم کنند.
موضع آمریکا و غرب در قبال انرژی هسته ای باعث شده است تا این تصور در ذهن شکل گیرد که خطر فناوری اتمی است نه در اختیار داشتن سلاح هسته ای.
سیاستی که امروز آمریکا در قبال خاورمیانه گرفته است، باعث تنش و درگیری هر چه بیشتر در منطقه شده است و در واقع از زمانی که کاخ سفید مسئولیت نظارت و هدایت پروژه صلح در خاورمیانه را بر عهده گرفته، بلایی سر آن آورده است که دیگر هیچ کسی صلح را به عنوان گزینه استراتژیک نمی داند.
در پایان باید گفت، با وجود تمامی مسائل صلح گزینه راهبردی ما است ؛ ولی نباید فراموش کرد که این صلح جدیت تمامی طرف های درگیری و نیز ناظران بین المللی را می طلبد.