مركز اطلاع رسانی فلسطين
مجد و عزت در برابر انسان های بزرگ سر خم می كند. رادمردان و انسان های بزرگ در طول تاریخ همواره مایه خیر و بركت بوده اند. وجود یك چنین مردانی دشمنان را نابود كرده و روح امید را در مستمندان مستضعفان می دمد. نور و روشنی از این ستاره فروزان (احمد یاسین) هر لحظه ساطع می گردد. آیا یاسین تنها یك نام است یا ریشه ای محكم در اعماق تاریخ فلسطین و درختی مبارك كه تنه آن در زمین ثابت و استوار است و شاخه هایش در آسمان پراكنده. ایشان نمونه ای بی نظیر هستند كه تاریخ را به دستان خود ساخته اند.
یاسین آن شمع فروزان و آن شعله رخشان، از سلاله پیامبران الهی است. ایشان حلقه ای از سلسله حلقه های زنجیر بلند و محكم اسلام و زمین لرزه بلكه آتش فشانی هستند كه اركان وجود اشغالگران صهیونیست را به لرزه و خوف درآورده اند. یاسین برای تحقق اهداف مورد نظرشان خون و اشك و مال خود را فدا كردند. ایشان ثابت كردند كه كف دست می تواند بر درفش پیروز گردد و صبر جمیل و جهاد طویل قادر است از پس نیروهای باطل و سركش، سربلند و پیروز برآید.
ایشان آن مقتدایی هستند كه جایگاه و منزلت واقعی را به ملت نشان دادند. محال است كه این نور فروزان جاوید از حافظه بشر محو شود. پیوسته یاد و خاطره شهدا یاد ایشان را زنده نگه داشته و نام ایشان را بالا می برد.
شهادت بالاترین آرزوی شیخ بود. ذكر و دعا از زبان ایشان لحظه ای قطع نمی شد. ایشان روزی از یكی از ساكنان اردوگاه الشاطی شنیدند كه در خواب شهید محمود خواجا را دید كه به وی گفت به شیخ احمد سلام و تحیت فراوان برسان و به ایشان بگو كه جایگاه شان نزد ما محفوظ است و ما بی صبرانه در انتظار آمدن اوییم. شیخ با شیندن این خبر بسیار مشغوف و شادمان گشتند. خداوند به ایشان نعمت داد آن هنگام كه جسد نحیف خود را به رغم شلیك سه موشك سالم نگاه داشتند.
شیخ احمد یاسین پس از آن كه مكتب جهاد و مقاومت را تاسیس كردند به رحمت ایزدی پیوستند. ایشان در دانشگاه جهاد و شهادت، استادی تمام معنا و برجسته بودند.
شیخ احمد یاسین در سال 1936م. در روستای الجوره از توابع “المجدل” دیده به جهان گشودند. ایشان مقطع ابتدایی را در مدرسه الجوره و در سال 1955م. مقطع راهنمایی را نیز با موفقیت پشت سر گذاشتند و سپس وارد دبیرستان شدند. آن موقع بود كه جماعت اخوان المسلمین نظر شیخ احمد را به خود جلب كرد. ایشان در سال 1955م. با این جماعت بیعیت كردند. در سال 1960م. در حال انجام برخی تمارین ورزشی فلج شدند. به رغم این بیماری، اما شیخ به تدریس خود ادامه دادند. ایشان شیرین سخن و از حافظه قوی برخوردار بودند. شیخ یاسین در سال 1965م. آن هنگام كه جماعت اخوان المسلمین در مصر و نوار غزه به شدت مورد حمله قرار گرفته بود چندین بار بازداشت شدند. در سال 1968م. شیخ احمد یاسین رهبر جنبش اخوان در فلسطین شدند. ایشان بدنه این جنبش را ساختند و جمعیتی اسلامی تاسیس كردند. سپس ایشان در اندیشه فعالیت های نظامی افتادند و عنوان كردند كه هنگامی كه جنبش ما مسلح شود فعالیت های نظامی را آغاز خواهیم كرد. شیخ سپس یك سازمان نظامی را تاسیس و آن را به سلاح مجهز كردند. اشغالگران صهیونیست ایشان را در سال 1982م. بازداشت و به سیزده سال حبس محكوم كردند. سپس طولی نكشید كه شیخ در جریان قرارداد مبادله اسرا در سال 1984م. آزاد شدند.
شیخ احمد یاسین در شعله ور شدن انتفاضه نخست ید طولایی داشتند. ایشان با كمك شماری از برادران خود در 14/12/1987م. یعنی پنج روز پس از آغاز انتفاضه نخست جنبش مقاومت اسلامی حماس را تاسیس كردند. ایشان در تاریخ 17/5/1989 در نوار غزه برای چهارمین بار به دست صهیونیست های غاصب بازداشت و این بار به حبس ابد و پانزده سال زندان محكوم شدند.
شیخ احمد یاسین در 1/10/1997م. آزاد شدند و به دنبال ترور نافرجام خالد مشعل در اردن و در جریان مبادله اسرا، برای درمان رهسپار این كشور شدند. شیخ انتفاضه در یك روز تاریخی یعنی در 6/10/1997م. به نوار غزه بازگشتند. ایشان در این روز اعلام كردند كه حماس هرگز با رژیم صهیونیستی مگر پس از پایان اشغالگری آتش بس نخواهد كرد. ایشان خواستار اتحاد ملت فلسطین شدند. در این روز ده ها هزار تن از مردم فلسطین به استقبال شیخ آمده بودند. شیخ احمد یاسین در ادامه حیات خود انتفاضه الاقصی را نیز تا راندن اشغالگران از نوار غزه رهبری كردند و سرانجام روز دوشنبه 22/3/2004م. پس از ادای نماز صبح در حمله هوایی بالگردهای نظامی اشغالگران صهیونیست جان به جان آفرین تسلیم كرد. اشغالگران پیش از این نیز یك بار شیخ احمد یاسین را در سپتامبر 2003م. مورد هدف قرار داده بودند.
شیخ احمد یاسین معلولی بود كه ستمكاران را به رعب و حشدت انداخت و “اسرائیل” را گیج و دستپاچه كرد. این جسم نحیف و لاغر و از كار افتاده قلبی در خود جا داده بود كه به نور ایمان می تپید و عقلی داشت سراسر تفكر و زبانی داشت كه به حق سخن می گفت و چشمانی داشت كه همچون مسلمانی ـ كه با نور خدا می نگرد ـ درخشان و تابناك بود.
احمد یاسین در میان دوستان خود انسانی اندیشمند، مدبر، منیع الطبع، متواضع و درست كردار است. ایشان هرگز در برابر دشمن سر فرود نمی آوردند و در برابر دشمن همچون كوهی استوار ایستادگی كردند.
ای شیخ! تو چه نكو منظر بودی آن هنگام كه در قبر آرمیدی و فرشتگان آسمان بر گرد تو صف كشیدند و رویت را گلباران و عطرآگین كردند. شهید صلاح شحاده اكنون از دور منتظر آمدن تو است تا ترا دو دستی در آغوش كشد و بر پیشانی و روی همچو ماهت بوسه زند. شهید ابراهیم مقادمه، شهید اسماعیل ابو شنب و دیگر شهدا همگی در انتظار تو هستند تا خستگی سفر را از تنت بیرون كنند. سفر طولانی داشتی اكنون وقت آن فرارسیده تا این قهرمان پاهایش را دراز كند و پشتش را به زمین بگذارد و چشمانش را ببندد و به خواب فرو رود.
شیخ احمد یاسین حماسه ای جاوید است. یاسین مكتبی است كه مانند آن در جهان یافت نمی شود و نسل های متمادی از این مكتب توشه بر می دارند. ما هر بار با مطالعه و برررسی زندگینامه شیخ در می یابیم كه ایشان به مثابه سلاحی هستند كه عزم و اراده را در انسان تقویت می كنند و به انسان ها روح و جان می بخشند. شیخ احمد یاسین پیوسته می گفتند:«اگر یك شمع را روشن كنی بهتر آن است كه به تاریكی لعنت بفرستی.»