برای شناختن عظمت شیخ احمد یاسین هیچ نیازی به گواهی و شهادت کسی ـ خواه دوست و خواه دشمن ـ نداریم. بی تردید، هر پدیده ای از آفرینشگر خود خبر می دهد و آن بنیان مبارکی را که شیخ احمد یاسین با تلاش مستمر و تقدیم جان خود پی ریزی نمود بهترین گواه بر عظمت شیخ است. بارها گفته ام و باز هم می گویم که تاریخ مکتوب بشر هیچ انسانی با ویژگی های جسمانی مشابه احمد یاسین سراغ ندارد که همچون ایشان کارهایی عظیم را به مرحله انجام رسانده باشد.
در این مقاله قصد داریم به اظهاراتی بپردازیم که از عظمت شیخ حکایت دارد و روزنامه عبری زبان هاآرتص اخیرا آن را به نقل از یک افسر عالی رتبه دایره امنیتی اداره امور زندان های رژیم صهیونیستی منتشر کرده است. این فرد که زویکا سیلا نام دارد، مشاور روانی و یکی از فرماندهان اسبق پلیس این رژیم است و بنا به ادعای خود در طول سه سال، هر هفته با شیخ دیدار داشته است.
زویکا سیلا در گفتگوی خود با خبرنگار روزنامه هاآرتص تاکید کرد: «شیخ احمد یاسین از شخصیت بسیار قوی بهره مند بود و از تمامی اتفاقات داخل و خارج زندان با خبر بود. در مورد شرایط بازداشت وی باید عرض کنم که ما او را در زندان هداریم و در بدترین شرایط ممکن حبس کردیم. طعم تلخ مرگ را به او چشانده و شیخ را از هر گونه دیدار و ملاقات محروم نمودیم. در طول پنج سال او در داخل یک سلول به سر می برد که دمایش در تابستان به 45 درجه می رسید و سرمای آن در زمستان کشنده بود. ضمنا نظافت نیز در مورد سلول ایشان انجام نمی گرفت.»
این مقام صهیونیستی می افزاید: «شیخ مردی حکیم و پاکدامن بود. جنگ روانی شدید میان ما و ایشان جریان داشت. وقتی به او می گفتم که دست از انفجار اتوبوس ها و کشتار زنان و کودکان بردارید، او پاسخ می داد که ما از شما یاد می گیرم ؛ زیرا شما کشور خود را با استفاده از قدرت نظامی برپا کردید. ما کودکان تان را می کشیم (البته بعید است که شیخ چنین حرفی زده باشد ؛ چرا که حماس هرگز به صورت مستقیم و عامدانه کودکان را هدف قرار نمی داد) و زنان تان را از دم تیغ می گذرانیم تا از این راهگذار کشور خود را بنا کنیم. اما شما با کشتار زنان و کودکان مان قصد اشغالگری دارید و امروز کشور خود را به این روش بنا کرده اید. شما کثافت و بوقلمون صفت هستید.»
افسر صهیونیستی مذکور در ادامه افزود: “به شیخ آزادی در مقابل واگذاری جسد ایلان سعدون، سرباز اسرائیلی که توسط نیروهای حماس در نوار غزه به اسارت گرفته و کشته شده بود، را پیشنهاد کردیم ؛ ولی ایشان مخالفت کردند و گفتند: شما به خوبی می دانید که من در شرایط بسیار بدی هستیم و اشتیاق شدیدی به آزادی دارم. هیچ کس مانند شما به این حقیقت واقف نیست. به خوبی می دانید که چقدر دلم برای نوه هایم تنگ شده است و چقدر دوست دارم آنها را در آغوش بگیرم ؛ ولی پیشنهاد شما در خصوص مبادله بنده با یک جسد بی جان اهانت تلقی می شود و هرگز قابل قبول نیست.”
وی می گوید: “شیخ در ادامه تاکید کرد: من جسدی را که خواستید به شما می دهم ؛ زیرا ما به خوبی درد خانواده اش را درک می کنیم. البته شما نیز باید به بنده قول دهید که هرگز در مقابل آزادی او، مرا رها نکنید. ضمنا این قول را به من بدهید که اگر در زندان جان سپردم، به خانواده ام بگویید که چقدر شوق دیدار آنان را داشتم.”
این گوشه ای از آن چهره ای بود که شیخ از خود در زندان نشان دادند و وقتی که صهیونیست ها در مورد آزادی وی پیشنهاداتی می دادند، ایشان می فرمودند: “اگر رهایی ام از حبس را مشروط به نخوردن هندوانه نیز بکنید، هرگز این شرط را نمی پذیرم حال تا چه رسد که این شرط، چشم پوشی از اصول و آرمان های ملی، دین خدا و نیز ملت فلسطین باشد.”
شیخ در خارج از زندان نیز نمونه ای عالی از یک انسان زاهد و حکیم را از خود ارائه داد و همین امر باعث شد که به عنوان یک رهبر و پیشوا در میان مردم تلقی شود. شیخ در حالی که می توانست در یک منزل مجلل زندگی کند، در خانه ای محقر زندگی می نمود و با این کار خود درس هایی عملی از زهد، فداکاری و ایثار به مردم می داد. ضمنا وضعیت خانواده و فرزندان شیخ نیز نمونه بود و هیچ شباهتی به برخی از افراد که فرزندان شان میلیون ها دلار پول در اختیار داشتند و بدون هیچ شرم و آزرمی با صهیونیست ها داد و ستد می کردند، نداشت.
از همه جالب تر اینکه تنها شیخ نبود که یک نمونه و الگوی واقعی به شمار می رفت. شیخ افرادی را پرورید که هر کدام برای خود الگو بودند یعنی وی در همان راهی پا گذاشت که پیش از وی انبیا آن راه را رفته بودند. اطرافیان شیخ را مردانی بزرگ تشکیل می دادند که در ایثار و فداکاری همچون وی نمونه بودند و برخی از آنان شربت شهادت را نوشیدند و برخی دیگر هنوز استوار و پا برجا در اسارت به سر می برند و برخی دیگر نیز در انتظار شهادت هستند و هرگز رای خود را تغییر نمی دهند.