خطراتی که آینده مسئله فلسطین را تهدید می کنند، در دوره دولت راستگرای کنونی یا بعد از سخنرانی اخیر نتانیاهو افزایش نیافته ؛ بلکه تنها شکل روشن تری به خود گرفته است و دیگر خبری از فریب کاری ها و لفاظی های مقامات پیشین نیست. ضمنا حمایت 71 درصدی جامعه صهیونیستی تنها بازتاب آن تندروی است که صهیونیست ها گرفتار آن هستند.
تندروی جامعه صهیونیستی از جندین عامل نشات می گیرد که از آن جمله می توان به احساس قدرت در مقابل جامعه ضعیف عرب و نیز رواج اسطوره های توراتی اشاره کرد که ذهن سکولارها و مذهبی های یهودی را با خود همراه ساخته و باعث ایجاد موجی از افراطی گری در جمع آنان شده است که در میان این موج شدید، دیگر جایی برای تفکر کردن جامعه صهیونیستی نمانده است.
جامعه عبری که به شدت گرفتار تعصبات و حرکت های انفعالی می باشد، خود مجموعه ای از نخبگان سیاسی را تربیت کرده است که نژادپرست و شونیست هستند و در نادیده گرفتن وجود و حقوق دیگران گوی سبقت از همگان ربوده اند و در این زمینه (تندروی) رقابت سختی با یکدیگر دارند.
بوق های تبلیغاتی رژیم صهیونیستی در طول دهه های گذشته سیاست ویژه ای را در پیش گرفته اند که بر اساس آن، دروغ ها منتشر و سپس تلاش می شود تا از طریق تکرار، این دروغ ها به عنوان یک حقیقت جا بیافتد و در مرحله بعد نیز این روند (تکرار دروغ) ادامه می یابد تا اینکه دروغ مذکور در ذهن افراد تعمیق یابد و گسترش یابد و در اینجاست که مقاماتی همچون بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در کمال وقاحت به این دروغ های تثبیت شده در اذهان برای اهداف خود استفاده می کند.
نتانیاهو در سخنرانی یک شنبه گذشته خود، سرزمین های اشغالی 1967 را جزئی از اراضی به اصطلاح “اسرائیل” خواند و شهرک نشینان را با عنوان “پیشتازان صهیونیست” توصیف کرد. وی همچنین از پناهندگان یهودی سخن به میان آورد که از کشورهای عربی آمده اند و املاک خود را در آن مناطق تکر کرده اند.
“پناهندگان یهودی” اصطلاح جدیدی است که به همت یک اندیشه بیمار، مغرور و گمراه تولید شده است و اخیرا نیز شاهد گسترش آن هستیم و می بینیم که چطور بر سر زبان ها افتاده است. صهیونیست ها با خلق داستان “پناهندگان یهودی” در اندیشه ایجاد مسئله ای مشابه و به موازات مسئله “پناهندگان فلسطینی” هستند تا در نهایت بگویند (این به آن در) ؛ البته شاید هم طلب کار شوند و کار را به جایی برسانند که از عرب ها به خاطر پناهندگان یهودی غرامت دریافت کنند و این چنین اقدامی بی شباهت به آن نیست که یک دزد نه تنها در مورد مالکیت اشیای مسروقه ادعا داشته باشد، بلکه از صاحب وسایل بهایی را نیز دریافت کند.
نتانیاهو در سخنرانی خود به ریشه چالش و مناقشه موجود پرداخت و معتقد بود که دلیل آن را نه در اشغال فلسطین و آوارگی ساکنان این سرزمین، بلکه باید در عدم شناسایی رژیم صهیونیستی ـ و البته تولد غیر قانونی و نامشروع این رژیم ـ جستجو کرد، رژیمی که بر روی آلام و محنت های ملت فلسطین شکل گرفت، تولد یافت و رشد کرد.
این مقام صهیونیستی در اظهارات خود مدعی بود که ریشه مناقشه در مخالفت فلسطینی ها و عرب ها برای به رسمیت شناختن «اسرائیل» و نیز قطع نامه 181 شورای امنیت سازمان ملل متحد جهت تقسیم فلسطین است.
همگی می دانیم رژیم اشغالگر قدس در اولین گام بعد از موافقت خود با قطع نامه تقسیم فلسطین که آن را به عنوان صدور مجوز بین المللی برای تشکیل «اسرائیل» می دانست، به توسعه طلبی و اشغال بخش هایی از اراضی فلسطینی مبادرت ورزید یعنی تنها در حرف با قطع نامه مذکور موافقت کرد ؛ ولی در عمل آن را زیر پا گذاشت و این (پذیرش به حرف و مخالفت در عمل) همان سیاستی است که امروز اشغالگران قدس باز هم به آن تداوم می بخشند.
ما تا به حال نشنیده ایم که هیچ مقام عربی یا فلسطینی وابسته به تشکیلات خودگردان در مقابل اظهارات نتانیاهو واکنش نشان دهد یا به اقدام این مقام صهیونیستی در تحریف تاریخ ـ از سرزمین اجدادی یهودیان، خاک اسرائیل، به شمار آوردن فلسطینیان به عنوان ملت ساکن سرزمین اسرائیل گرفته تا دروغ درباره ریشه مناقشه و نیز خلق داستانی به نام پناهندگان یهودی در کشورهای عربی ـ اعتراضی کند و این امر نشانگر میزان ضعف و رخوتی است که کشورهای به اصطلاح میانه روی عربی گرفتار آن هستند، کشورهایی که هنوز دل به باراک اوباما بسته اند و چشم امید به مردی بسته اند که اظهارات اخیر نتانیاهو را مثبت ارزیابی و تاکید کرده بود: “این اظهارات گامی به سمت جلو است و نشانگر آمادگی نتانیاهو برای دست یابی به راهکار میانه ای جهت توقف روند شهرک سازی است.”
شاید عرب ها بتوانند از قطع نامه مربوط به تقسیم فلسطین که نتانیاهو در سخنان خود به آن اشاره کرد، به عنوان سلاحی برای خود استفاده کنند و دیگر دست از امتیازاتی که در طرح صلح خود مجانا تقدیم رژیم صهیونیستی کردند، بردارند و طرحی را که این رژیم با دهن کجی و اهانت و در پایان با مخالفت صریح رد نموده بود، به فراموشی بسپارند. با وجود آنکه اساسا هدف از صدور قطع نامه شوم 181، ایجاد کشوری برای اشغالگران در فلسطین بود نه ایجاد دو کشور (یعنی وجود کشوری به نام فلسطین به عنوان یک حقیقت مسلم شمرده می شد) و امروز این امکان برای فلسطینی ها و عرب ها فراهم است تا رژیم صهیونیستی و جامعه بین الملل را برای اجرای قطع نامه های 181 و 194 سازمان ملل (مربوط به ضرورت بازگشت آوارگان) تحت فشار قرار دهد و دیگر دست از درخواست خود در خصوص تشکیل کشور فلسطینی در مرزهای 1967 بردارند ؛ زیرا قطع نامه ظالمانه و ستمکارانه 181، چهل و چهار درصد از فلسطین قدیم را به فلسطینیان می بخشد و حال آنکه مرزهای 1967 که عرب ها شب و روز به دنبال عقب نشینی اشغالگران از آن هستند، تنها 22 درصد از اراضی را شامل می شود.
نتانیاهو در سخنرانی اخیر خود، به فلسطینیان پیشنهاد ایجاد یک رژیمی را داد که بی شباهت به یک تشکیلات خودگردان نیست. وی همان طرحی را ارائه کرد که مناحیم بگین در مذاکرات صلح خود با مصر پیش کش کرده بود. نخست وزیر رژیم صهیونیستی حتی در آغاز از ذکر نام کشور فلسطینی پرهیز می کرد و تنها در قالب عباراتی منفی از این اصطلاح استفاده می کرد و به عنوان مثال می گفت: «ما هرگز وجود کشور حماس در نوار غزه را نمی پذیریم. هرگز با تشکیل کشور فلسطینی که خلع سلاح شده نباشد، موافقت نمی کنیم.»
آنچه نتانیاهو در مورد کشور فلسطینی گفت، تنها طرح شروط و نیز قرار دادن موانع مختلف در مسیر تشکیل چنین کشوری بود. جالب است بدانید که نتانیاهو پیش از ایراد سخنرانی تنها با دو نفر مشورت کرد و تایید شان را کسب نمود که آن دو، بینی بگین و موشه یالون از پیشگامان جبهه تندروی در اراضی اشغالی بودند. مشورت این مقام صهیونیستی با افرادی همچون بگین و یالون نشان می دهد که وی به دنبال احیای موضع تاریخی لیکود درباره مسئله فلسطین است ؛ البته این بار با اصطلاحاتی همچون صلح و ایجاد کشور فلسطینی آن را زیبا جلوه می دهد یعنی همان اصطلاحاتی که معنای اصلی اش را برای صهیونیست ها از دست داده و به وسیله ای برای فریب دادن عرب ها مبدل شده است.
برای گریز از ورود به دایره توهم، باید این نکته را متذکر شد که طرح پیشنهادی کادیما برای برقراری صلح، اختلاف چندانی با پیشنهاد نتانیاهو ندارد و هیچ فرد فلسطینی ـ با هر گرایش سیاسی باشد و هر چقدر هم مذاکرات را به عنوان تنها گزینه استراتژیک بداند ـ نمی تواند آن را بپذیرد. برای درک این همسویی میان کادیما و لیکود، باید به این نکته اشاره کنیم که زیپی لیونی با اتخاذ موضعی مشابه باراک اوباما، حمایت خود را از سخنرانی بنیامین نتانیاهو اعلام داشت و آن را «گامی در مسیر صحیح» تفسیر کرد.
التزام به حق بازگشت که به عنوان اساس مسئله فلسطین به شمار می رود و نیز بازگشت به قطع نامه مربوط به تقسیم، می تواند بهترین گام در شرایط کنونی باشد. انتظاری که امروز از فلسطینیان و جهان عرب می رود، آن است که موضعی واحد را در قبال خودسری های رژیم اشغالگر قدس اتخاذ نمایند و دست از امتیازدهی بیشتر بردارند و حتی امتیازاتی را که به دشمن داده اند، پس گیرند و استراتژی فشار و مبارزه را در پیش گیرند و بدانند که اجرای راهکار تشکیل دو کشور دیگر ممکن نیست و به عنوان یک راه حل به شمار نمی رود.