اظهارات اخیر اویگدور لیبرمن، وزیر جنگ رژیمصهیونیستی درباره آغاز گفتگوهای مستقیم با برخی شخصیت های فلسطینی ـ آن هم بدونهماهنگی با تشکیلات خودگردان ـ اوج استراتژی جدید رژیم صهیونیستی برای پایانبخشیدن به حیات سیاسی ابومازن و تلاش جهت یافتن جایگزینی برای این چهره در میانرهبران این جنبش است، رهبرانی که نام شان در برهه اخیر بر سر زبان ها افتاده است.
اظهارات اخیر لیبرمن می طلبد که رویکرد جدیدرژیم صهیونیستی و دلیل تصمیم این رژیم برای پایان بخشیدن به حیات سیاسی ابومازنمورد بحث قرار گیرد و مشخص شود که تل آویو چه کسانی را به عنوان جایگزین مد نظردارد. ضمنا باید شیوه برخورد فلسطینی ها با این راهبرد جدید صهیونیست ها، میزانموافقت عرب ها به ویژه طرف مصری با این تصمیم و نیز نقش انتخابات آتی شوراها درتسریع یا تعویق زمان خروج ابومازن از عرصه قدرت به بحث گذارده شود.
تاریخ تکرار می شود
آیا ابومازن در بدترین کابوس های خود می دید کهروزی تاریخ دوباره ـ البته علیه خود او ـ تکرار شود. در اوایل هزاره سوم بود کهرژیم صهیونیستی، جامعه بین الملل و دولت آمریکا ابومازن را به یاسر عرفات، رئیسپیشین تشکیلات خودگردان تحمیل کردند و او را وادار نمودند که ابومازن را به عنواننخست وزیر انتخاب کند تا مقدمه ای باشد برای سلب اختیارات سیاسی، امنیتی و مالی ازیاسر عرفات.
از اواسط سال 2014 یعنی از زمانی که مذاکراتفلسطینی ـ صهیونیستی متوقف شد، رژیم صهیونیستی تصمیم خود را برای پایان بخشیدن بهحیات سیاسی ابومازن گرفت و سوزنش بر روی این عبارات گیر کرد که «ابومازن، شریکواقعی صلح نیست و باید به دنبال رهبری جایگزین باشیم، رهبری که به شروط صلح پایبندباشد.»
ابومازن بیشترین امتیازی را که اعطای آن برای یکرهبر لیبرال و سازشکار با رژیم صهیونیستی امکان پذیر بود، به این رژیم داد و همینامر نیز باعث اعتراض فلسطینیان و البته تعجب اشغالگران قدس شد به ویژه آنکه وی باوجود بسته شدن افق های سازش و تداوم اقدامات ارتش صهیونیستی در اجرای ده ها موردترور علیه فلسطینیان همچنان بر ادامه همکاری ها با دستگاه های امنیتی رژیم اشغالگرقدس تاکید می کرد.
اوضاع میدانی در اراضی فلسطینی به ویژه کرانهباختری شاهد یک سلسله اقداماتی است که نشان از اجرای تدریجی راهبرد بستن پرونده حضورابومازن در عرصه سیاست حکایت دارد. در واقع شرایط، مشابه دوره حذف عرفات است ؛البته با این تفاوت که تل آویو در حال حاضر برای اجرای راهبرد خود به جای «قدرتسخت» که از آن علیه یاسر عرفات استفاده کرد، به «قدرت نرم» متوسل می شود. گفتنیاست که اشغالگران قدس پیش از ترور یاسر عرفات، اقدام به محاصره او در مقر ریاستتشکیلات خودگردان در رام الله کردند.
قدرت نرم
اولین گام های رژیم صهیونیستی برای به حاشیهراندن رئیس تشکیلات خودگردان از طریق دفتر ژنرال یوآف مردخای، هماهنگ کننده امورمناطق فلسطینی در دولت رژیم صهیونیستی است، مردی که به خاطر نفوذ فراوانش از شهرتبسیاری در میان فلسطینیان برخوردار است و شاید شهرتش بیش از رهبران سیاسی تشکیلاتخودگردان نیز باشد.
ماموریت دفتر مردخای تعامل با فلسطینیان درموارد ضروری انسانی همچون سفر، درمان و دیدار با خویشاوندان است ؛ البته این تعاملاز طریق طرف سومی انجام می گیرد که همان وزارت امور مدنی تشکیلات خودگردان است. دوطرف یعنی دفتر مردخای و وزارتخانه مذکور در طول سال های طولانی همین همکاری راادامه می دادند تا اینکه شرایط در دو سال و اندی پیش تغییر کرد. دفتر مردخای دیگر مستقیمابا فلسطینی ها تماس می گیرد و هیچ کاری به وزارتخانه مذکور ندارد. این اقدام باعثخشم و اعتراض تشکیلات خودگردان گردید ؛ زیرا این نهاد فلسطینی و رئیس آن به خوبیمی داند که این اقدام یک حرکت و تصمیم برنامه ریزی شده است و با خود پیام هاییواقعی به دنبال دارد. این اقدام باعث می شود تا تشکیلات خودگردان اندک اندک کنترلخود بر شهروندان فلسطینی را از دست بدهند و ارتباط میان فلسطینیان با دستگاه ها ونهادهای امنیتی و مدنی صهیونیستی به صورت مستقیم صورت بگیرد و این به معنای بازگشتفلسطین به دوره پیش از شکل گیری تشکیلات خودگردان است.
از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی در ماه اخیر اقدامبه ابطال کارت برخی شخصیت های برجسته تشکیلات خودگردان به ویژه چهره های نزدیک بهابومازن کرده است. این اقدام به صورت تلویحی اشاره به این دارد که امکان اجرای اینتصمیم (لغو کارت وی.آی.پی) در مورد نزدیک ترین چهره ها به ابومازن وجود دارد و اگراوضاع بدتر شود، امکان اعمال این تصمیم در مورد خود او وجود دارد.
رسانه ها و دستگاه های تبلیغاتی رژیم صهیونیستینیز تقریبا در مسیر برنامه ای هدفمند برای متهم کردن ابومازن به مانع ترشی در مسیرصلح و معرفی وی به عنوان سنگی بزرگ در مسیر همزیستی مسالمت آمیز میان ملت فلسطین وصهیونیست ها حرکت می کنند و این در حالی روی می دهد که ابومازن دیدارهایی تقریبادوره ای را در طول شبانه روز با هیات های صهیونیستی دارد و دیدارهایش با اشغالگرانبیش از هیات های فلسطینی است که البته همین امر نیز اعتراضات فلسطینیان را بهدنبال داشته است.
با وجود تمامی اقداماتی که ابومازن صورت میدهد، دستگاه حاکمه تل آویو به این باور نرسیده است که ابومازن مناسب ترین چهرهبرای برقراری صلح با صهیونیست ها است و احتمال اینکه جایگزین خوبی برای او درروزهای آتی بیابند، وجود ندارد.
نقش منطقه ای
برخی کشورهای عربی همچون مصر، اردن و امارات کهاز تصمیم رژیم صهیونیستی برای بستن پرونده سیاسی ابومازن و اخراج او از صحنه سیاستبا خبر هستند، تمایل زیادی برای انجام هر چه سریع تر فرآیند مرگ سیاسی ابومازن دارند؛ زیرا هر کدام از آنها مشکل خاصی با او دارند.
مصر تمایل و اشتیاق خود را برای جایگزینیابومازن با محمد دحلان که نزدیک ترین همپیمان مصر در فلسطین است، نشان می دهد کهالبته این امر نیز با موافقت و تشویق تل آویو همراه شده است ؛ زیرا دحلان چهره ایامنیتی و دارای روابط گسترده امنیتی با رژیم صهیونیستی، بسیاری از کشورهای منطقه وجهان و حتی واشنگتن است.
قاهره و تل آویو در این باور به سر می برند کهدحلان بهتر از ابومازن نسبت به چگونگی برخورد با حماس واقف است ؛ زیرا در طول دههنود، تجربه ای طولانی در برخورد با جنبش داشته است و توانایی آن را دارد که حماسرا مهار و با استفاده از سیاست مشت آهنین، این جنبش را تحت فشار قرار دهد.
در خصوص رابطه ابومازن با اردن باید گفت مدت هااز آخرین حضور رئیس تشکیلات خودگردان در قصر پادشاهی این کشور می گذرد. درست استکه ابومازن به صورت دوره ای وارد اردن می شود ؛ ولی این کار را هنگام خروج ازکرانه باختری یا هنگام بازگشت و جهت ورود به آن انجام می دهد. اردن برای ابومازنحکم یک کوریدور اجباری را دارد همان طور که مصر برای فلسطینیان ساکن غزه چنین حکمیرا دارا می باشد.
مدت های طولانی از آخرین عکس یادگاری ابومازن وپادشاه اردن گذشته است. این وضعیت اتفاقی نیست بلکه ریشه آن را باید در یک بحرانپنهان جستجو کرد که به اختلاف دو طرف در خصوص مدیریت مناقشه موجود و برخی گام هایاردن در شورای امنیت باز می گردد. ابومازن از اردنی ها به خاطر امضای توافق نامهبا طرف صهیونیستی جهت نصب دوربین در مسجد الاقصی دلخور و ناراحت است ؛ زیرا اینتصمیم را اردن بدون مشورت با تشکیلات خودگردان اتخاذ نموده و در حکم نقض آشکارحاکمیت فلسطینیان بر امکان مقدس اسلامی در قدس بوده است.
هنگامی که بحث بر سر اختلاف میان ابومازن باامارات پیش می آید، به نظر می رسد که پرداختن به آن ـ بدون ورد به موضوع روابطمتسحکم دحلان با امرای این سرزمین ـ امری دشوار باشد. از اواسط سال 2011 یعنی اززمانی که رهبران فتح تصمیم به اخراج دحلان از جمع خویش گرفتند و او را از اراضیفلسطینی خارج شد، مراکز تصمیم گیری در ابوظبی تصمیم گرفتند که دحلان را به یک چهرهمنطقه ای و شاید بین المللی مبدل نمایند تا اینکه میراث دار آتی رئیس تشکیلاتخودگردان گردد و البته همین امر باعث بروز یک بحران علنی رسانه ای میان رام الله وابوظبی و حمله به شخصیت ابومازن گردید. این شرایط باعث شد تا روابط دو طرف تا حدقطع شدن پیش رود.
تمامی آنچه گذشت نشان از دارد که هم صهیونیستها و هم عرب ها ـ به صورت مستقیم و غیر مستقیم ـ تمایل به کنار زدن حماس دارند تابه این ترتیب، مقدمه برای بالا رفتن شانس دحلان جهت ظهور در صحنه سیاسی فلسطینفراهم آید که البته آثار این تصمیم را می توان در تلاش های غافلگیر کننده جهان عرببرای ایجاد آشتی در داخل جنبش فتح دید آن هم بعد از مدت ها عدم توجه آنها به اینجنبش.
انجمن های روستایی
رژیم صهیونیستی تا کنون مشخص نکرده است که بعداز بسته شدن پرونده حضور ابومازن در عرصه سیاسی فلسطین، در صدد اجرای چه گزینه ایاست ؛ زیرا چنین به نظر می رسد که مقامات این رژیم همچنان مشغول سنگین و سبک کردنسناریوهای مختلف هستند و احتمال دارد که در لحظه ای پیش بینی نشده یک گزینهجایگزین از سوی مراکز تصمیم گیری در تل آویو مطرح شود.
برخی سیگنال هایی که در برهه اخیر از رژیمصهیونیستی دریافت می شود، از طرح این رژیم برای اجرای یک گزینه قدیمی در اراضیفلسطینی حکایت دارد که البته در صورت خروج ابومازن از مقر ریاست تشکیلات خودگردان،مناسب ترین گزینه برای اشغالگران خواهد بود. این گزینه، احیای دوباره سناریویی استکه تل آویو در دهه هفتاد و هشتاد قرن گذشته آن را در کرانه باختری به اجرا گذاردهبود که البته برخی شخصیت های فلسطینی نیز با آن همراهی کردند.
راه اندازی «انجمن های روستایی» در ورژن 2016خود برای صهیونیست ها مطلوب تر است و در نظر برخی فلسطینی ها نیز اجرای آن، باعثکم شدن مشکلات می گردد چه از جهت مدیریت امور حیاتی به خاطر ارتباط با اداره امور مدنیرژیم صهیونیستی و چه از جهت تسهیل در وضعیت معیشتی: البته تمامی اینها بدون آنکههیچ نقش مدیریتی و سیاسی در این میان برای تشکیلات خودگردان و رئیس این سازمانوجود داشته باشد، انجام می گیرد.
رژیم صهیونیستی از طریق انتخابات اکتبر شوراهادر فلسطین به دنبال تشکیل شوراهایی محلی جهت واگذاری اداره امور معیشتی و حیاتیفلسطین به آنها بود بدون آنکه این شوراها هیچ گونه جایگاه سیاسی و مدیریتی داشتهباشند مشروط به اینکه حماس پیروز این انتخابات نشود و البته نگرانی اش نیز از همینبود.
سومین سناریویی که برای وضعیت بعد از ابومازنوجود دارد، آن است که به افسران عالی امنیتی فلسطینی اجازه داده شود تا مدیریتاستان تحت نظارت خود را به عهده بگیرند و در عین حال با افسران صهیونیست نیز درارتباط باشد که البته این طرح خطراتی با خود به دنبال دارد.
در پایان باید گفت که بقای ابومازن یا رفتن اوسوال اصلی تل آویو نیست. اتفاقی که بعد از خروج ابومازن از سیاست روی می دهد، مهم است ؛زیرا همان طور که پیش از این گفته شد رژیم صهیونیستی تصمیم خود را برای حذف سیاسیوی گرفته است. رژیم صهیونیستی به دنبال آن است که از این تحول (حذف ابومازن) بیشترینامتیاز سیاسی و امنیتی را بگیرد و کمترین خسارت و زیان را متحمل شود.