شکل دولت و ترکیب ائتلاف دولتی آتی رژیم صهیونیستی هنوز مشخص نشده است و این دلایل مختلفی دارد که با هم مرتبط و در هم تنیده اند و هر کدام از آنها به نوبه خود باعث پیچیده تر شدن بیشتر اوضاع فعلی این رژیم می شوند که بیش از یک سال است به همین وضع ادامه دارد.
شاید مهمترین دلایل وضعیت فعلی را بتوان بدین صورت بیان کرد:
- 1-وضعیت بنیامین نتانیاهو به عنوان نخست وزیر رژیم صهیونیستی و از سوی دیگر، متهم پرونده های رشوه و خیانت در امانت و غیره. وی در حال حاضر نخست وزیردولت موقت به شمار می رود که خود را برای تحویل زمام امور به دولتی که در حال تشکیل است و هنوز هیچ پیشرفتی نداشته است و فراز و نشیب های زیادی را پشت سر می گذارد و احتمالات زیادی درباره موفقیت یا شکست آن وجود دارد، آماده می کند و از سوی دیگر، مامور تشکیل کابینه جدید است و در عین حال، به مسائل کیفری متعددی متهم شده است. اخیرا روند استماع اظهارات “گردان” 10 نفره وکلای مدافع او آغاز شد و 4 روز هم به طور انجامید و قرار است پس از آن، دادستان کل رژیم صهیونیستی درباره محاکمه نتانیاهو در همه پرونده ها یا برخی از آنها تصمیم گیری خواهد کرد و شاید هم این اتهامات را رد کرده و پرونده های او را مختومه اعلام کند. البته احتمال وقوع چنین سناریویی کم است و احتمال دیگر این است که این موضوع تا چندین هفته و شاید چند ماه ادامه یابد و در نهایت او محاکمه و زندانی شود و شاید هم در قالب یک سازش، حاضر به کناره گیری از فعالیت های سیاسی در کنار لغو محاکمه خود شود؛ همان طوری که این مساله چند سال پیش درباره “ایزر وایزمن” نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی هم اتفاق افتاد.
- 2-تعادل نسبی میان قدرت دو حزب بزرگ: لیکود و آبی ـ سفید و برقراری تعادل نسبی میان دو اردوگاه راستگرای افراطی و اردوگاه راست نژادپرست و دو حزب مذهبی یهودی تندرو؛ اشکنازی ها و یهودیان شرقی و از سوی دیگر احزاب میانه رو و چپگرا (بر اساس معیارهای رژیم صهیونیستی.
- 3-اقدام شتابزده نتانیاهو که بلافاصله پس از اعلام نتایج انتخابات اخیر، اقدام به تشکیل ائتلافی از 55 عضو کنست (از مجموع 120 عضو آن) کرد و در آن، در کنار حزب لیکود، حزب راست (یمینا) و حزب یهودیان تندرو هم دیده می شوند و توافقنامه ای مکتوب هم میان آنها نوشته شده است، نشان می دهد که آنها همچنان متحد و یکپارچه باقی مانده اند و فرقی نمی کند که دولت آتی را در کنار هم تشکیل دهند یا در جبهه اپوزیسیون قرار گیرند و نتانیاهو را مامور مذاکره به نیابت از این تشکل کنند. این طرح هوشمندانه و در عین حال کثیف، تاکنون مانع از برگزاری مذاکرات جدی با حذب “آبی سفید” شده است که همچنان بر این مساله پافشاری می کند که باید مذاکرات میان این حزب که 33 کرسی را در کنست جدید تصاحب کرده است و حزب لیکود که 32 کرسی را کسب کرده است، صورت گیرد و نه با ائتلافی که نتانیاهو تشکیل داده است. این مساله باعث می شود که امکان موفقیت هر کدام از دو حزب بزرگ در تشکیل دولت جدید کار بسیار سختی شود؛ اگر نگوییم غیر ممکن است. این بدین معناست که احتمالا صهیونیست ها به سمت انتخابات سوم طی تنها 10 ماه پیش خواهند رفت.
هر مساله ای که با موضوع تشکیل دولت جدید رژیم صهیونیستی ارتباط داشته باشد، مساله ای بسیار مهم برای ما فلسطینی هاست؛ چرا که بازتاب فوری و مستقیمی بر روی زندگی 2 میلیون فلسطینی خواهد داشت که کارت های شناسایی “اسرائیلی” دارند. علاوه بر این، این مساله بر روی هر چیزی که با تمامی ابعاد مساله فلسطین مرتبط است، تاثیر می گذارد، اما آنچه اهمیت بیشتری نسبت به این مساله دارد، درک این مساله است که انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی در هفته گذشته و تحولات 2 هفته گذشته (پس از انتخابات)، باعث شکل گیری معادلات سیاسی جدیدی در فلسطین اشغالی شده است که ابعاد تنها به بازه زمانی کوتاه مدت محدود نمی شود، بلکه در آینده نزدیک و حتی دور هم تاثیرگذار خواهد بود.
در واقع، می توان گفت که این انتخابات دو برنده داشت:
- 1-برنده تاکتیکی موقتی با تاریخ انقضای موقت که همان “اویگدور لیبرمن” بنیانگذار و رئیس حزب راستگرای نژادپرست “اسرائیل خانه ما” است که بنیه اصلی آنرا یهودیان مهاجر از کشورهای عضو اتحادثه جماهیر شوروی سابق تشکیل می دهند و جمعیت آنها به بیش از یک میلیون یهودی می رسد و می توانند هر کدام از دو کفه ترازوی تشکیل دولت جدید رژیم صهیونیستی را سنگینتر کنند.
موفقیت در تشکیل فهرست مشترک برای ورود به عرصه انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی، اقدامی اساسی و تاثیرگذار در کسب 13 کرسی کنست توسط این فهرست بود تا بدین ترتیب، فهرست مذکور تبدیل به سومین طرف اصلی کنست شود.
البته این پیروزی هم یک پیروزی تاکتیکی است؛ چرا که این فهرست صرفا می تواند نقش محدودی را در عرصه سیاسی گرفتار وبای نژادپرستی و “میهن شیفتگی” ایفا کند. از سوی دیگر، این پیروزی تاریخ انقضای محدودی دارد؛ چرا که پایه اساسی این پیروزی و منبع اصلی آرای ریخته شده به سبد لیبرمن حزبش؛ همان مهاجران جدید هستند که با گذر روزها و سال ها، صفت مهاجر جدید بودن از روی آنها برداشته شده است و هر چقدر بیشتر در جامعه یهودی رژیم صهیونیستی ذوب و ادغام می شوند، پایگاه خود را از دست می دهند و نمی توانند تشکلی برجسته و ناهمگون با جامعه صهیونیستی تشکیل دهند. این مساله ای است که هر کسی که اوضاع رژیم صهیونیستی را دنبال کند، به وضوح آنرا می بیند. در همین راستا، باید به اظهارات نژادپرستانه چند روز پیش لیبرمن اشاره شود که گفته بود یهودیان تندروی مذهبی “دشمن و رقیب” هستند، اما عرب های ساکن اراضی اشغالی سال 1948 تنها “دشمن” هستند.
- 2-اما طرف پیروز راهبردی این ماجرا، عرب های ساکن اراضی اشغالی سال 1948 فلسطین بودند که جمعیت آنها به 2 میلیون نفر می رسد و در کنار هویت ملی جامع فلسطینی، کارت شناسایی “اسرائیلی” هم دارند و در جریان انتخابات اخیر این رژیم، حرف شان را با صدای بلند زدند و اعلام کردند که از وحدت فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی سال 48 بر سر مسائل سرنوشت ساز اصلی در سایه اختلاف در رویکردها و ایدئولوژی ها، مسائل مربوط به دین داری و بی دینی و کفر، نظام اقتصادی و هر چیزی که به این مساله ارتباط داشته باشد، حمایت می کنند. آنها در این انتخابات اعلام کردند که از اهداف جامع ملی حمایت می کنند؛ هر چند که در برخی مسائل دموکراتیک اختلاف نظر دارند و به صورت مسالمت آمیز بر سر آنها می جنگند. آنها تاکید کردند که بر سر حقوق ملی و قومیتی شان متحد و یکپارچه هستند و به اهداف نهائی ایمان دارند؛ هر چند که درباره راه و رویکرد اختلاف داشته باشند و برای جلب حمایت اقشار مختلف مردم در فلسطین اشغالی رقابت کنند.
موفقیت در تشکیل فهرست مشترک برای ورود به عرصه انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی، نقش تعیین کننده ای در کسب 13 کرسی کنست توسط این فهرست داشت و آنرا تبدیل به سومین فهرس بزرگ در کنست کرد که می تواند رهبری مخالفان در صورت تشکیل دولت وحدت را در دست داشته باشد و یا حتی بتواند به عنوان یک فراکسیون شریک، در ائتلاف دولتی حضور داشته باشد (البته این مساله در مرحله کنونی بسیار بعید به نظر می رسد). فهرست مشترک احزاب عربی همچنین می تواند مانعی در برابر تحقق خواسته ها در عرصه داخلی رژیم صهیونیستی؛ به ویژه در مسائل حیاتی مرتبط با حقوق فلسطینیان به عنوان یک اقلیت، رعایت برابری و توقف تحریک علیه آنها، جانبداری از این گروه به منظور جبران ظلم و ستم های اعمال شده علیه فلسطینیان طی سال ها و دهه های متمادی، مصادره اموال و کوچانده شدن و حتی در عرصه سیاسی، به نفع تمامی مسائل مرتبط با مساله فلسطین و تشکیل کشور مستقل و حل عادلانه مساله آوارگان در خارج از مرزهای سال 1967 باشد.
این اتفاقی بود که در عرصه کارزار انتخاباتی افتاد، اما جریان تحت رهبری “ایمن عوده” رئیس فهرست مشترک که در جریان دیدار با رئیس رژیم صهیونیستی پیشنهاد مامور شدن “بنی گانتس” رئیس ائتلاف “آبی ـ سفید” برای تشکیل دولت را داد و این تحولی بی سابقه در تاریخ رژیم صهیونیستی از زمان اعلام تاسیس آن تاکنون بود؛ به طوری که کارگران فلسطینی در فلسطین اشغالی وارد عرصه سیاسی رژیم صهیونیستی شدند و این تحولی بود که اکثر نویسندگان و سیاستمداران این رژیم از آن به عنوان “تحول چشمگیر”، “تحول تاریخی” و “اقدامی بنیادین” برای آینده ای متفاوت یاد کردند (همان طوری که بن کاسبیت در روزنامه معاریو نوشته است). در واقع، (همان طوری که “کوبی نیف” در تاریخ 29/9/2019) در روزنامه صهیونیستی هاآرتص نوشته بود) «آنچه ایمن عوده الان پیشنهاد می دهد و انجام می دهد و یا گزینه هایی که بر روی میز قرار می دهد، یک انقلاب است.» این اتفاقی متفاوت از تمامی حوادث عرصه سیاسی رژیم صهیونیستی از زمان تاسیس آن بود. اقدام حزب “تجمع” در جمع کردن طرف های مختلف فهرست مشترک احزاب عربی در کنار هم نیز اقدام غیرمنتظره ای بود که می توان آنرا هم مورد بررسی قرار داد.
اگر بگوییم که در پیش گرفتن رویکرد سیاسی آشکار، شجاعانه و حکیمانه توسط ایمن عوده، که نخستین گام هایش را 4 هفته قبل از انتخابات برداشته بود، مهمترین عاملی بود که دهها و صدها هزار نفر از فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی سال 1948 را به استفاده از حق رای خودشان تشویق کرد و باعث افزایش کرسی های کسب شده توسط فهرست مشترک احزاب عربی از 8 کرسی (بر اساس اکثریت نظرسنجی های برگزار شده قبل از گفتگوی ایمن عوده) به 13 کرسی رساند، چیزی به گزاف نگفته ایم. این حادثه باعث تبدیل فهرست مشترک احزاب عربی به سومین فراکسیون بزرگ کنست صهیونیستی شد که می تواند فواید و مزایای زیادی در پی داشته و باعث افزایش سطح تاثیرگذاری آن در عرصه سیاسی رژیم صهیونیستی شود.
همه این مسائل با وجود اهمیت زیادی که دارند، نباید ما را از این مساله غافل کنند که تازه در آغاز راه تحرکات اقلیت فلسطینی در جامعه صهیونیستی قرار داریم. این تحرک باید مورد حمایت و تشویق قرار گیرد و مبارزات مشروع فلسطینیان ادامه پیدا کند و با تمامی ابزارها و عناصر قدرت از تمامی تشکل های فلسطینی در داخل اراضی “کشور فلسطین” و نیز در داخل اراضی اشغالی سال 1948 و حتی در اردوگاه های محل زندگی آوارگان و فلسطینیان مقیم کشورهای دیگر حمایت شود.