یکشنبه 11/می/2025

علاج درد بی درمان شهرك سازی در قدس!

سه‌شنبه 6-آوریل-2010

سران كشورهای عربی شركت كننده در اجلاس “سرت” لیبی تصمیم گرفتند كه مبلغ نیم میلیارد دلار را به عنوان پشتوانه مالی برای حمایت از پایداری ساكنان قدس اشغالی اختصاص دهند، اما اهالی بیت المقدس همچنان چشم به راه خواهند ماند تا اولا این كمك ها از راه برسند و از سوی دیگر، از چنگال های فساد كه از هر سو آنها را تهدید می كنند؛ نجات پیدا كنند.

مطمئنا این كمك های مالی یك نماد و سمبل هستند و با در نظر گرفتن وضعیت شهر اشغالی قدس كه بیش از 4 دهه است كه در زیر آتش گسترده اشغالگری رژیم صهیونیستی قرار دارد باید گفت كه ماموریت دیگری پشت این مساله وجود دارد.

واقعیت این است كه كشورهای عربی قادر به ارائه كمكی بیشتر از این حمایت های مادی “شرم آور” نیستند و این مساله بیشتر ناشی از سیاست های فعال و هدفمند چندین دهه ای كشورهای غربی است كه سعی در ضعیف نگهداشتن كشورهای عربی در تمامی زمینه ها دارد.

بر كسی پوشیده نیست كه صهیونیست ها دهها و شاید صدها میلیارد دلار برای تغییر تركیب جمعیتی شهر اشغالی قدس هزینه كرده اند و این روند كه از آغاز اشغال آن پس از جنگ سال 1967 میلادی آغاز شده است همچنان به همان شدت و حدت ادامه دارد.

دهها منطقه حاشیه ای و مجتمع های مسكونی و مناطق شهرك سازی شهر قدس را از هر جهت در برگرفته اند و در آینده نیز شاهد احداث موارد بیشتری از آنها خواهیم بود. زیر ساخت ها و نمای بیرونی این شهر در حال حاضر نشانگر این است كه رنگ و بوی عربی و اسلامی آن تقریبا به تاریخ پیوسته است و یا در حال از بین رفتن است.

این وضعیت تا حدی جدی است كه ما شاهد برتری عددی و جمعیتی شهرك نشینان یهودی بر ساكنان عرب قدس اشغالی هستیم و همه اینها نتایج حمایت های رسمی دولتی و مردمی از مساله شهرك سازی است.

رژیم اشغالگر قدس با مانع تراشی بر سر راه روند سازش به اجرای طرح های یهودی سازی كامل و 100 درصدی قدس شریف ادامه می دهد و پایان ساخت معبد یهودی “الخراب” در مقابل مسجد الاقصی و قبة الصخره آخرین مورد از این طرح ها بود.

این رژیم از مدتها پیش به دلخواه خود و بدون هیچگونه عامل بازدارنده ای اقدام به ساخت و ساز در شهر اشغالی قدس می كند و گویی این شهر واقعا پایتخت ابدی “اسرائیل” خواهد بود.

در این میان آنچه باعث تشویق تل آویو به تداوم یهودی سازی قدس اشغالی می شود واكنش ضعیف كشورهای عربی و اسلامی و جامعه بین المللی در مقابل اقدامات و طرح های جزئی و كلان این رژیم است و به عبارت دیگر، هیچ قدرت بازدارنده ای در مقابل زورگویی ها و عربده كشی های تل آویو وجود ندارد.

از سوی دیگر، تشكیلات خودگردان فلسطین نیز از همان اول تشكیل خود ضعیف و نیمه فلج بود و شاید هم بتوان گفت كه آمریكا و رژیم صهیونیستی چنین می خواستند و در همین راستا نیز توافقنامه صلح ناعادلانه و نابرابری میان تشكیلات خودگردان و تل آویو به امضا رسید.

از رویكرد استراتژیك باید گفت كه اقدامات رژیم صهیونیستی با واكنش مناسبی از سوی طرف های عربی و اسلامی مواجه نشد و این طرف ها به ایراد اظهارات “خجالت زده” از سوی برخی مسئولان خود اكتفا كردند و می توان گفت كه اسرائیل با یك جسد مرده اسلامی در مقابل خود روبرو شد.

كمك مالی صرف برای شهر اشغالی قدس كافی نیست؛ حتی اگر تمامی صندوق های مالی كشورهای عربی و اسلامی نیز در این راه هزینه شوند، بلكه این كمك ها باید با تحركات سیاسی و عملی واقعی همراه شوند و این تحركات به طرف صهیونیستی نشان دهد كه اهانت آنها به امكانات و توانایی های طرف های عربی و به عبارت دیگر تحقیر طرف های عربی تا ابد الدهر ادامه نخواهد یافت.

با اندكی تامل می توان به این مساله پی برد كه اهرم های فشار و ابزارهای كارآمد زیادی برای مقابله با اقدامات رژیم صهیونیستی حتی از سوی جهان عرب و اسلام كه خیلی ها معتقدند به دلیل ضعف امكانات ضعف رسانه ای شدیدی بر آنها حاكم است، وجود دارد.

به عنوان مثال می توان به زمینه های اقتصادی و ژئوسیاسی اشاره كرد كه به ویژه در شرایط ناشی از بحران مالی شدید در جهان می توانند كارآیی زیادی داشته باشند.

در این صورت نظام های غربی به دنبال گریزگاهی در جهان عرب و اسلام خواهند بود تا از طریق آن به حیات خود ادامه دهند، اما این راه نجات مطمئنا از سوی رژیم صهیونیستی تامین نخواهد شد؛ چرا كه این رژیم یك رژیم جعلی و ساختگی است كه به صورت مستقل قادر به تداوم حیات خود نیست.

واقعیت این است كه شهرك سازی در قدس بخش لاینفك موجودیت رژیم اشغالگر قدس است كه سیاست های خود را بر توسعه طلبی و شهرك سازی متمركز كرده است و فعالیت های شهرك سازی گسترده در كرانه باختری نیز در راستای همین سیاست صورت می گیرد.

شهرهای مقدس دیگر فلسطین نیز در معرض حملات شهرك سازی رژیم صهیونیستی قرار دارند كه حجم آنها كمتر از روند شهرك سازی در قدس نیست و نقاط استراتژیك كرانه باختری شاهد فعالیت های گسترده شهرك سازی است.

برای توقف این سیاست خبیث نه كمك مالی كارساز و مفید است و نه فعالیت تبلیغاتی و اطلاع رسانی و نه حتی حملات سیاسی كه هر از چندگاهی شدت می گیرند. بدین ترتیب می توان گفت كه مساله فلسطین به طور كلی و در تمامی سطوح خود در قبضه رژیم اشغالگر قدس درآمده است.

كشورهای عربی در طول 60 سال گذشته از تاریخ فاجعه فلسطین هیچ اقدام مهم و سرنوشت ساز فردی و یا گروهی انجام نداده اند و همواره منتظر بوده اند كه دیگران و مشخصا دشمنان آنها مشكلات سیاسی و اقتصادی و اداریشان را حل كنند و این مساله امروزه به زمینه های اجتماعی و آموزشی و فرهنگی نیز تسری پیدا كرده است.

مسئولان و شهروندان عرب باید رویكردی استراتژیك را پیش بگیرند كه تا حدودی جرات و جسارت آنها را احیا كند و بدین ترتیب بتوانند وجود خود در نقشه ژئوسیاسی داخلی و منطقه ای و بین المللی را اثبات كنند. برای این منظور آنها باید اقدام به طرح نقشه و یا طرح های استراتژیك به منظور احیای وجود عربی در زمینه های اقتصادی، سیاسی، تكنولوژیكی و فرهنگی كنند.

واقعیت این است كه رژیم صهیونیستی مبتنی بر استعمارگری و شهرك سازی تا آن حد هم كالبد قوی و غیر قابل نفوذی ندارد، بلكه كاملا برعكس موجودی كوچك و ضعیف است كه به برخی دلایل مجبور به اشغال اراضی ملتی دیگر و مصادره زمین های آن شده است.

حتی اقدامات رژیم صهیونیستی علیه كشورهای دیگر نیز لزوما به معنای قدرت آن نیست، بلكه جنبه دیگر این مساله نیز همان احساس ضعف و نزدیكی زوال و پایان حكمفرمایی خود بر منطقه است و همین مساله آنرا به انجام چنین “خودزنی ها”یی در كوتاه مدت و دراز مدت می كند.

لینک کوتاه:

کپی شد