یکشنبه 10/نوامبر/2024

عملیات قدس … مقاومت فردی چگونه به کابوسی برای اسرائیل بزرگ تبدیل شد؟

سه‌شنبه 31-ژانویه-2023

عملیات تیراندازی اخیر که در شهرک النبی یعقوب در قدس انجام شده و به کشته شدن 8 شهرک نشین به دست خیری علقم جوان فلسطینی در جمعه 27 ژانویه 2023 منتهی شد یک بار دیگر توجهات را با نقش رو به افزایش عملیات‌های فردی در ساختار مقاومت علیه اشغالگران متمرکز نمود. همچنین اطلاعات منتشر شده از سوی سازمان امنیت داخلی اسرائیل (شاباک) بیانگر آن است که سال 2022 شاهد افزایش مداوم تعداد عملیات‌ها علیه شهرک نشینان و سربازان اشغالگر بوده و شمار آنها به 1933 عملیات رسیده است. بر اساس آمار این نهاد اسرائیلی در این عملیات‌ها 29 سرباز و شهرک نشین کشته و حدود 128 نفر مجروح شده‌اند این در حالی است در سال 2021 تعداد عملیات‌های فلسطینی 1570 مورد بوده که در آنها 18 شهرک نشین اسرائیلی کشته و 196 نفر مجروح شدند. به نظر می‌رسد این روند صعودی ناشی از ادامه جنایات اسرائیل علیه فلسطینیان باشد که آخرین آنها جنایت آنان در جنین بود که طی این عملیات نظامی 9 فلسطینی به دست اشغالگران به شهادت رسیدند.

روند تحولات در کرانه باختری

چنین شرایطی ما را به سوی بررسی تحولات بزرگی سوق می‌دهد که مقاومت در سال‌های اخیر شاهد آنها بوده است. می‌توان گفت در نیمه سال 2014 به طور مشخص نقطه عطفی در شرایط کرانه باختری به حساب می‌آید. در سال‌های پیش از آن و به طور مشخص در سال 2011 مقاومت مجموعاً 320 اقدام مقاومتی به ثبت رسید که درگیری‌های مردمی با اشغالگران نیز بخشی از آنها بود که از جمله آنها می‌توان به پرتاب سنگ، آتش زدن لاستیک و پرتاب کوکتل مولوتوف اشاره کرد. اما این میزان در سال 2013 به 793 مورد افزایش یافت و این رشد در سال 2014 به یکباره شاهد جهشی بی سابقه بود چرا که در این سال 3699 اقدام مقاومتی از جمله 16 مورد عملیات حمله با سلاح سرد و 8 عملیات زیرگرفتن صهیونیست‌ها با خودرو به ثبت رسید. اوج عملیات‌های مقاومتی در سال 2014 به ماه جولای مربوط می‌شود که 886 عملیات در آن انجام شد تا سوالات مهمی در خصوص دلایل افزایش اقدامات مقاومتی مطرح گردد.

در اینجا می‌توانیم از 3 حادثه مهم در سال 2014 سخن بگوییم که کلید شرایط مبازراتی جاری در قدس و کرانه باختری است که تاکنون ادامه یافته و دارای الگویی جدید از عملیات‌های فردی بوده و ضرورتاً به گروه‌های فلسطینی ارتباط نداشته اگر چه این گروه‌ها نیز در عرصه حضور داشته‌اند. حادثه اول در ماه ژوئن توسط گروهی اتفاق افتاد که بعدها وابستگی آنها به جنبش حماس مشخص شد. این گروه 3 شهرک نشین را در الخلیل اسیر کرده و پس از آن به قتل رساندند. نیروهای اشغالگر اسرائیلی پس از این اتفاق اکثر شهرهای کرانه باختری را مورد جستجو قرار دادند و این مساله فعالیت‌های مردمی مقاومتی برای مقابله با نیروهای اشغالگر را افزایش داد. تحولات تا جایی شدت یافت که حادثه بسیار مهم دوم در آغاز جولای اتفاق افتاد و آن آتش زدن یک کودک اهل قدس توسط یک شهرک نشین بود. پیامدهای این حادثه به «قیام محمد ابو خضیر» کودک فلسطینی شناخته شد که اتفاقات ناشی از آن در درجه اول در شهر قدس اشغالی تمرکز داشت.

اما حادثه مهمتر و تعیین کننده تجاوز اسرائیل به نوار غزه در ابتدای جولای بود که این جنگ توسط جنبش حماس «نبرد طوفان ویرانگر» و از سوی نیروهای اشغالگر «تیغه حفاظتی» نامیده شد. این طولانی‌ترین جنگ در تاریخ نزاع با اشغالگران اسرائیلی بوده که مقاومت فلسطین طی آن با توجه به امکانات محدود عملکرد رزمی بی سابقه‌ای از خود نشان داد، این در حالی بود که مقاومت در یک نوار ساحلی باریک و محاصره شده و فاقد پشتیبانی استراتژیک به سر می‌برد. از مهمترین عملکردهای فلسطین در این نبرد توانایی آن برای به اسارت در آوردن تعدادی از سربازان اسرائیلی بود.

جنگ غزه و پدیدار شدن عملیات‌های فردی

این جنگ دقیقاً 7 سال پس آغاز اختلافات داخلی در فلسطین آغاز شد و در این 7 سال کرانه باختری دچار تحولات زیادی شد که کیت دایتون ژنرال آمریکایی آن را «ساخت فلسطین جدید» نامید. این ژنرال آمریکایی بر بازسازی ساختار امنیتی فلسطین پس از اختلافات داخلی نظارت داشته و این رویکرد تنها به بازنگری در نهادهای امنیتی فلسطین منحصر نبوده بلکه چارچوبی وسیع‌تر داشته که شامل سیاست‌های امنیتی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی می‌‌شد. هدف این طرح بی تفاوت سازی مردم فلسطین در کرانه باختری نسبت به ماموریت تاریخی خود و غرق نمودن آنها در فرهنگ مصرف گرایی بود که در تعارض کامل با نیازمندی‌های مبارزه با اسرائیل قرار داشت. اجرای چنین طرحی به یک عملیات مهندسی اجتماعی گسترده نیاز داشت که تلاش برای حذف حماس از عرصه عمومی، تخریب تریبون‌ها و جایگاه اجتماعی آن تنها یکی از اقدامات انجام شده در چارچوب این طرح است.

علاوه بر سیاست‌های رقابتی برای اعطای وام و مقروض کردن هر چه بیشتر جامعه به بهانه توسعه کشاورزی و صنعتی، مهندسی اجتماعی جدید به سمت فرسایش جنبش ملی و استحکام بخشیدن به جنبش فتح به عنوان حزب تشکیلات خودگردان و پایان دادن به ماموریت این جنبش در راستای آزاد سازی فلسطین و ارتباط دادن آن به کانون قدرت گسترش یافت. هدف از این اقدام از میان بردن قدرت رهبری فتح در فعالیت‌های مبارزاتی تاثیرگذار، ملی سازی کامل حوزه عمومی و تضعیف جنبش دانشجویی بود. همراه با این اقدامات سوق دادن جامعه به سوی نمادهای جدید مانند خوانندگان به جای شهید و اسیر، نمایش هر چه بیشتر مصرف گرایی و تقویت فرد گرایی صرف در دستور کار قرار گرفت. این روند در تمام این 7 سال مردم فلسطین را از ماموریت اصلی آنها برای درگیری با اشغالگران بازداشت.

اما جنگ سال 2014 علیه نوار غزه به خودی خود از قدرتی برخوردار بود که توانست عملاً این عملیات مهندسی را درهم شکند و اگر شرایط منطقه‌ای و بین المللی متفاوت از سال 1986 نبود این نبرد برای حماس بزرگتر از نبرد الکرامه برای فتح در آن سال تبدیل می‌شد. حداقل دستاورد این نبرد باز تعریف جنبش حماس نزد مردم فلسطین در کرانه باختری بود که فعالیت‌های آن دیگر در بسترهای سنتی آن در جریان نبوده و توسعه یافته است. همچنین سوالی مهم برای نسل‌های جدید به وجود آورد که با تجربه انتفاضه الاقصی همزیستی نداشتند. اما این نبرد نتوانست بر تبلیغاتی که به اختلافات داخلی فلسطین می‌پرداخت تاثیری داشته باشد و از این جهت برای فلسطینیان الهام بخش نبوده و سوالات مهمی در خصوص چالش‌های قدس، مسجد الاقصی و شهرک سازی برای آنان ایجاد کرد.

تاثیر این جنگ را می‌توانیم در بازسازی آگاهی مردمی نسبت به جنبش حماس در جریان پیروزی دانشجویان حامی آن در دانشگاه بیرزیت ملاحظه کنیم که پس از غیبتی طولانی بعد از اختلافات داخلی فلسطین با نسبتی قاطع به موفقیت دست یافت. این پیروزی به پاک شدن تصاویر حوادث ناشی از شرایط اختلافات داخلی از حافظه فلسطینیان و جابنداری روشن آنان از پروژه مقاومت که در آن زمان به لحاظ سیاسی در جنبش حماس نمود یافته بود اشاره داشت.

مساله بسیار مهم آن است که سال 2014 تحولی گذرا نبود و با افزایش چالش‌های استعماری مانند حملات مکرر به مسجد الاقصی، تلاش‌های صورت پذیرفته برای عادی سازی تقسیم زمانی این مکان مقدس، فراهم نمودن شرایط برای تقسیم مکانی آن و افزایش حملات شهرک نشینان که وحشیانه‌ترین آنها سوزاندن یک خانواده فلسطینی در ژوئن سال 2015 بود، فضای مبارزاتی که در سال 2014 آغاز شده بود در قدس و کرانه باختری ریشه‌دار گردید. این روند صعودی تا جایی افزایش یافت که در سال 2015 بیش از 5383 عملیات مقاومتی انجام شد که 186 مورد از آنها عملیات حمله با سلاح سرد، 42 مورد زیرگرفتن صهیونیست‌ها با خودرو و 123 مورد تیراندازی بوده است. اوج این گونه اقدامات در ماه اکتبر این سال ثبت گردید به طوری که مجموع عملیات‌های مقاومتی در این ماه به 1328 مورد رسید.

قیام قدس

یک گروه وابسته به جنبش حماس در اول اکتبر به خودروی شهرک نشینان حمله کرده و دو روز پس از این عملیات مهند الحلبی جوان فلسطینی ساکن شهر رام الله اقدام به عملیات حمله با چاقو در شهر قدس اشغالی نمود که به کشته شدن 3 شهرک نشین و شهادت وی منتهی شد. این عملیات به آغازی برای آنچه بعدها «قیام قدس» نامیده شد تبدیل گردید تا به این ترتیب مهمترین مقطع روند مبارزاتی تا آن زمان که از نیمه سال 2014 آغاز شده بود شکل گرفت.

از جمله ویژگی‌های این قیام درگیری‌های مردمی و حجم زیاد عملیات‌های فردی است که در سال‌های بعد نیز متوقف نشد. در سال 2016 که مجموعاً 4785 عملیات مقاومتی انجام شد 10 مورد عملیات زیرگرفتن صهیونیست‌ها با خودرو و 50 عملیات حمله با سلاح سرد موفق به ثبت رسید. این روند مبارزاتی با اَشکال مختلف ادامه یافته و عملیات‌های فردی در شرایط مختلف از نمودهای بارز این روند باقی ماند.

در سال‌های بعد افزایش پدیده مقاومت فردی ادامه یافته و به سال 2021 به عنوان نقطه عطفی مهم رسید، این پس از آن بود که تجاوزات شهرک نشینان و حملات آنان علیه مسجد الاقصی و ادامه موج بازداشت‌ها و ترورها علیه جوانان فلسطینی به تقویت عملیات‌های مقاومتی منتهی شد. بر اساس آمارهای مربوط به گزارشات سالانه دفتر رسانه‌ای جنبش حماس در کرانه باختری این منطقه و قدس اشغالی در سال 2021 انجام 10850 اقدام مسلحانه ثبت شده که 441 مورد از آنها تاثیرگذار بوده و این 4 برابر تعداد عملیات‌هایی است که در سال 2020 انجام شده است.

این رویه در سال 2022 نیز ادامه یافته به طوری که زنجیره‌ای از عملیات‌های فردی که بر اقدامات ابتکاری در زیرگرفتن با خودرو و تیراندازی اتکا داشت صورت پذیرفت. مهمترین این عملیات‌ها در شهر بنی براک بود که در ماه مارس گذشته در نزدیکی تل آویو انجام شده و به قتل 5 نفر منتهی شد که در نوع خود اولین عملیات از انتفاضه دوم محسوب می‌شد. پس از آن در همان سال مقاومت فردی به مرحله سازمان یافته وارد شد که اعلام موجودیت گردان‌های نابلس و جنین و پس از آن گروه عرین الأسود در ماه سپتامبر نمود خارجی آن بود که تحولی مهم برای پدیده مقاومت فردی به شمار می‌رود. این گروه به چالشی آشکار برای اشغالگران تبدیل شد چرا که عملکردی غیر متمرکز داشته و فاقد یک زنجیره رهبری مشخص است و همین ویژگی‌ها تعقیب و نفوذ اطلاعاتی به این گروه را به امری مشکل بدل نموده است. البته مساله مهمتر آن است که این گروه نمونه‌ای جدید و مهم برای نیروهای مقاومی به شمار می‌‌رود که به صورت فردی عمل کرده و آزادی تحرک داشته و محدویت‌های فراوان سازمانی را پشت سر گذاشته و از قدرت لازم برای وارد آوردن ضربان مهلک برخورردار هستند.

نگاهی به ویژگی‌های حماسی

در طول تاریخ مبارزات فلسطینی ابتکارات فردی همیشه وجود داشته و حتی روش‌هایی که در سال‌های اخیر بر عملیات‌های فردی غلبه داشته برای فلسطینیان در مقاطع مختلف فلسطینی آشنا بوده است. پیش از انتفاضه اول خالد الجعیدی از جنبش جهاد اسلامی یک عملیات موفقیت آمیز حمله با چاقو انجام داد که در هدایت حوادث به سوی آن انتفاضه نقش آفرین بود. در انتفاضه اول عامر ابو سرحان از جنبش حماس به عنوان «آغازگر انقلاب چاقوها» شناخته شده و خلیل ابو علبه که در آن زمان فاقد هر گونه وابستگی سازمانی بود در ابتدای انتفاضه دوم یک عملیات زیرگیری با خودرو انجام داد که به کشته شدن 8 اسرائیلی منتهی شد. اما باید توجه داشت تفاوت مهم عملیات‌های فردی اخیر برخواسته از شرایط ناشی از اثر بخشی سازمانی در کرانه باختری نبوده است. لذا انگیزه‌های فردی خارج از چارچوب‌های سازمانی عامل اصلی بیشتر این عملیات‌ها در این مرحله محسوب می‌شود.

البته این معنای فقدان کامل تاثیرات سازمانی نبوده و پیش از این به عملیات‌های سازمان یافته‌ جنبش حماس که آغازی بر حوادث سال‌های 2014 و 2015 بودند اشاره شد. چنانچه تعدادی از رزمندگان این جنبش بودند که نیروهای اشغالگر آنان را پس از انجام عملیات در زمانی کوتاه بازداشت نمودند که از جمله آنان می‌توان به این افراد اشاره کرد: شهید محمد الفقیه که در سال 2016 به شهادت رسید، شهید احمد نصر جرار که در اوایل سال 2018 به شهادت رسید، شهید اشرف نعالوه که در اکتبر سال 2018 عملیات نموده و در دسامبر همان سال به شهادت رسید و دو برادر به نام‌های صالح البرغوثی و عاصم البرغوثی که پس از انجام عملیاتی مشترک در دسامبر 2018 به شهادت رسیدند. چنانچه تعدادی از مجریان عملیات‌های حمله با سلاح سرد و زیرگیری با خودرو دارای وابستگی‌های سازمانی بودند مانند شهید مهند الحلبی وابسته به جنبش جهاد اسلامی و شهید ابراهیم العکاری مجری عملیات زیرگیری با خودرو در شهر قدس در نوامبر 2014 که به نظر می‌‌رسد به جنبش حماس نزدیک باشد. همچنین عملیات عمر العبد اسیر فلسطینی در حمله به یک شهرک در اطراف شهر رام الله در جولای سال 2017 از دیگر نمونه‌های این گونه عملیات‌ها است که در جریان آن 3 شهرک نشین کشته شدند و در نهایت مشخص شد مجری این عملیات تحت تاثیر تبلیغات ایدئولوژیک جنبش حماس قرار داشته است.

در اینجا می‌توان به غلبه انگیزه‌های فردی همزمان با همپوشانی اقدام سازمانی سخن گفت و علاوه بر آن رشد شدید کمی و کیفی عملیات‌ها و مشارکت فلسطینیان اراضی اشغالی 1948 را مورد بررسی قرار داد. در همین چارچوب عملیات تیراندازی اجرا شده توسط نشأت ملحم از ساکنان وادی عاره در اراضی اشغالی 1948 در ژانویه 2016 قابل توجه است که پس از تعقیبی کوتاه مدت به شهادت رسید و این روند تا عملیات بئر السبع در مارس 2022 ادامه یافت که توسط محمد ابوالقیعان انجام شده و طی آن 4 اسرائیلی با چاقو و زیرگیری با خودرو کشته و دو نفر دیگر در شهر بئر السبع مجروح شدند، عملیاتی که اسرائیل از سال‌ها قبل مانند آن را تجربه نکرده بود.

نتیجه گیری

به طور نسبی عملیات‌های فردی و ادامه آنها به معنای شکست روند مهندسی اجتماعی و تلاش‌های انجام شده برای خنثی کردن مردم در کرانه باختری نسبت به مبارزه است. همچنین بازگشت فرهنگ مقاومت در کرانه باختری تحت تاثیر مشاهده صحنه‌های جنگ سال 2014، آگاهی مردمی در خصوص شکست پروژه حل و فصل و فقدان هر گونه افق مشخص و افزایش تهدیدات استعماری اسرائیلی به ویژه در مورد مسجد الاقصی مهمترین مسائل در بیشتر مقاطع مبارزاتی است. علاوه بر آن تهدید ناشی از شهرک نشینان و افزایش تجاوزات آنان سبب شد هر فرد فلسطینی احساس خطر نماید، به ویژه آنکه این تجاوزات به حد آتش زدن خانه‌ها، افراد و مساجد رسید. عرصه شهرک سازی عرصه‌ای برای تهدید سرزمین نبوده و از این جهت تنها تقویت کننده موضع استعماری است اما علاوه بر آن باید توجه داشت که به تهدید مستقیم زندگی و املاک افراد توسعه می‌یابد.

اما غلبه ویژگی فردی بر عملیات‌ها منعکس کننده شرایط جنبش ملی در کرانه باختری بود چرا که گروه‌های مقاومت پس از انتفاضه دوم در سطح کادرهای سازمانی و نیروهای پایین دستی دچار فرسایش شده و توانایی مقابله با خسارات‌های وارده را نداشتند. همچنین پس از به وجود آمدن اختلافات داخلی در عرصه داخلی، تشکیلات خودگردان فلسطین نه تنها ساختار جنبش‌های مقاومتی یا حماس به عنوان دشمن سنتی خود را هدف قرار داد بلکه به کلیت جنبش ملی به نحوی که پیش‌تر بیان شد حمله کرد. لذا پس از آنکه اقدام سازمان دهی شده تاریخ مبارزاتی فلسطینیان را مورد ظلم و کم توجهی قرار داد توده مردم زمام ابتکار عمل را به دست گرفته و به سوی اقدام فردی حرکت کردند.

ادامه عملیات‌های فردی به معنای آن است که الگوی مقاومت همچنان بر عمق آگاهی فلسطینی تسلط داشته و این گونه عملیات‌ها در یک روند زودگذر گنجانده نمی‌شوند. اگر تاکنون شرایط موضوعی و مقطعی اجازه نداده قیام و انتفاضه‌ای گسترده‌تر شکل گیرد – به ویژه با توجه به موضع تشکیلات خودگردان فلسطین که از توسعه اَشکال مقاومت و الگوهای آن جلوگیری می‌کند – اما این عملیات‌ها با تراکم و استمرار خود راه را برای تحولات وسیع در عرصه فلسطین باز می‌کنند. این یادآور زنجیره‌ای از اقدامات پراکنده پیش از انتفاضه اول یا زنجیره‌ای از عملیات‌های انجام شده میان دو انتفاضه است. پس نتیجه، یک روند تحولی عمیق است که به نظر نمی‌رسد منقطع شود، به ویژه آنکه عرصه فلسطین و مولفه‌های احاطه کننده آن در مرحله‌ای بسیار سیال قرار دارد.

اما سوال در مورد عمر کوتاه فلسطینی‌هایی که در این مرحله تحت تعقیب قرار می‌گیرند صرف نظر از وابستگی به سازمانی فلسطین با عدم وابستگی آنها مطرح است. پاسخ اولاً به توانایی‌های امنیتی اشغالگران مربوط می‌شود که از انتفاضه دوم بسیار پیشرفت کرده و مولفه‌هایی چون مهندسی جغرافیایی، جاده‌های فرعی و ایست و بازرسی‌ها و کاهش تجارب مبارزاتی – چنانچه پیش از آن مورد اشاره قرار گرفت – از جمله عناصر این توانایی امنیتی محسوب می‌شوند. لذا رزمنده‌ای که نسبت به انجام عملیاتی اقدام می‌کند معمولاً می‌داند که این عملیات اول و آخر وی خواهد بود و این نشانه مهمی از روحیه این رزمنده است. در نتیجه الگوی مقاومت در داخل جامعه فلسطین و احتمال ادامه این گونه عملیات‌ها تقویت می‌شود.

منبع: الجزیره

لینک کوتاه:

کپی شد