جمعه 09/می/2025

عواقب شناسایی «اسرائیل» به عنوان کشور یهودی

سه‌شنبه 30-ژوئن-2009

نتانیاهو در سخنرانی اخیر خود در خصوص موضع رژیم صهیونیستی در قبال مسئله سازش حرف جدیدی نزد و تنها کاری که کرد، تبیین هر چه بیشتر موضع تل آویو در خصوص فرآیند سازش بود که اشغالگران به دنبال تبدیل آن به یک دایره بسته هستند.

هر کس که تجربه 15 سال مذاکره تشکیلات خودگردان با اشغالگران قدس را بررسی کند، به این نتیجه می رسد که رژیم صهیونیستی نه تنها از زیر بار تعهداتش در خصوص برقراری صلح شانه خالی می کند ؛ بلکه استراتژی مخصوص به خود را در این زمینه دارد که متضمن خلق واقعیت های جدید است و این واقعیت ها به گونه ای است که باعث توقف عملیات صلح می شود و آن را به عملیاتی صرفا ظاهری مبدل می سازد.   

اگر به تحولات مربوط به فرآیند سازش از سال 1991 تا 2009 نگاهی بیاندازیم، می بینیم که اشغالگران در این برهه ـ با وجود تداوم روند مذاکرات ـ به روند ایجاد شهرک های صهیونیست نشین، یهودی سازی قدس شریف، صد پاره کردن کرانه باختری، تضعیف بنیان های رژیم سیاسی فلسطین و از بین بردن اعتبار تشکیلات خودگردان تداوم بخشیدند.   

مسئله حق بازگشت پناهندگان فلسطینی بیش از هر مسئله ای از سوی اشغالگران قدس هدف تضییع قرار گرفت. صهیونیست ها نه تنها هر گونه راهکاری که متضمن اجرای حق بازگشت در داخل اراضی اشغالی باشد، را رد کردند ؛ بلکه بر اساس یک طرح از پیش برنامه ریزی شده، جهت تضییع کامل این حق کوشیدند که از جمله ویژگی های این طرح می توان به موارد ذیل اشاره کرد:  

1 ـ اعمال فشار به مقامات تشکیلات خودگردان و سوق دادن آنها به سمت شناسایی «اسرائیل» به عنوان کشوری یهودی که البته چنین اقدامی با هدف از بین بردن حق تاریخی فلسطینیان مسلمان در بازگشت به سرزمین شان صورت می گیرد. ضمنا اشغالگران به دنبال آن هستند تا مقامات تشکیلات خودگردان را با اعلام موافقت خود با تشکیل کشوری با سرود و پرچم خاص در بخشی از اراضی موسوم به (اسرائیلی) زیر بار منت خود بگذارند. پر واضح است که نتانیاهو با گرفتن اعتراف از مقامات مذکور در خصوص یهودی بودن «اسرائیل»، به دنبال آن است تا حق بازگشت را به صورت کلی از بین ببرد یا این بازگشت را محدود به کشور فرضی فلسطین نماید. (یعنی آوارگان تنها حق بازگشت به داخل مرزهای کشور تشکیل نشده فلسطین را داشته باشند.)   

2 ـ تلاش امروز اشغالگران در راستای طرح راهکارهای فریبنده به تشکیلات خودگردان است که از جمله این راهکارها می توان به مسئله “تبادل اراضی” میان دو طرف اشاره کرد که این راهکار به صهیونیست ها اجازه می دهد تا اکثریت یهودی را در مناطق تحت فرمان خود حفظ کند و از برخی مناطق پرجمعیت عرب نشین که در داخل اراضی اشغالی قرار گرفته اند، رهایی یابد. آری! اینگونه می شود که دیگر بحث از بازگشت آوارگان فلسطینی، جای خود را به مسئله دفاع از حضور فلسطینیان در اراضی اشغالی (تحت فرمان رژیم صهیونیستی) می دهد و فلسطینیان در مقابل فشارهای جدیدی قرار می گیرند که هدف از آن، وادار ساختن شان به چشم پوشی از حق بازگشت است.

3 ـ رژیم صهیونیستی تلاش می کند تا چالش میان یهودیان با فلسطینیان را مناقشه ای توصیف کند که در آن، هر دو طرف صاحب حقی برابر می باشند. اشغالگران مدعی هستند که بعد از جنگ 1948، یک تبادل جمعیتی پیش آمد که طی آن، فلسطینی ها اراضی خود را ترک و به کشورهای عربی همجوار رفتند و یهودیان ساکن کشورهای عربی، محل زندگی خود را ترک و راهی اراضی اشغالی (اسرائیل) شدند ؛ البته بدون اشاره به این تفاوت که مهاجرت یهودیان به فلسطین داوطلبانه و با هدف اشغال این سرزمین بوده و حال آنکه فلسطینیان با ابزار زور، ترور و تهدید از سرزمین خود بیرون رانده شده اند. رژیم اشغالگر قدس در محافل بین المللی ادعا می کند که در مقابل مسئله پناهندگان فلسطینی، مسئله پناهندگان یهودی نیز وجود دارد و اگر قرار است که فلسطینیان در مقابل املاک و مستغلاتی که در اراضی اشغالی داشته و وادار به ترک آنها شده اند غرامت دریافت کنند، یهودیانی که املاک خود را در کشورهای عربی ترک کرده اند و راهی اراضی اشغالی «اسرائیل» شده اند، نیز باید غرامت دریافت کنند. (یعنی این به آن در)

4 ـ در میان صهیونیست ها، گروه های تندرویی وجود دارند که از طرح کوچ اجباری فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی «اسرائیل» حمایت می کنند و کارشان به جایی رسیده است که تل آویو را برای طرد شهروندان فلسطینی مقیم اراضی مذکور تشویق می کنند.

5 ـ رژیم صهیونیستی با تمسک به بهانه های امنیتی و طرح این مسئله که برخی فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی ـ به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ـ در عملیات های فدایی مشارکت داشته اند، قوانینی را وضع می کنند که دریافت تابعیت را برای فلسطینی ها سخت می کند. کنست نیز قانونی را وضع کرده است که بر اساس آن فلسطینیانی که تابعیت اسرائیلی دارند، نمی توانند آن را به همسران خود انتقال دهند تا از این طریق ـ به گفته صهیونیست ها ـ جلوی ازدواج های مصلحت آمیز فلسطینیان گرفته شود. از دیگر طرح های تصویب شده در کنست رژیم صهیونیستی، قانونی است که محدودیت زیادی در مورد دریافت تابعیت از طریق قاعده “لم الشمل” ایجاد می کند. “لم الشمل” قاعده ای است که بر اساس آن اگر پدر یا فرزندی فلسطینی تابعیت اسرائیلی داشته باشد، برای حفظ بنیان خانواده اش به بستگان درجه یک او نیز تابعیت اسرائیلی داده می شود. پارلمان رژیم صهیونیستی از قاعده لم الشمل و نیز دریافت تابعیت اسرائیلی از طریق شوهر به عنوان گامی غیر مستقیم در جهت تحقق حق بازگشت فلسطینیان می دانند.   

6 ـ رژیم صهیونیستی تلاش می کند تا اجرای هر گونه عملیات سازشی را در گرو اجرای یک سری شروط قرار دهد که نهایتا به چشم پوشی از حق بازگشت آوارگان می انجامد. به عنوان مثال، اشغالگران در مسئله شهرک های صهیونیست نشین می گویند که فلسطینی ها از حق بازگشت خود بگذرند تا یهودیان نیز از حق بازگشت خود به اراضی 1967 چشم بپوشند. از سوی دیگر، تل آویو موافقت خود با تشکیل کشور فلسطینی را مشروط به شناسایی «اسرائیل» به عنوان کشور یهودی از سوی فلسطینیان کرده که این به معنای، حذف حق بازگشت است و باعث می شود تا فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی 48 در معرض خطر آواره شدن قرار گیرند.  

با توجه به تمام نکاتی که در بالا ذکر شد، راهبرد مذاکراتی رژیم صهیونیستی در روند سازش بر اصل خلق معادلات جدید سیاسی استوار است یعنی اینکه مشکل به نوع موضعگیری تل آویو در قبال مسائل منتهی نمی شود ؛ بلکه خلق واقعیت های جدید را نیز شامل می شود، واقعیت هایی که باعث تضییع حقوق فلسطینیان می شود.  

لینک کوتاه:

کپی شد