دوشنبه 12/می/2025

فاجعه 1948 و مسئله موازنه قدرت نظامی و تسلیحاتی

یکشنبه 9-می-2010

  با نزدیک شدن سالروز فاجعه اشغال فلسطین در سال 1948 که به تشکیل رژیم صهیونیستی در 78 درصد از اراضی فلسطینی انجامید، باید نگاهی به برخی حقایق مرتبط با آن داشته باشیم که بسیاری از افراد نسبت به این حقایق توجهی نداشته یا کاملا بر عکس جلوه اش داده اند.

در ابتدا باید گفت که اگر نبود حمایت های دولت بریتانیا یعنی بزرگ ترین امپریالیست دنیا در آغاز قرن بیستم، پروژه صهیونیسم که با هدف استیلا بر فلسطین، ایجاد یک کشور یهودی در این سرزمین و نیز تامین ساکنان این کشور جدید از طریق مهاجرت یهودیان به اجرا درآمد، توان آن را نداشت که حتی یک گام به سمت تحقق اهدافش بردارد. به نظر بنده، هر گونه حرف و حدیث در خصوص مهارت، سازماندهی دقیق و نیز دسیسه چینی های جنبش صهیونیسم در تحقق اهداف فوق الذکر ـ در مقایسه با اهمیت نقشی که انگلستان در این موضوع ایفا کرد ـ در مرتبه دوم، سوم و یا چهارم قرار می گیرد ؛ زیرا این انگلستان بود که حمایت نظامی و امنیتی لازم را برای جنبش صهیونیسم به وجود آورد و اگر اینگونه نبود، جنبش مذکور توانایی ایستادگی یا حرکت به سمت اهدافش را نداشت.

از سوی دیگر، اگر نبود حضور انگلستان در فلسطین که تعداد نظامیانش در این سرزمین در برخی مواقع تا صد هزار نفر می رسید و از آنها برای مقابله با یک و نیم میلیون انسان بدون سلاح استفاده می کرد، جنبش صهیونیسم هرگز نمی توانست گامی در راه رسیدن به اهدافش بردارد. بد نیست بدانید که انگلیسی ها در عرصه اقدامات سرکوبگرانه علیه ملت فلسطین، کار را به جایی رساندند که اگر فردی فلسطینی یک پوکه در خانه اش پیدا می شد، حکم اعدام را در مورد وی صادر می کردند. ضمنا اگر فردی یک چاقو با طول تیغه بیش از 12 سانتی متر همراه خود داشت به سه تا پانزده سال زندان محکوم می شد.

در واقع، جنبش صهیونیسم تنها کاری که در زمان قیمومیت انگلستان بر فلسطین انجام می داد، اعزام مهاجران یهودی به این سرزمین بود و کارهای دیگر همچون تامین زمین، حمایت نظامی و امنیتی از مهاجران، تجهیز نظامی آنان یا حداقل ایجاد تسهیلات لازم برای تجهیز و آموزش نظامی آنها بر عهده انگلیسی ها بود.

انگلیسی ها علاوه بر آنکه مسئولیت کنترل و بستن دست و پای فلسطینی ها را بر عهده داشتند، به همراه فرانسه در کار تقسیم سرزمین های عربی و سیطره بر آنها نیز فعالیت می کردند که این کار عملا قدرت عرب ها در یاری فلسطینیان را گرفت. انگلستان و فرانسه درها و مرزها را به روی عرب ها بستند تا توان حمایت و تجهیز نظامی ملت فلسطین را نداشته باشند و هیچ تحرکی را در این زمینه صورت ندهند.

با توجه به آنچه گذشت، می توان گفت که انگلستان و فرانسه با همکاری گسترده جامعه بین الملل که البته آمریکا نیز بعدها به این قافله پیوست نقش اصلی و تعیین کننده را در شکل گیری رژیم صهیونیستی داشتند و گزافه نیست اگر بگوییم که فلسطین هدیه ای بود که طرف های فوق الذکر در طبقی از طلا تقدیم پروژه صهیونیسم کردند و تنها کاری که صهیونیست ها به عنوان طرف قدرتمندتر از نظر تعداد نیرو و نیز نوع تجهیزات نظامی باید صورت می دادند این بود که در مقابل مبارزان فلسطینی بایستند، مبارزانی که به غیر از سلاح های ابتدایی و ساده چیز دیگری در اختیار نداشتند. طرف دیگری که اشغالگران باید در مقابل آنها می ایستادند، ارتش های عربی بود که البته تنها بعد از پایان دوره قیمومیت انگلستان بر فلسطین وارد عمل شدند و تا آن زمان هیچ اقدامی علیه صهیونیست ها انجام ندادند. بد نیست بدانید برتری نظامی نیروهای هاگانا نسبت به ارتش های مذکور سه به یک بود. سلاح هایی که عرب ها در اختیار داشتند از نظر کیمیت و کیفیت به هیچ وجه قابل مقایسه با تجهیزات نظامی غاصبان قدس نبود. ضمنا سیل کمک های تسلیحاتی به رژیم اشغالگر عبری از سوی اتحاد جماهیر شوروی و چکسلواکی سرازیر شد. دیگر این رژیم علاوه بر برتری نظامی و سیاسی ـ بعد از صدور قطع نامه جائرانه و ظالمانه تقسیم فلسطین که مخالف قوانین بین المللی بود ـ از سوی جامعه جهانی نیز به رسمیت شناخته شد.

در یک کلمه می توان گفت تمامی کسانی که معتقدند موفقیت پروژه صهیونیسم در تحقق اهدافش به سازماندهی، ذکاوت و دسیسه چینی این جنبش باز می گردد، در واقع از توجه به حقیقت باز مانده اند و در دام تبلیغات صهیونیست ها افتاده اند. شاید جماعت مذکور بر این باور باشند که نفوذ جنبش صهیونیسم در کشورهای غربی باعث چنین ماجرایی (فاجعه 1948) شد ؛ ولی حتی اگر از این زاویه به موضوع نگاه کنیم، می بینیم عامل اصلی شکل گیری رژیم اشغالگر قدس به راهبرد و استراتژی غربی ها باز می گردد که درها را به روی جنبش صهیونیسم باز گذاردند که به حمایت از پروژه ویژه خود در فلسطین بپردازد و همان طور که می دانید تصمیمات راهبردی انگلستان در این زمینه پیش از هر چیز دیگری در ایجاد رژیم مذکور نقش داشت.

ضمنا اگر یک رویای توراتی یا کنفرانس بال سوئیس را در تشکیل رژیم اشغالگر قدس به عنوان عامل بدانیم، یک خلا در اینجا حاصل می شود و این سوال پیش می آید که چگونه جنبش صهیونیسم توانست تنها با تکیه بر قدرت خویش به مرحله ای برسد که اهدافش را بر برنامه های راهبردی انگلستان، آمریکا و به طور کل غرب تحمیل کند. مختصرا باید خدمت تان عرض کنم کسانی که چنین تصوراتی را در ذهن جای می دهند، سخت در اشتباه هستند.

اشغالگران انگلیسی بعد از ایجاد بستری تضمینی برای ایجاد رژیم صهیونیستی، گسترش مساحت تحت حاکمیت این رژیم تا مرز 78 درصد از خاک فلسطین و نیز کوچاندن حدود یک میلیون فلسطینی (یعنی دو سوم ساکنان این سرزمین) از این سرزمین عقب نشینی کردند ؛ ولی بلافاصله بعد از آن واشنگتن، لندن و پاریس در سال 1951 اعلامیه سه جانبه ای را صادر و متعهد شدند به هیچ کس اجازه نمی دهند تا به خطوط آتش بسی که در سال های 1948 و 1949 به طرف عربی تحمیل شده بود، لطمه ای بزند و زیر پایش بگذارد.

اعلامیه مذکور در واقع تضمینی بین المللی برای بقای رژیم صهیونیستی بود ؛ ولی طرف های غربی به این حد بسنده نکردند و تصمیم گرفتند این رژیم را به تسلیحات مختلف مجهز سازند و سقفی را نیز برای تجهیزات نظامی طرف های عربی تعیین کنند تا از این طریق، برتری مطلق اشغالگران را از نظر نظامی بر تمامی ارتش های عربی تضمین نمایند. در راستای همین موضوع، اتحاد جماهیر شوروی سابق و آمریکا توافقی را در خصوص سقف تسلیحاتی که طرف روسی در اختیار کشورهای عربی قرار می دهد، امضا کردند و این راز فاصله عمیقی است که میان رژیم اشغالگر قدس با عرب ها در دوره جنگ سرد وجود داشت.

تضمین برتری نظامی رژیم صهیونیستی بر ارتش های عربی تصمیمی بین المللی بود که در زمان شکل گیری این رژیم توسط کشورهای قدرتمند جهان اتخاذ شد و هنوز نیز ادامه دارد. غربی ها در این زمینه حتی بستر را برای دست یابی غاصبان قدس به بمب های هسته ای فراهم ساختند و به کسی اجازه نداده و نمی دهند تا به طرف صهیونیستی به خاطر عدم امضای توافق نامه ها و مقررات آژانس بین المللی انرژی هسته ای اعتراضی کند.

وقتی مصر به مرزهای دست یابی به قدرت هسته ای ـ البته در چارچوب مسالمت آمیز آن ـ نزدیک شد، انواع فشارها به این کشور وارد آمد تا دست از پروژه اتمی اش بردارد. ضمنا وقتی عراق در صدد ایجاد تاسیسات هسته ای بر آمد، طرف های بین المللی برای تخریب آن با نیروی هوایی رژیم صهیونیستی همکاری کردند و این گونه بود که عرب ها هرگز اجازه نداشتند از محدوده سلاح های کلاسیک عبور کنند و به تسلیحات نوین و پیشرفته دست یابند تا مبادا تغییری در کفه های ترازوی قدرت راهبردی نظامی در منطقه صورت گیرد. البته بماند که هیچ کدام از طرف های منطقه ای اجازه در اختیار داشتن سلاح های هسته ای یا شیمیایی نداشتند و کار به جایی رسید که غربی ها حتی تسلیحات محمد رضا پهلوی را نیز زیر نظر داشتند.

ترکیه نیز باید در عرصه تسلیحاتی در چارچوب ناتو و دستورات آن عمل کند و شاید پاکستان در میان کشورهای اسلامی تنها استثنا است که از بمب هسته ای برخوردار می باشد که البته از آن برای برای تحقق موازنه قدرت هسته ای با هند استفاده می کند ؛ ولی با این وجود، آمریکا تا زمانی که پاکستان را خلع سلاح نکند یا به طور کامل اختیار این بمب ها را در اختیار نگیرد، از پا نمی نشیند تا از این راهگذار، مانع شود که اسلام آباد از آن برای موازنه قدرت هسته ای با رژیم صهیونیستی استفاده کند. با توجه به آنچه گذشت، می توان دریافت اقدامات ایران اسلامی در مخالفت با سقف موازنه تعیین شده از سوی غربی ها، برداشتن گام های بلند در تقویت توان موشکی و نیز فناوری های نظامی و نیز تلاش برای دست یابی به قدرت غنی سازی اورانیوم ـ البته بدون آنکه سلاحی در کار باشد ـ از زاویه راهبرد بین المللی غربی ها چه معنایی می تواند داشته باشد.

وضعیت در مورد سوریه نیز شبیه ایران است. این کشور عربی نیز در طول ده سال گذشته در زمینه تجهیزات نظامی و نیز تقویت توان موشکی گام برداشته و به گزارش صهیونیست ها و غربی ها آن مرز تعیین شده در زمینه قدرت نظامی را زیر پا گذارده است و این دقیقا عکس آن چیزی می باشد که در مرحله جنگ سرد شاهد آن بودیم.

منابع صهیونیستی و غربی همچنین در گفته های خود در خصوص گذار ایران و سوریه از مرزهای تعیین شده در زمینه قدرت نظامی همچنین مدعی شده اند که این دو کشور علاوه بر تجهیز نظامی مقاومت اسلامی لبنان، در عرصه حمایت مالی و تسلیحاتی از نوار غزه نیز سقف تعیین شده را زیر پا گذاشته اند.

آنچه به نقل از منابع صهیونیستی و غربی گفته شد، به آن معنا است که ایران، سوریه و گروه های مقاومت لبنانی و فلسطینی در نگاه واشنگتن، تل آویو و اروپا خط قرمز را پشت سر گذارده و موازنه قدرت نظامی موجود در منطقه را با در اختیار گرفتن تجهیزات جدید بر هم زده اند.

در زمان جنگ سرد یعنی در دوره توافق دو جبهه شرق و غرب در خصوص سطح تجهیزاتی که از طریق معامله در اختیار طرف های منطقه ای قرار می گرفت، اتفاقاتی مشابه امروز نمی افتاد و کشورهای خاورمیانه توان شکستن سقف تعیین شده را نداشتند ؛ ضمن آنکه اگر آمریکا و رژیم صهیونیستی این توان را داشتند که با استفاده مستقیم از قدرت نظامی موضوع را حل کنند حتما این کار را انجام می دادند ؛ البته تل آویو با حمایت های ایالات متحده و همدستی طرف های بین المللی در سال 2006 از راهکار نظامی علیه مقاومت اسلامی لبنان و در سال 2008/2009 علیه مقاومت در نوار غزه استفاده کرد که در هر دو مورد شکست خورد که نتیجه آن بروز یک مسابقه تسلیحاتی جدید و غیر قابل کنترل بود.

ضمنا روند خروج کشورهای منطقه از سقف تعیین شده قدرت تسلیحاتی که از سال 1948 تعیین شده بود، در سایه تردید آمریکا و رژیم صهیونیستی در خصوص نتایج استفاده از ابزار نظامی رخ داده است و تداوم دارد. اتخاذ تصمیم جنگ از یک طرف و تردید در اجرای تصمیم از سوی دیگر باعث شده است تا زمان بروز جنگ علیه سوریه و ایران به تعویق بیافتد یعنی اینکه در ماه های آتی مشخص می شود که اوضاع کنونی به جنگ می انجامد یا ایجاد یک معادله جدید در موازنه قدرت را با خود به دنبال دارد که اگر گزینه دوم رخ دهد، پتک سنگینی بر سر کسانی خواهد بود که همیشه برای تضمین برتری نظامی صهیونیست ها برنامه ریزی و کار کرده اند و به نفع رژیم صهیونیستی، سقف ها و شروطی را برای توان نظامی کشورهای مختلف تعریف کرده اند.

بی شک اگر صهیونیست ها و آمریکایی ها موانعی را پیش روی خود نمی دیدند، همان دو سال پیش دست به اقدام نظامی علیه سوریه و ایران می زدند تا اوضاع منطقه را به گذشته باز گردانند ؛ ولی به هر حال، تنها تفسیری که می توان برای این تاخیر یافت آن است که واشنگتن و تل آویو خود را برای جنگ آماده می کنند و به مجرد اینکه در مورد نتیجه آن یقین حاصل کردند و حتی به این باور رسیدند که انجام جنگ باعث توقف روند قدرت یابی نظامی ایران، سوریه، حزب الله و حماس می شود، بدان مبادرت می ورزند.

خلاصه کلام اینکه تنها تفسیر مناسبی که می توان برای عدم بروز درگیری و جنگ ـ البته تا این لحظه ـ ارائه داد، این است که ایالات متحده و اشغالگران قدس در خصوص نتایج آن اطمینانی ندارند و می ترسند که این درگیری باعث وخیم شدن وضعیت شان شود ؛ البته به نظر بنده، این معادله در مورد نوار غزه نیز صحیح است.

لینک کوتاه:

کپی شد