بررسی دادههای فراوان حاکی از آن است که این دور از درگیریهای مقاومت فلسطین و اشغالگران اسرائیلی نسبت به درگیریهای گذشته متفاوت بوده و به سطوح استراتژی جدیدی انتقال یافته که بر توازن قوا تاثیر گذار بوده و شکل دهنده ساختار منطقه در آینده خواهد بود. مقاومت فلسطین این بار از لحاظ آمادگی و تواناییهای نظامی و برنامه ریزی و اجرا، پیشرفت قابل توجهی از خود نشان داد. علاوه بر آن حمایت مردمی فلسطینی، عربی، اسلامی و انسانی بی سابقهای از مقاومت صورت گرفت و همین حمایتها باعث بازگشت مسئله فلسطین به صدر توجهات جهانی به عنوان مسئله اصلی در وجدان عربی اسلامی و انسانی شد.
درگیری اخیر ایجاد شده نوار غزه و رژیم صهیونیستی فرصتی تاریخی برای جهان اسلام به وجود آورد تا چگونگی حضور خود در نقشه بین المللی را بار دیگر ترسیم نماید. چنانچه این درگیری فرصتی مضاعف برای محور مقاومت به وجود آورد که البته استفاده از این فرصت در گرو بهبود شکل و گستره حضور محور مقاومت در این درگیری است که تاکنون محقق نشده است. اگر چه بررسی مواضع محور مقاومت در مقطع زمانی کنونی به طور خاص امری مشکل است اما این مقطع زمانی به لحاظ حضور و تاثیر سیاسی و ژئو سیاسی نسبت به مرحله آینده متفاوت و تعیین کننده است و زمان را به قبل و بعد از خود تقسیم مینماید.
مقاومت فلسطین هیچگاه این مسئله را انکار نمیکند که دستیابی به موفقیتهای کنونی ناشی از قابلیتهایی است که از تجمیع تجارب و موفقیتهای پیشین به دست آمده و ایران نقش مهمی در دستیابی به آنها داشته است. اما همزمان مقاومت فلسطین بر بسیاری از ظرفیتهای داخلی که در نتیجه تبادل تجربیات با دیگر برادران محور مقاومت محقق شده است تکیه داشته است چنانچه یکی از رهبران جنبش حماس بر این مسئله تاکید کرد.
با این حال تا زمانی که جهان اسلام برای تدوین راهکاری مشترک جهت مقابله با این تجاوزگری برنامه نداشته باشد تمامی تلاشهای انجام شده توسط گروههای مقاومت با برخی نارساییها و کمبودها دست به گریبان خواهد ماند. این در حالی است که جنایات دشمن صهیونیست از مرزهای فلسطین نیز فراتر رفته و عملیاتهای ترور آنها در دیگر سرزمینهای جهان اسلام نیز اتفاق افتاده است که از جمله آنها ترور زواری در تونس، فهد البطش در مالزی و دانشمندان عراقی و فخری زاده در ایران است.
موضع ایران
موضع ایران نسبت به مسئله فلسطین موضعی ثابت و واضح بوده و از آن پشتیبانی سیاسی، مالی و نظامی کرده است و شاید ایران تنها کشوری باشد که از مقاومت فلسطین حمایت تسلیحاتی میکند که البته سودان نیز در گذشته چنین کمکهایی به مقاومت فلسطین ارائه میکرد.
انقلاب سوریه تاثیراتی منفی بر روابط حماس و ایران داشت چرا که تلقی حماس از حوادث سوریه و نحوه تعامل این جنبش با آن به گونهای بود که ایران پس از خروج حماس از دمشق این جنبش را حامی محور مخالف با جریان حاکم در سوریه تشخیص داد اما با این حال هیچ کدام از طرفین روابط خود با یکدیگر را قطع نکردند.
در آن زمان تعارضاتی در منافع ایران و حماس به وجود آمد و ایران معتقد بود حماس در انقلاب سوریه بر علیه جریان حاکم در این کشور وارد عمل شده است و همین مسئله باعث ایجاد نوعی قطع رابطه سیاسی میان طرفین گردید. اما نکته قابل توجه آن است که روابط نظامی میان شاخه نظامی حماس و سپاه پاسداران قطع نشده و سپاه پاسداران به انتقال تجربیات خود به رزمندگان حماس ادامه داد. قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه همچنان بر بقای خط ارتباطی باز و گرم میان نیروی قدس و شاخه نظامی حماس اصرار داشت.
پس از رفت و آمدهای فراوان قرار شد بار دیگر روابط میان طرفین تقویت شود و این اتفاق ناشی از ماهیت دیدگاه استراتژیک آنها به حوادث منطقه و نتایج آن بود. با این حال اختلافات و دیدگاههای متفاوت در برخی مسائل همچنان وجود داشت و همین مسئله باعث شد ایران در تعامل با مقاومت فلسطین در زمینه بیان مواضع خود در مسائل اختلافی احتیاط زیادی به خرج داده و شروط محدود کننده سیاسی، نظامی، ایدئولوژیک یا قومی برای حماس تعیین نکند. از جمله توافقات میان حماس و ایران آن است که در پادگانهای نظامی و دورههای آموزشی و دورههای پیشرفته نظامی مباحث مذهبی مطرح نشود.
در زمینه حمایت نظامی تنها شرط ایران در این زمینه آن است که سلاح، آموزش و تجربیاتی که در اختیار مقاومت فلسطین قرار میگیرد نباید در غیر از عرصه فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی مورد استفاده قرار گیرد. با شرایطی که هم اکنون انقلاب سوریه به آن رسیده مسائل اختلافی آن از دستور کار روابط میان حماس و ایران خارج شده و دیگر میان طرفین مورد مناقشه قرار نگرفته است.
در حالی که ایران توجه ویژه خود را به مسئله فلسطین معطوف داشته برخی کشورهای عربی سیاست رهایی از مسئله فلسطین را در دستور کار قرار داده و برخی از آنها با جرم انگاشتن حمایت از مقاومت فلسطین فعالان این عرصه را مورد تعقیب قضایی قرار دادند. در کشورهای عربی خلیج فارس همزمان با افزایش دشمنی و ستیز با ایران و نگاه به حماس به عنوان بخشی از جنبش اخوان المسلمین، بعضی از این کشورها از اسرائیل حمایت کرده و موجی از عادی سازی روابط را که در راستای منافع اشغالگران اسرائیلی بود به راه انداختند. امارات اولین کشوری بود که این موج از عادی سازی روابط را آغاز کرد و به صورت رسمی برخی از اعضای حماس در این کشورها بازداشت شدند که از جمله آنها هانی الخضری بود که توسط مقامات کشورعربستان سعودی بازداشت و به زندان انداخته شد.
ایران به عنوان تنها عامل حمایت از مسیر مقاومت مسلحانه باقی مانده و کشورهای قطر و ترکیه با وجود عدم تخاصم با اسرائیل تنها به لحاظ سیاسی از مقاومت و رابطه با حماس دفاع میکنند. نکته قابل توجه آن است که ترکیه و قطر هیچ اعتراضی به رابطه حماس با ایران ندارند.
هنگامی که جنگ ۲۰۱۴ علیه غزه اتفاق افتاد ایران متعهد به بازسازی ویرانی های اسرائیل در این منطقه شده و بیش از ۲۰۰ میلیون دلار برای جبران خسارتهای ناشی از این جنگ پرداخت کرد. ایران سهم بسزایی در توسعه تسلیحاتی مقاومت فلسطین داشته است به طوری که تنها سلاح قادر به مقابله با تانکهای نسل چهارم مرکاوا که اسرائیل آنها را توسعه داده بود موشکهای کورنت ایرانی است. ایرانیها نقش مهمی در پشتیبانی از ظرفیتهای نظامی مقاومت فلسطین داشته به طوری که تامین مالی زیرساختهای موشکی و تولید آن را انجام داده است. اما طرح دفاعی مشترک نیروهای مقاومت پس از چند ماه کار و بحث و بررسی میان مقاومت فلسطین، حزب الله لبنان و سپاه پاسداران تهیه و تدوین شده است.
پس از هدف قرار گرفتن کاروانهای انتقال سلاح که نتیجه آن کاهش توان جابجایی سلاح بود ایران توانست تجربیات و دانش فنی لازم برای تولید سلاحهای ضد تانک اسرائیل را به مقاومت فلسطین منتقل کند و به لطف همین انتقال فناوری حماس امروز سلاح لازم برای ایجاد بازدارندگی علیه اسرائیل را در اختیار دارد. به لطف کمک ایران مقاومت توانست استراتژی درگیری خود را توسعه داده و امروز قادر است از تونلهای کارآمد و عمیق خود موشکها را از شمال غزه به جنوب آن منتقل نماید به نحوی که هم اکنون مقاومت فلسطین موشکهایی در اختیار دارد که تمام اراضی فلسطین از شمال تا جنوب آن را پوشش میدهد.
با ادامه روند توسعه تسلیحاتی مقاومت نبرد امروز زمینی به نبرد واقعی تبدیل شده است که اشغالگران اسرائیلی از آن واهمه دارند چرا که تقابل اصلی در تونلها رقم خورده و این به معنای آن است که اسرائیل باید خسارتهای فراوانی را متحمل شود.
با وجود آن که جنبش حماس به مناسبتهای مختلف تاکید کرده است که روابط این جنبش با ایران تنها علیه اسرائیل است و هرگز در راستای تخاصم علیه هیچ کشور دیگری مورد استفاده قرار نمیگیرد اما کشورهای عربی دائماً قطع رابطه با ایران را به عنوان شرط ارائه کمک به حماس مطرح میکنند.
جنبش حماس معتقد است رابطه با ایران باعث ایجاد توازن در رابطه با کشورهایی است که با اسرائیل پروژه مشترک دارند. پس از احیای روابط میان ایران و حماس و دیدارهای رهبران حماس و مقامات ایرانی در بالاترین درجات از جمله دیدار با آیت الله سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران نوعی ارزیابی مشترک میان طرفین همزمان با مطرح شدن توافق قرن ایجاد شد.
جنبش حماس دیدگاه خود در خصوص توافق قرن را به اطلاع ترکها و ایرانی ها رسانده است، توافقی که مشتمل بر رویکرد نتانیاهو با حمایت دولت آمریکا و رهبران کشورهای عربی خلیج فارس بوده و هدف آن ایجاد یک ائتلاف اسرائیلی – سعودی – اماراتی در ابعاد اقتصادی و نظامی علیه ایران و ترکیه بود.
پس از آن که محمد مرسی در جریان انقلاب مصر از قدرت برکنار شد حماس در شرایط بسیار سختی قرار گرفت و رابطه آن با عربستان و سودان رو به وخامت نهاد. پس از آن این جنبش به شکل قابل توجهی برای رفع اختلافات خود با طرف مصری تلاش کرد. عربستان سعودی قطع روابط بی قید و شرط با ایران را به عنوان شرط ادامه رابطه با حماس تعیین کرد چنانچه پیش از آن نیز این کشور در پیشنهادی به حماس اعلام کرد میتواند جایگزین ایران شده و تمام کمکهای سیاسی و مالی لازم را به حماس ارائه کند که البته این حمایتها شامل ابعاد نظامی که ایران به این جنبش ارائه میکرد نمیشد اما حماس این پیشنهاد را نپذیرفت. در مقابل حماس رابطه خود با ایران را بازسازی کرده و از روابط ویژه خود با ترکیه و قطر محافظت نمود.
فرصت های موجود
از لحاظ تئوریک تحولات به وجود آمده در شرایط فلسطین فرصتی مناسب برای ایران در چارچوب تقابل با اسرائیل محسوب میشود به ویژه آنکه پس از ضربات وارد شده به ایران به ویژه هدف قرار دادن برنامه هستهای و ترور دانشمندان هستهای این کشور تهران تاکید دارد پروندههایی همچنان باز با اسرائیلیها دارد. اما استفاده از این فرصت در گرو تصمیمات اتخاذ شده در سیاست داخلی ایران است، برخی نیروها در ایران مخالف افزایش سطح تقابل هستند که این مسئله از تمایل آنها برای عدم تنش زایی جهت دستیابی به موفقیت در مسیر برنامه هستهای ایران نشئت می گیرد. با مراجعه به نظرات و اظهاراتی موجود در عرصه داخلی ایران متوجه میشویم این مسئله وابستگی روشن و کاملی به تحولات آینده ایران در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۱ دارد. در حالی که مشاهده میکنیم روزنامههای وابسته به جریان اصولگرایی بر تحولات درگیر های فلسطین تمرکز دارند در مقابل روزنامههای وابسته به جریان اصلاح طلب و اعتدال بر امور داخلی ایران و های موجود در پرونده هستهای این کشور متمرکز شدهاند.
اما باید توجه داشت همان طور که شرایط کنونی فلسطین فرصتی برای ایران به شمار میرود این شرایط فرصتی برای تمام جهان عرب و جهان اسلام نیز محسوب میشود تا از این طریق دستاوردهای سیاسی و استراتژیک برای خود محقق نمایند به ویژه آن که مقاومت تاکید دارد از قدرت لازم برای ایستادگی شش ماهه در برابر دشمن برخوردار بوده و تاکنون از سلاحهای استراتژیک خود استفاده نکرده است. در این شرایط نه تنها ایران بلکه تمام جهان اسلام باید سطح حمایتهای خود و شکل و ساختار آن را افزایش و تغییر دهند.
ترکیه حمایتهای سیاسی و مردمی قوی و آشکاری به مسئله فلسطین ارائه کند اما این کشو نمیتواند مانند ایران به افزایش قدرت تسلیحاتی مقاومت فلسطین کمک کند و این مسئله ناشی از عضویت ترکیه در ناتو و ماهیت روابط آن با غرب و اسرائیل است. اما پیشنهاد ترکیه برای قدس اشغالی نیازمند بررسی بیشتر است چرا که پیشنهاد این کشور شامل ایجاد یک مدیریت جدید برای قدس اشغالی توسط کمیتهای متشکل از نمایندگان ادیان ثلاثه اسلام، مسیحیت و یهودیت میشود. اما باید توجه داشت این پیشنهاد تعرض به هویت شهر قدس است چرا که قدس دارای هویتی اسلامی – مسیحی است که پژوهشهای باستان شناسانه انجام شده در این زمینه نیز آن را مورد تاکید قرار میدهند علاوه بر آنکه در این پژوهشها هیچ مستند علمی برای ادعاهای یهودیان در این شهر مقدس یافت نشده است. بنابراین نیروهای اسلامی نزدیک به ترکیه در جهان عرب باید به طور جدی این مسئله را با طرف ترک مورد بحث و بررسی قرار دهند.
کاملاً روشن است که وضعیت موجود کنونی نیازمند بررسی مجدد شرایط توسط محور مقاومت است تا برنامه ریزی مناسب برای چگونگی همبستگی نیروها جهت مقابله با تهدید انجام شود. البته مشخص است که طرفهای درگیر در این پروژه دارای دیدگاههای مختلف هستند. از جمله این مسائل موضوع باز کردن جبهههای مختلف علیه اسرائیل است. درست است که حزب الله لبنان اعلام کرده در انتظار اشاره مقاومت فلسطین است اما منطقی نیست که غزه به تنهایی تمام خسارتهای ناشی از جنایات اشغالگران صهیونیست را متحمل شود. در درگیریهای اتفاق افتاده در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ مردم فلسطین در نوار غزه ۱۴۰۰ شهید تقدیم کردند و درگیری اخیر نیز با توجه به توحش ماشین نظامی رژیم صهیونیستی و هدف قرار دادن غیرنظامیان تعداد زیادی از مردم این منطقه به شهادت رسیده و درچنین شرایطی بازشدن جبهههای جدید بدون شک معادلات را تغییر خواهد داد.
کنار گذاشتن سیاست رها کردن مسئله فلسطین، جرم انگاری مقاومت و متهم کردن آن به مزدوری برای ایران به نفع کشورهای عربی نیست بلکه بهبود بی قید و شرط روابط با مقاومت (حماس و جهاد اسلامی) در راستای منافع آنان است.
منبع: مرکز مطالعاتی الجزیره