جمعه 20/سپتامبر/2024

ما بايد به دنبال يک نقشه راه فلسطينی باشيم

پنج‌شنبه 25-ژانویه-2007

  باور آمریکایی ها و اروپایی ها به ضرورت تسریع در عملیات کنکاش جهت یافتن راهکاری برای حل مسئله مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستی که یکی از مهم ترین موانع بر سر راه تشکیل خاورمیانه آمریکایی نیز به شمار می رود، هر روز بیشتر می رود و این اعتقاد در محافل صهیونیستی رشد پیدا می کند که فضای بین المللی برای حل و فصل مسئله فلسطین آماده شده و کشورهای [به اصطلاح] میانه روی عربی تمایل فراوانی برای چنین حل و فصل و سازشی دارند و از این رو، روزهای آتی شاهد دوره جدیدی از تلاش ها برای سازش و حل و فصل مسئله فلسطین خواهیم بود.

تمامی راهکارها و طرح هایی که از سال 1993 میلادی برای حل و فصل مسئله فلسطین ارائه شده است و شامل توافق نامه های اسلو و نقشه راه نیز می شود، هدف آن تشکیل یک دولت خودگردان فلسطینی بود که وظیفه و ماموریتش منحصر به مدیریت حیات شهروندان در زیر حاکمیت اشغالگران بود. مرحله اول طرح های مذکور شامل “توقف مقاومت” پیش از آغاز اجرای مراحل بعدی بود. ضمنا در طرح های یادشده همیشه بحث در مورد مسائل اصلی، محوری و اساسی به مراحل پایانی سپرده می شد تا اینکه تعیین سرنوشت این مسائل به مذاکراتی سپرده شود که طرف فلسطینی، طرف ضعیف تر آن باشد.

مقصود از راهکاری های سازش و حل مسئله فلسطین که تا کنون مطرح شده، همان است که ملت فلسطین باید دست از مقاومت بردارد و از هر گونه فاکتور مورد نیاز برای قدرت و پایداری در مقابل اشغالگران بی بهره باشد تا آنکه زمان بحث در مورد مسائل سرنوشت سازی که در واقع محور مسئله فلسطین و چکیده چالش با اشغالگران است، برسد و طرف فلسطینی در حالی وارد مذاکرات نهایی شود که دیگر هیچ ابزاری برای اعمال فشار به طرف صهیونیستی ندارد و از این رو، آرمان و مسئله فلسطین تضییع می شود.

نکته شایان توجه آن است که تمامی طرح های سازش و حل و فصل مسئله فلسطین که تا کنون ارائه شده، این شرط را در برابر دولت خودگردانی که از راهگذار این طرح ها به روی کار می آید، گذاشته است که باید برای اثبات وابستگی کامل خود به رژیم اشغالگر قدس، مقاومت فلسطین را متوقف سازد و برای حفظ امنیت این رژیم بکوشد ؛ ضمنا بر اساس راهکارهای ارائه شده در طرح های سازش، تشکیلات خودگردان باید ثابت کند که قدرت کامل برای کنترل مردم فلسطین را دارد و می تواند آنها را به سمتی هدایت کند که اشغالگران و جامعه بین الملل می خواهند.

امروز دیگر زیرپا گذاشتن توافق نامه هایی که میان اشغالگران و سازمان آزادیبخش فلسطین به امضا رسیده، به عادتی برای دولت جعلی عبری بدل شده است. دولت مذکور هر بار به بهانه اینکه تشکیلات خودگردان قادر به اجرای تعهداتش و همچنین کنترل مردم فلسطین نیست، تعهدات خود را زیر پا می گذارد. دشمن صهیونیستی بسیاری از اوقات ـ به منظور جلوگیری از مراحل بعدی طرح های سازش ـ با انجام حملات و یورش های مختلف و همچنین هجوم های مستمر به شهرها و روستاهای فلسطینی، باعث ایجاد تشنج و تنش می شود.

امروز دیگر برای همگان ثابت شده است که تا زمان تداوم و بقای اشغالگری، متوقف ساختن مقاومت امری محال است. عقل اقتضا می کند که تمامی گروه ها و احزاب فلسطینی در پی ارائه یک نقشه راه فلسطینی باشند که خواست و اراده فلسطینیان را محقق می سازد ؛ نقشه ای که در آن اکیدا با تن دادن به دیکته های جامعه بین الملل، نقشه راه آمریکا و دیگر طرح های سازش و حل و فصل مسئله فلسطین مخالفت شده است.

چیزی که باعث اثبات درستی دیدگاه ما در این زمینه می شود، آن است که دولت آمریکا و دیگر طرف های بین المللی که در کمیته چهارجانبه حضور دارند، سعی می کنند که بعد از اعلام مبادی و اصول سازش در طی شش ماه، وارد بحث در مورد جزئیات وضعیت نهایی و حل مسائل محوری شوند که از آن جمله مسائل می توان به وضعیت قدس، پناهندگان، شهرک سازی، امنیت، گذرگاه ها و مرزها اشاره کرد و این همان چیزی است که روزنامه “جروزالیم پست” به نقل از افرایم سنیه، نایب وزیر جنگ رژیم صهیونیستی منتشر کرده است.

ضمنا مخالفت محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین با راهکار دولت موقت که آن را در کنفرانسی مطبوعاتی و با حضور رایس در رام الله عنوان داشت، تنها همگام با مواضع بین المللی و همسو با موضع رژیم اشغالگر قدس صورت گرفت ؛ البته بماند که آقای عباس تلاش کرد که از اظهارات خود به منظور ثبت یک موضع مثبت و به دنبال آن، جلب عواطف ملت فلسطین و نشان دادن تصویر یک فرد حافظ منافع ملی از خود استفاده کند.

از این رو، بر تمامی گروه های فعال و شریف فلسطین واجب است که ـ با تحکیم جبهه داخلی، تقویت همبستگی ملی، تاکید بر اصول ملی، خودداری از چشم پوشی نسبت به حقوق ملی و تلاش برای تداوم مقاومت ـ خود را برای مقابله با دوره های جدید تلاش ها برای برقراری سازش و حذف مسئله فلسطین آماده کنند.

با وجود آنکه به قدرت رسیدن جنبش مقاومت اسلامی “حماس” می توانست، عامل قدرت و برگه فشاری در دست تشکیلات خودگردان برای بالابردن سقف مطالبات فلسطینیان و اعمال فشار به اشغالگران و جامعه بین الملل باشد ؛ ولی تشکیلات خودگردان به دنبال حساب های تنگ بینانه گروهی رفت و همسو با طرح های اشغالگران و جامعه بین الملل عمل کرد و به ایجاد شکاف میان فلسطینیان، کم اهمیت کردن مسئله فلسطین و برافروختن آتش جنگ داخلی دست زد که این مسئله تا حد زیادی باعث ضعف فلسطینیان گشت.

تشکیلات خودگردان به این حد هم بسنده نکرد، بلکه با همکاری جریان کودتاگری که به گفته هانی حسن یک جریان صهیونیست زده می باشد، در طرح حمله تبلیغاتی آمریکایی ها و صهیونیست ها که هدف از آن مخدوش ساختن چهره مقاومت ملت فلسطین و تشکیک و تردید در اهدافش بود، شرکت جست ؛ ضمنا تشکیلات خودگردان با همکاری در جریان محاصره تحمیلی علیه ملت و دولت فلسطین، نقش موثری را در کاستن از قدرت مبارزاتی مردم فلسطین و ایجاد بن بست در مسیر برنامه های اصلاح گرایانه داشت.

به نظر می رسد که ابومازن تنها یکی از کارمندان کمیته چهارجانبه به شمار می رود که وظیفه اش تنها منحصر به تلاش برای وادار ساختن دولت فلسطین به تن دادن به شروط کمیته چهارجانبه و خواست های جائرانه شان است. شایان ذکر است که ابومازن نیز از هیچ تلاشی برای نابودی دولت منتخب فلسطین دریغ نکرد و اجازه نداد که این دولت به وظایف محوله اش جامه عمل بپوشاند. رئیس تشکیلات خودگردان [همچنین با اقدامات خود] تمامی فداکاری ها، رنج ها و رویاهای ملت را بی نتیجه گذارد و خواست آنان در مورد اصلاح وضعیت جامعه، پایان بخشیدن به اوضاع نابسامان امنیتی و مجازات فاسدان را نادیده انگاشت.

ملت فلسطین باید یک نقشه راه فلسطینی جدید را طراحی و با استفاده از آن، یک موضع یکپارچه ملی اتخاذ کند که حافظ حقوق و اصول ملی باشد. اولین مرحله در این نقشه همان تشکیل دولت وحدت ملی بر اساس سند وفاق ملی است. از دیگر برنامه های این طرح باید به وضع برنامه ای مبارزاتی اشاره کرد که در راستای مقابله با طرح هایی که برای حذف مسئله فلسطین صورت می گیرد، تنظیم می شود. بعد از آن نوبت به مرحله بسیار مهمی می رسد که در آن بستر مناسبی فراهم می آید تا دولت فلسطین می تواند برنامه های اصلاحی خود را به اجرا برساند، قانون و نظم را بر جامعه حکمفرما سازد، با نابسامانی های امنیتی مقابله کند و فاسدان را به مجازات اعمال ننگین شان برساند. تمامی این اقدامات گام های کافی برای شکستن سد محاصره اقتصادی و تحکیم پایداری ملت در مقابل اشغالگران است.

و اگر اینگونه نباشد، دیگر طرف فلسطینی خود را در مطالبه حقوقش ناتوان می یابد و ثابت می شود که ملت از یک سوراخ نه دو بار، بلکه بارها گزیده می شود.     

لینک کوتاه:

کپی شد