پنج شنبه 08/می/2025

متغیر اصلی تاریخ معاصر فلسطین

چهارشنبه 3-دسامبر-2008

 

در دوره معاصر هیچیک از جنبش های آزادی خواه جهان به اندازه جنبش آزادی بخش ملی فلسطین “فتح” و دیگر گروه های فلسطینی هم پیمان آن دستخوش تغییر و تحولات در مرام و خط مشی رهبران خود نشده و در باز پس گیری حقوق ملت خود تا این اندازه ضعیف کار نکرده است. واقعیت این است که سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) در سال های اخیر شکست تلخی را تجربه کرده است که در تاریخ 60 ساله فعالیت آن بی سابقه بوده است. این شکست مفتضحانه و ضعف مفرط ساف باعث شکل گیری متغیرهای بزرگ و قدرتمند دیگری در عرصه فلسطین شده است که دیگر به هیچ وجه نمی توان آنها را تغییر داده و اوضاع را به وضعیت سابق خود برگرداند. این تغییر و تحولات در کل باعث شده است که جنبش فتح به یک پیکره متلاشی شده ای تبدیل شود که متاسفانه به هیچ وجه نمی توان اعضای آنرا در یک جا جمع کرد و این در حالی است که انتظار می رفت این جنبش به یک وزنه سنگین و سردمدار مبارزات ملی در فلسطین بدل شود.

علی رغم اینکه نمی توان تاثیر شرایط و واقعیت های موجود در نوار غزه را که تا حد زیادی زاییده اقدامات و سیاست های رژیم صهیونیستی و رژیم های عربی بوده، در شکل گیری وضعیت کنونی ساف و جنبش فتح در فلسطین نادیده گرفت و با در نظر گرفتن این مساله که هر گونه اقدام انقلابی در جهان مستلزم رفع موانع و مشکلات موجود بر سر راه آن و مقاومت در برابر تلاش های طرف مقابل برای به تسلیم واداشتن عامل این اقدام انقلابی است، می توان گفت که بزرگترین تغییر و تحول صورت گرفته در عرصه فلسطین به تفکرات و رفتارهای طرف فلسطینی مربوط می شود که به نوبه خود وضعیت و واقعیت های جدیدی را در این سرزمین به وجود آورده است که تعامل و یا تغییر آنها دشوار به نظر می رسد.

کسانی که روند سیر قهقرایی تشکیلات خودگردان پس از امضای توافقنامه ننگین اسلو و از سوی دیگر چرخش اسلوب گفتمانی مقامات ساف در راستای همسویی با مفاد توافقنامه مذکور و نیز تلاش رسانه های وابسته به این سازمان در تغییر تفکر حاکم بر ملت فلسطین به منظور پذیرش واقعیت های جدید همسو با دیدگاه های مقامات فلسطینی را دنبال کرده باشند، می توانند این مساله را به صورت واضح درک کنند که سازمان آزادی بخش فلسطین در طول این سال ها از تفکر مبارزه و درگیری و تقویت عوامل پایداری ملت فلسطین فاصله گرفته و با در پیش گرفتن راهکار سازش با رژیم صهیونیستی سعی در حذف و تضعیف مولفه های مقاومت و پایداری در مقابل دشمن صهیونیستی دارد و در همین راستا سیاست های جدیدی در راستای تعقیب و بازداشت مبارزان فلسطینی و حتی شاید تسلیم آنها به طرف صهیونیستی در پیش گرفته است که این مساله به نوبه خود باعث شکل گیری وضعیت جدید و غیر عادی شکل گرفته است که در جریان آن به نظر می رسد دشمن خیره سر و اشغالگر دیروزی، امروز به همسایه و دوست صمیمی طرف فلسطینی تبدیل شده است که مقامات ساف و تشکیلات خودگردان بدون توجه به محاصره جائرانه نوار غزه به گرمی و صمیمیت تمام آنها را در آغوش می کشند. این مساله در حال حاضر به خطرناکترین حد خود رسیده است؛ به طوری که داعیه داران حمایت از پروژه فلسطینی به همراه مقامات دیگر کشورهای عربی در یک مکان با مقامات دشمن صهیونیستی دیدار کرده و درباره بسیاری از اهداف مشترک خود از جمله نابودی تمامی انواع فعالیت های مسلحانه بحث و تبادل نظر می کنند. بدین ترتیب می بینیم که جنبش آزادی بخش ملی فلسطین نقش و جایگاه خود در فلسطین را از دست داده است و نشانه های ضعف و شکست و ورود عناصر مزدور و خود باخته به وضوح به درون این تشکیلات کاملا به چشم می خورد و مسئولان آن دیگر برای خون شهدا و شکنجه ها و مجاهدت های اسرا و دیگر مبارزان فلسطینی اهمیتی قائل نیستند. بنابراین می توان گفت که رژیم صهیونیستی توانسته است یکی از مهمترین هدف های پروژه صهیونیستی در منطقه را که همان تضعیف روحیه مبارزان فلسطینی در راه مبارزه و جهاد باشد، محقق سازد و این مساله نیز به نوبه خود باعث شکل گیری متغیرات قدرتمندتر دیگری در عرصه فلسطین شده است که به شدت با پروژه ناکارآمد و بی نتیجه سازش مخالفت می کنند.

متاسفانه مقامات این جنبش نیز تا حد زیادی از اصول و آرمان های خود فاصله گرفته اند و به ملت خود به چشم گاو شیرده و یا یک شرکت سرمایه گذاری نگاه می کنند که باید از آنها برای رسیدن به اهداف شخصی و گروهی خود استفاده کرد. آنها در این راه انواع و اقسام فساد و فضاحت از قبیل احتکار و تحقیر مردم، کشتار و ایجاد هرج و مرج و ناامنی شهروندان فلسطینی، رشوه و جنایت های سازمان یافته و غیره را رواج داده اند.

این طبیعت اشیاء است که همواره در مرحله عمل ماهیت اصلی و ویژگی های نهفته خود را آشکار می کنند و از سوی دیگر هر اقدامی از یک سری مولفه های ذاتی و بالقوه تاثیر می پذیرد و هر مرحله تاریخی نیز ویژگی های خاص خود را دارد. به عنوان مثال اگر صفات و ویژگی های لازم برای یک مهندس، پزشک، معلم و صنعتگر در جریان کارش نمود نداشته باشد، مطمئنا در عمل شکست خواهد خورد و این همان چیزی است که ما آنرا چه در گذشته و چه در حال حاضر در مورد مقامات فلسطینی علاقه مند به ادامه مذاکرات بی نتیجه سازش و دستیابی به راهکارهای مسالمت آمیز با رژیم صهیونیستی می توانیم به وضوح مشاهده کنیم. آنها با این اقدامات خود تمامی مولفه های حضور و بقای خود در عرصه فعالیت های انقلابی را از دست دادند و پس از اینکه تمامی مفاهیم و ارزش های مبارزه و مقاومت در برابر دشمن صهیونیستی و قداست سلاح و حرمت مبارزان فلسطینی را در سالن های کازینو و هتل های تل الربیع و المجدل و نتانیا و نیز شب نشینی های خود در رم و لندن و پاریس دفن کردند، تلاش برای حفظ مسند لرزان قدرت به اولویت نخست آنها تبدیل شد.

واقعیت این است که در جهان امروزی هیچ نمونه مشابهی برای جنبش آزادی بخش ملی فلسطین نمی توان پیدا کرد که مقامات آن دست در دست دشمن و رسانه های مزدور برای سرکوب اراده ملت خود تلاش کنند و در مقابل دیدگان جهانیان فاجعه ای مانند حوادث اخیر شهر الخلیل را رقم بزنند.

چنین عوامل متغیر بزرگ و متعددی باید هر چه سریعتر به همراه تمامی نهادهای متبوع و برنامه های کاری آنها از عرصه فلسطین برچیده شوند؛ چرا که پاکسازی صفوف مبارزان، حفظ قداست سلاح مقاومت، پایبندی به مواضع و صداقت در رویکردها از شروط لازم برای تحقق پیشرفت های چشمگیر در زمینه پیروزی و آزاد سازی سرزمین فلسطین هستند و نمونه های این مساله را نیز می توان در غزه، لبنان و عراق به عینه مشاهده کرد.

در پایان باید خطاب به طرفداران پروژه سازش و مذاکره با رژیم صهیونیستی اعلام کرد که دوران قدرت و اقتدار آنها به پایان آمده است و قصور و ناکارآمدی آنها در مقابل بزرگترین متغیر عرصه فلسطین که همان سلاح مقاومت و تفکر و اراده مبارزان فلسطینی باشد، بر همگان عیان شده است.

لینک کوتاه:

کپی شد