هیجده سال قبل رهبران فلسطینی به مذاکرات با دولت اشغالگران روی آوردند و با آنان پشت میز مذاکرات نشستند به این امید که بخشی از حقوق خود را به دست آورند و حفظ کنند و بخشی از زمین های خود را از اشغال صهیونیست ها نجات دهند. چنین تمایلی در ابتدا با حمایت بخش های گسترده جامعه فلسطینیان مواجه شد ولی بعد از این که کم ترین حد رویاهای فلسطینی در تشکیل دولت فلسطین در داخل مرزهای تعیین شده چهارم ژوئن سال 1967 میلادی خلاصه شد که شامل کرانه باختری و نوارغزه و قدس شرقی بود و تنها 28 درصد از سرزمین تاریخی فلسطین را شامل می شد، چنین تمایلی به سرعت تبخیر و ناپدید گردید. ما اکنون به وضوح می بینیم که چنین رویایی در طول هیجده سال از مذاکرات آشکار و نهان و مستقیم و غیر مستقیم به شدت کم رنگ شده است، مذاکراتی که رهبران فلسطینی برای نجات بخشی از اراضی فلسطینی به آن بسیار اعتماد کرده بودند. بیان کردن برخی از دستاوردها و پیامدهای این مذاکرات تا به امروز نشان خواهد داد که این طرح مذاکره تاکنون چه نتایجی را برای ما در طول این هیجده سال گذشته به بار آورده است که مهم ترین این پیامدها عبارتند از:
1ـ افزایش شهرک ها و شهرنشینان در کرانه باختری، کرانه باختری که در زمان امضای پیمان اسلو 150 هزار شهرک نشین در آن ساکن بودند، اکنون بیش از 300 هزار یهودی در آن ساکن هستند که در 144 شهرک پخش شده اند و مساحت تقریبی این شهرک ها 40 درصد خاک کرانه باختری را اشغال کرده است.
2ـ نابودی رویای پایتخت بودن قدس برای دولت آینده فلسطین، قدس شرقی که فرض بر این بود که پایتخت دولت فلسطین شود، اکنون قربانی شهرک سازی مداوم صهیونیست هاست. اشغالگران به شهرک سازی اطراف این شهر بسنده نکرده اند بلکه اکنون به مشغول شهرک سازی در داخل آن و اطراف مسجد الاقصی هستند.
تنها مذاکرات در مورد حفظ کم ترین مقدار از سرزمین های فلسطینی که می بایست دولت فلسطین در آن تاسیس شود، شکست نخورده است بلکه چنین شکستی بخش های دیگر مذاکرات را نیز در بر گرفته است و رهبران فلسطنیی در عرصه های دیگر از جمله در مورد قضیه آوارگان فلسطینی و شهرک های صهیونیستی و آب ها و مرزها نیز توفیقی حاصل نکرده اند و این امور نیز وضعیتی بهتر از قضیه زمین ندارند.
اکنون این سوال برای هر فلسطینی مطرح است که چرا با وجود چنین شکست ها و ناکامی ها تشکیلات فلسطینی به این مذاکرات بی نتیجه ادامه می دهد؟
به باور من عواملی وجود دارد که علی رغم بی تاثیر بودن این مذاکرات این تشکیلات در صدد استمرار آن است و این عوامل عبارتند از:
1ـ نگرانی از تکرار حوادث سال 2007 غزه در کرانه باختری، تشکیلات فلسطینی نگران است که مبادا حوادث سال 2007 میلادی نوارغزه در کرانه باختری نیز تکرار و به این تشکیلات به سرنوشت مشابهی دچار شود. این تشکیلات کرانه باختری را آخرین جایگاه و پایگاه خود می داند. استمرار مذاکرات و جلب دوستی “اسراییل” هدف اصلی آن است تا از این طریق و با اتکا به صهیونیست ها بتواند از هر گونه اقدام جنبش حماس جلوگیری به عمل آورد.
2ـ انگیزه مادی، مذاکرات بیشتر یعنی دست یابی به کمک های مادی بیشتر آمریکاییان و اروپاییان. دست یابی به کمک های مادی برگ برنده ای است که تشکیلات ملی فلسطین می خواهد به طور تلویحی آن را به عنوان یک دستاورد سیاسی در رویارویی با جنبش حماس تلقی کند. “کریستین برگر” نماینده اتحادیه اروپا در قدس گفته است که احتمال می رود که این اتحادیه در صورت عدم پیشرفت در مذاکره با “اسراییل” کمک های خود به تشکیلات فلسطینی متوقف سازد. این موضوع نشان می دهد که این تشکیلات نمی تواند از دایره بسته مذاکرات خارج شود و این مذاکرات کمک های مادی را برای این تشکیلات به بار می آورد و طبعا چنین کمک هایی می تواند، برگ برنده این تشکیلات در جهت باقی ماندن در عرصه سیاسی باشد.
3ـ مانع شدن از برقراری هر گونه ارتباط میان جنبش حماس و دولت آمریکا و کشورهای اروپایی، دادن امتیازات بیشتر به منظور جلوگیری از ارتباط کشورهای اروپایی با جنبش حماس است، جنبشی که به موضع گیری سیاسی خود در مورد منازعه با رژیم صهیونیستی پایبند است.
در واقع چنین موضوعاتی بر اندیشه و وجدان تشکیلات ملی مسلط است و اکنون اسراییلی ها به خوبی می دانند که این تشکیلات عنصر مانور سیاسی را از دست داده است و همین امر موجب بیشتر شدن حجم فشارهای “اسراییل” بر این تشکیلات شده است تا این رژیم بتواند، امتیازات بیشتری را از طریق مذاکرات به دست آورد.
آن چه که روزنامه “وال استریت ژورنال” در مورد امتیازدهی بسیار گسترده و غیر منتظره عباس در مورد مرزها در دیدار با “جرج میشل” فرستاده آمریکا به خاورمیانه منتشر کرده است، نشان می دهد که موضوعات و ایده های مذکور کاملا بر اندیشه و افکار تشکیلات فلسطینی حاکم است. مذاکرات بیشتر به معنی امتیازدهی بیشتر است تا از این رهگذر رضایت آمریکاییان و صهیونیست ها تضمین شود و جریان ارسال کمک بیشتر آمریکاییان به خزانه تشکیلات فلسطینی نیز تضمین گردد.
شکست طرح مذاکرات اکنون بر کسی پوشیده نیست و خود رهبران تشکیلات از جمله احمد قریع و نبیل عمرو و غیره آشکار اعلام می کنند که طرح مذاکرات اهداف خود را عملی ساخته است و اکنون مذاکرات در شرایط کنونی معنی نخواهد داشت و استمرار آن بر درد و رنج های ملت ما خواهد افزود مگر این که تشکیلات فلسطینی برای دادن امتیازات بیشتر آمادگی داشته باشد.