ابومازن بدون هیچ خستگی به روند دیدارهای خود با ایهود اولمرت، دوست شکست خورده و بدآوازه اش ادامه می دهد ؛ البته این دیدارها که در چارچوب مذاکرات تکراری و بی فایده میان طرفین صورت می گیرد، با هیچ نتیجه ای همراه نبوده و دیگر از حالت دیپلماتیک خود به درآمده و شکل یک رابطه شخصی را به خود گرفته است.
بهترین گواهی که برای بیهوده بودن و بی نتیجه بودن مذاکرات ابومازن با اولمرت وجود دارد، آن است که این مذاکرات در خصوص مسائل نهایی (قدس، مرزها و بازگشت آوارگان) یک گام به جلو برنداشته و حتی در زمینه مسائل آنی هم موفقیتی کسب نکرده است.
با توجه به مطالب فوق در خصوص مذاکرات دوجانبه میان تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی، این احساس عمیق در انسان به وجود می آید که هر دو طرف به بن بست رسیده اند و با این کارها در واقع ورشکستگی سیاسی خود را نشان می دهند ؛ به ویژه بعد از آنکه در عرصه های مختلف شکست سهم شان بوده است.
ایهود اولمرت که دیگر فاصله ای با لحظه کناره گیری اجباری از عرصه سیاست فاصله ای ندارد، فاقد هر گونه قدرت می باشد و کوس رسوایی اش به گوش عالم رسیده است و هرگز نمی تواند در مذاکرات خود با ابومازن به یک حل و فصل سیاسی برای چالش موجود دست یابد ؛ البته دلیل این امر را نه در ضعف و نه در رسوایی مالی اش، بلکه باید در تفکری جستجو کرد که او نماینده اش است.
اولمرت نماینده تفکر صهیونیسمی می باشد که شهرک سازی در محور آن قرار دارد و در راستای تحقق منافع عالی رژیم اشغالگر قدس در ارضی فلسطینی می کوشد. البته این نکته را نیز نباید از یاد برد که تفکر مذکور یک اصل برای تمامی احزاب صهیونیستی از چپگرا ترین آنها تا راستگرا ترین شان است.
در یک جمع بندی باید گفت که درخواست برخی مقامات تشکیلات خودگردان برای تداوم مذاکراتی که آخرین مورد آن دیدار چند روز گذشته اولمرت با ابومازن بود، تنها حرکت در بیراهه است.
ابومازن که مذاکرات را گزینه استراتژیک ملت فلسطین عنوان می کند، بیش از همه از بی فایده بودن مذاکرات مطلع است ؛ زیرا از بیست سال پیش که به عنوان معمار اسلو کار خود را شروع کرد تا بدین لحظه همچنان مشغول مذاکره با رژیم اشغالگر قدس است و نتیجه این مذاکرات تنها کسب عنوان “سازشکارترین فرد با رژیم صهیونیستی” برای ابومازن، بهبود چهره این رژیم، مخدوش شدن چهره مقاومت ملی فلسطینیان، سرپوش گذارده شدن بر جنایت های جنگی رژیم صهیونیستی علیه ملت فلسطین و برخی مواقع نیز نشان دادن چراغ سبز به این رژیم برای انجام جنایت بود.
تلاش رژیم اشغالگر قدس برای مذاکره با فلسطینیان در واقع در راستای تحقق چندین هدف است. اول اینکه می خواهد چهره بین المللی خود را بهبود بخشد و تصویری خوب از خود در اذهان عمومی جهان بر جای گذارد. دوم اینکه سقف مطالبات فلسطینیان را به پایین ترین حد ممکن برساند تا از این طریق فلسطینیان به رویای خود در ایجاد یک کشور یا شبه کشور فلسطینی که تیم مذاکره کننده تشکیلات خودگردان وعده اش را به ملت داده بود، دست نیابند.
دیدار ابومازن با اولمرت بعد از گذشت شش ماه از کنفرانس آناپولیس انجام شد و هیچ نتیجه ای را در زمینه پیشبرد روند صلح به همراه نداشت. در حقیقت، همه چیز در مسئله مذاکرات بی حرکت است و تنها حرکت متعلق به روند شهرک سازی است که امروز به غده ای سرطانی تبدیل شده و به شکل بی سابقه و هولناکی، اراضی فلسطینی را مبتلای خود ساخته است.
امروز و در حالی که مذاکرات میان تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی ادامه دارد، اشغالگران ـ برای تخلیه قدس از حضور صاحبان اصلی اش ـ به تخریب هزاران واحد مسکونی فلسطینیان در این شهر مبادرت می ورزند، دست به ترور و بازداشت فلسطینیان می زنند، به روند مصادره اراضی کرانه باختری تداوم می بخشند و از این رهگذر، رویای تشکیل کشور فلسطینی در سال 2008 بر باد فنا می رود و البته این باد عباس و تمامی همسنگرانش در جبهه سازش و تسلیم را با خود می برد.
ادامه مذاکرات بی فایده و بی نتیجه میان اولمرت و ابومازن که تحت نام فرآیند صلح انجام می گیرد، در واقع نه تنها تاکید بر تداوم روندی است که تیم مذاکره کننده اسلو شروع کرده است ؛ بلکه حکم موافقت با تمامی اقدامات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی در اراضی فلسطینی همچون شهرک سازی، ویرانگری، تخریب املاک افراد، قتل، بازداشت، محاصره غزه، حاکمیت کامل بر قدس و احداث دیوار نژادپرستانه حائل را دارد.
با توجه به آنچه که گذشت، باید در راستای دست یابی به توافق میان گروه های ملی و اسلامی جهت اعمال فشار به تشکیلات خودگردان برای متوقف ساختن مذاکرات تحقیرآمیز با رژیم صهیونیستی کوشید که البته چندین تن از رهبران فتح که آخرین آنها جبریل رجوب و قدوره فارس بودند، نیز بر این امر تاکید کردند و مذاکرات را بی فایده و بی نتیجه توصیف نمودند ؛ البته ظاهرا ابومازن نمی تواند تصمیم خود را در خصوص متوقف ساختن مذاکرات بگیرد چرا که اتخاذ این تصمیم منوط به موافقت طرف آمریکایی و غربی است و عباس و دیگر اعضای تیم اسلو اجازه چنین کاری را ندارند حتی بعد از آنکه شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی در اظهاراتی توهین آمیز گفت: “هیچ امیدی در دست یابی به صلح با فلسطینیان وجود ندارد ؛ زیرا از یک طرف از مسئله شکاف داخلی رنج می برند و از طرف دیگر، نیز محمود عباس فردی ناتوان است و فاقد جایگاه ملی قوی است.”
در پایان باید گفت که تداوم روند مذاکرات تیم اسلو با طرف صهیونیستی می تواند علاوه بر آنکه می تواند یک سپر محافظتی برای رژیم صهیونیستی باشد و پوشش لازم را برای ادامه اقدامات سرکوبگرانه این رژیم علیه ملت فلسطین فراهم آورد، می تواند آرمان های ملت فلسطین و حقوق مشروعش را از بین ببرد و تمامی فداکاری ها و دستاوردهای این ملت را به باد فنا بدهد و از همه بدتر اینکه فرهنگ تسلیم شدن و تن دادن به خواسته های بیگانگان و نیز کرنش در برابر حاکمیت آمریکا و رژیم اشغالگر قدس و بی توجهی نسبت به آرمان های ملت فلسطین، آرمان ها و اهدافش را ترویج دهد و این همان فرهنگی است که در طول بیست سال از نبود یک رهبری سیاسی فلسطینی در تثبیت آن می کوشد.