“عمرو موسی” دبیر کل اتحادیه عرب طی کنفرانسی مطبوعاتی در قاهره که در تاریخ 9/9/2008 و در حاشیه نشست وزاری خارجه کشورهای عربی برگزار شد، اظهار داشت که «در صورتی که گروه های فلسطینی با هم به توافق نرسند، اتحادیه عرب مجازات هایی را علیه تمامی اقشار ملت فلسطین اعمال خواهد کرد و من به نوبه خود به شدت از سازمان های فلسطینی ناراضی هستم؛ آیا آنها کشوری دارند که بر سر تصاحب کرسی های وزارتی آن به جان هم افتاده اند .. با این شرایط ادعای تشکیل کشور فلسطینی خیالی بیش نیست و ما با مطرح کردن این ادعا خود را مسخره می کنیم.» “سعود الفیصل” وزیر امور خارجه عربستان سعودی نیز در همین راستا خاطر نشان کرد که «مسئولیت این مجازات ها بر عهده خود فلسطینیان خواهد بود..»
با این شرایط اگر بگوییم که فلسطینیان قبل از آزادی سرزمین خود از دست اشغالگران صهیونیست، در دام جنگ قدرت افتاده اند، به بیراهه نرفته ایم. آنها فکر می کنند که دولت و قدرت مستقلی برای خود دست و پا کرده اند که این دولت نیز متعاقبا مستلزم وجود نخست وزیر، وزرا و حکومتی است که آنرا اداره کنند. اما با همه این شرایط نمی توان نقش کشورهای عربی را در این مساله نادیده گرفت؛ چرا که همین کشورها بودند که با حمایت از روند سازش و توافقنامه اسلو و نیز عواقب مخرب آنها باعث شکل گیری تشکیلاتی فاسد در فلسطین شدند و هنوز هم با حمایت از روند سازش، در زمره موافقان مذاکرات “محمود عباس” رئیس تشکیلات خودگردان با رژیم صهیونیستی قرار گرفته اند و این در حالی است که این رژیم با استفاده از ضعف مفرط کشورهای عربی، اختلافات داخلی فلسطین، محاصره و تعلل بیشتر در دستیابی به هر گونه توافقنامه مرضی الطرفین به مصادره مساحت بیشتری از اراضی و توسعه شهرک سازی و نیز یهودی سازی سرزمین های فلسطینی ادامه می دهد.
انتظار می رفت که کشورهای عربی و جناب “عمرو موسی” به جای ابراز نارضایتی از گروه های فلسطینی، از تداوم حمایت کشورهای عربی از راهکار سازش و طرح صلح عربی که تاکنون کمترین دستاوردی نداشته است، خشمگین شوند. طرحی که رژیم صهیونیستی کاملا به آن بی توجه بوده و تنها از آن برای حمله به کرانه باختری (عملیات حمله دیوار بازدارنده در آوریل سال 2002)، تحمیل واقعیت های بیشتر و باجگیری آشکار از هیئت مذاکره کننده فلسطینی استفاده کرده است. سوالی که اینجا مطرح می شود این است که صرفنظر از اشتباهات خود فلسطینیان، آیا این وضعیت نابسامان سیاسی فلسطین مستلزم این نیست که دبیر کل اتحادیه عرب خواستار اصلاح آن شود؟ واقعیت این است که مساله فلسطین تنها با مصالحه گروه های داخلی فلسطینی و کشورهای عربی قابل حل است؛ چرا که کشورهای عربی یکی از ابعاد اساسی مساله فلسطین را تشکیل می دهند و سیاست فلسطینیان نیز جلوه ای از واقعیت موجود در جهان عرب است.
سوال دیگری که می توان در این زمینه مطرح کرد این است که چه کسی مسئول اصلی بحران داخلی فلسطین و اختلافات بوجود آمده میان گروه های سیاسی آن است؟ درست است که خود گروه های فلسطینی یکی از عوامل به وجود آمدن این وضعیت هستند، اما مسئولیت اصلی در این زمینه متوجه کشورهای عربی است که با پیروی از سیاست های آمریکا از پذیرش نتایج انتخابات اخیر پارلمانی فلسطین در سال 2006 که به پیروزی جنبش مقاومت اسلامی “حماس” انجامید، خودداری کرده و سعی کردند دولت تازه تشکیل شده حماس را به شکست بکشانند. کشورهای عربی با حمایت خود از یک گروه فلسطینی در مقابل گروه دیگر و از سوی دیگر طرفداری از جناح اقلیت در مقابل جناح اکثریت پارلمان فلسطین و نیز حمایت از سرویس های امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین و گروه هایی که با استفاه از کمک های تسلیحاتی و مالی کشورهای عربی سعی در تغییر واقعیت سیاسی جدید مبتنی بر مقاومت در فلسطین داشتند، باعث شکل گیری وضعیت حاضر شدند و از همین رو بیشتر از آمریکا و هر طرف خارجی دیگری مسئول اوضاع داخلی نابسامان و اختلافات میان گروه های فلسطینی هستند.
همه چشم امید به نشست وزرای خارجه کشورهای عربی داشتیم تا حداقل در ماه های اخیر حضور بوش در عرصه قدرت آمریکا، نارضایتی خود را از سیاست های دولت وی ابراز داشته و نسبت به تداوم محاصره ظالمانه نوار غزه از سوی رژیم صهیونیستی و نیز بسته ماندن گذرگاه های این منطقه؛ از جمله گذرگاه مرزی رفح میان نوار غزه و مصر حق برادری دینی و نژادی با فلسطینیان را ادا کرده و بیشتر از این اجازه ندهند که در حالی که خود در کمال رفاه و خوشی زندگی می کنند، برادران فلسطینی آنها به ویژه در این ماه مبارک رمضان با مشکل گرسنگی و فقر دست و پنجه نرم کنند.
سیاست مداران کشورهای عربی و در راس آنها “عمرو موسی” دبیر کل اتحادیه عرب به خوبی می دانند که مسئول اصلی توقف گفتگوهای میان گروه های فلسطینی و عدم آشتی میان آنها مخالفت شدید و به عبارت بهتر “وتو”ی این مساله از سوی آمریکا و برخی سیاست مداران فلسطینی و عربی است که منافع آنها به شدت با منافع واشنگتن گره خورده است. در اینجا لازم می بینیم که اظهارات “عمرو موسی” در جریان کنفرانس کشورهای کمک کننده به تشکیلات خودگردان ( برلین تاریخ 24/6/2008) را یادآوری کنیم که در حضور “کاندولیزا رایس” وزیر امور خارجه آمریکا خطاب به شرکت کنندگان در این کنفرانس اظهار داشت که « باید هر چه زودتر سد مخالفت با مصالحه میان جنبش های فتح و حماس برداشته شود.» این مساله باعث شد که رایس بلافاصله به اظهارات وی واکنش نشان داده و از جنبش حماس بخواهد که به شروط کمیته چهار جانبه بین المللی و توافقنامه های امضا شده میان تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی پایبند بوده و رژیم صهیونیستی را نیز به رسمیت بشناسد.
حال با این شرایط، چرا سران عرب سعی دارند که فلسطینیان را مسئول اوضاع کنونی این سرزمین و عواقب ناشی از آن معرفی کنند؟ و چرا به صراحت طرف های اصلی مسئول این وضعیت به وجود آمده را خواه در فلسطین و خواه در داخل جهان عرب معرفی نمی کنند؟ آیا مشکلات فلسطینیان برای آنها کافی نیست که سران عرب آنها را به مجازات هایی شبیه مجازات های دسته جمعی تهدید می کنند..؟!