در مقاله قبلی درباره وضعیت منازعه دیرین اعراب و اسرائیل و مسئولیت های آمریکا و رژیم صهیونیستی در بی توجهی به آن و بلاتکلیف رها کردن مسئله ـ به منظور دستیابی به راه حل های بهتر و معاملات سودمندتر با طرف عربی و به عبارت بهتر “عادی سازی مجانی” در برابر سازش ـ بحث کردیم.
پس از آمریکا و رژیم صهیونیستی، سومین طرف مسئول در قبال وضعیت کنونی مساله سازش، عرب ها هستند؛ چرا که آنها پس از ارائه طرح صلح عربی در نشست بیروت، تحت فشار استراتژی های آمریکا در عراق و از سوی دیگر تحت تاثیر اقدامات “آریل شارون” و تانک های رژیم صهیونیستی در ترور رهبران فلسطینی، آنرا به حال خود رها کردند و مدتی ساکت ماندند تا اینکه در نشست ریاض بار دیگر این طرح را پیش کشیدند، اما از آنجا که در خواسته هایشان برای پیشبرد این طرح و به جریان انداختن مجدد آن، جدی و صادق نبودند، این طرح همچنان در بایگانی اتحادیه عرب به سر می برد و شاید هم در نهایت به منظور تقویت نشست های مقدماتی کنفرانس آتی صلح در واشنگتن، کاملا بسته شود.
اوضاع کنونی عرب ها چندان رضایت بخش نیست و از آنجایی که از قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی چندانی برخوردار نیستند، طرف های دیگر چندان تمایلی به مشارکت و همکاری با آنها ندارند و از سوی دیگر، پس از فروپاشی محور اصلی عربی (مصر ـ سوریه ـ عربستان) بعد از جنگ لبنان و جنگ مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه جنبش مقاومت اسلامی “حماس” و ظهور “جریان میانه رو” و “جریان تندرو” در تقسیم بندی های اخیر آمریکا، این کشورها در معرض فروپاشی و نابودی قرار گرفته اند.
سوال این است که کشورهای عربی که تحت کنترل و فشارهای بوش قرار دارند، چگونه می توانند موضعی مناسب و برجسته ای در قبال منازعه عربی ـ صهیونیستی اتخاذ کنند؟ و با موضع گیری نامناسب کنونی، چگونه می توانند به دولت زخم خورده آمریکایی بگویند که ما برخی از مسائل روند سازش را قبول داریم و برخی دیگر را قبول نداریم؟
واقعیت این را نشان می دهد که کشورهای عربی، با کشورهای دیگر به جز آمریکا، روابط و منافع مستحکمی ندارند و از همین رو، مجبور هستند که روابط خود با این کشور را ادامه دهند و طرح های ضروری این کشور برای خروج از بحران عراق و رهایی از فشارهای سنگین داخلی؛ به ویژه کنگره دمکرات این کشور که به دنبال شکست استراتژی های این دولت در منطقه خاورمیانه و به ویژه عراق تلاش های گسترده ای را برای براندازی دولت بوش آغاز کرده است، اجرا کنند.
آخرین طرف مسئول در این مساله، جامعه بین المللی است که از شروط رژیم صهیونیستی و آمریکا در برابر طرف عربی ضعیف حمایت کرده است. این طرف نیز نتوانسته است مصوبات سازمان ملل یا نقشه راه را اجرایی کرده و یا پیشرفتی در طرح صلح عربی ایجاد کند.
با توجه به همه مسائلی که ذکر شد، منازعه دیرین عربی ـ صهیونیستی نخواهد توانست به راه حلی عادلانه و جامع برای حل این مساله دست پیدا کند؛ چرا که هر یک از طرفین مسئول در این مساله ساز خود را می زند و یا اینکه با ساز آمریکا می رقصد.