ز
مزمه هایی در زمینه بازگشت محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان به آغوش ملت فلسطین به گوش می رسید و برخی دیگر می گفتند که عباس در صورت عدم احقاق ابتدایی ترین حقوق ملت فلسطین شکست مذاکرات با اسراییل را اعلام خواهد کرد؛ این موضع گیری تا چه اندازه واقع بینانه است و تشکیلات خودگردان تا چه اندازه می تواند به این خواسته شکل اجرایی بخشد و این مسئله چه تاثیری بر وضعیت این تشکیلات خواهد گذاشت؟عباس این مسئله را طی نطقی در بیست و سومین اجلاس “سوسیالیسم بین المللی” در تاریخ 1/7/2008 در آتن ـ پایتخت یونان ـ عنوان کرد.
وی گفت:« تصمیم گرفته ایم که فرصتی در زمینه تداوم مذاکرات سازش ایجاد کنیم تا جهانیان شیفته برقراری صلح عادلانه و پایدار بتوانند در زمینه پایان بخشیدن به این وضعیت بحرانی و تشکیل کشور مستقل فلسطین و کشور “اسراییل” به ما کمک کنند و امکان تداوم این فرصت وجود ندارد.»
از لحاظ تئوری این موضع منطقی به نظر می رسد، اما یک مشکل جدی در این زمینه وجود دارد.
قدر مسلم این که توقف مذاکرات خلائی را ایجاد می کند و شکست این گزینه اعلام می گردد که این امر عرصه را برای دیگر گزینه ها باز می کند. بعید به نظر می رسد که چنین گزینه ای (مذاکره) به ملت ملت فلسطین یا گروه های سیاسی مخالف راه کارهای مسالمت آمیز با “اسراییل” واگذار شود و باید “گروه های میانه رو” زمام امور توده فلسطین را به دست بگیرند و این مسئله از طریق فعال سازی مبارزات مسالمت آمیز علیه دشمن صهیونیستی یا قیام مردمی امکان پذیر است.
در صحنه بین المللی سوالاتی درباره سرنوشت تشکیلات خودگردان و گزینه های مجاز از نظر محافل بین المللی و آمریکا در این رابطه مطرح می شود.
بی تردید این مسئله به میزان جدیت این تشکیلات در متوقف کردن مذاکراتش با اسراییل مربوط می شود که آیا تشکیلات خودگردان در این تصمیم جدی است یا این که این تصمیم صرفا یک تاکتیک است یا یک تهدید موقت. موضع آمریکا در قبال این مسئله کاملا متفاوت است. به فرض این که اگر تشکیلات در این تصمیم جدی باشد آمریکا به عنوان ناظر روند سازش اجازه نمی دهد که شکست روند مذاکرات به صورت جنجال برانگیز اعلام گردد، زیرا این امر به برخی کشورها نظیر اتحادیه اروپا یا برجسته ترین کشورش یا روسیه این امکان را فراهم می سازد تا برای پر کردن خلاء ناشی از توقف مذاکرات وارد عمل شوند و پیشقدم گردند هر چند که اسراییل به این مسئله روی خوش نشان نخواهد داد و از طرح های آن استقبال نخواهد کرد با توجه به این مسئله آمریکا نمی گذارد که چنین خلائی پدیدار گردد.
گذشته از آن یک خطر دیگری در این میان وجود دارد و آن این که آمریکا نمی خواهد جایگاه گروه هایی که از آنها به عنوان گروه های تروریست در منطقه عربی و جهان اسلام قلمداد می کند، تقویت پیدا کند که این امر کشورهای میانه رو عربی را تهدید خواهد کرد؛ کشورهایی که همواره سازش را به عنوان یگانه گزینه راهبردی قلمداد می کنند.
اینجا سوال دیگری در خصوص میزان تاثیر گذاری این تصمیم بر تشکیلات خودگردان و حیات اقتصادی فلسطین مطرح می شود. با توجه به این که اقتصاد تشکیلات خودگردان به کمک های بین المللی گره خورده است و معاهدات تجاری میان این تشکیلات و رژیم صهیونیستی امضا شده است.
این تصمیم سوالاتی را در خصوص سرنوشت تشکیلات خودگردان مطرح می سازد، زیرا این تشکیلات نخستین ثمره توافقات به عمل آمده در جریان مذاکره با اسراییل می باشد و اعلام توقف مذاکرات به مثابه ناکامی برنامه این تشکیلات است و عملا این مسئله موجب قطع کمک های بین المللی به این تشکیلات و قطع حمایت های مالی و سیاسی از آن می گردد. آیا هزاران انسان منفعت طلب که منافع و مصالحشان در گرو مصالح تشکیلات خودگردان است اجازه می دهند که با دست خودشان تیشه به ریشه آن بزنند؟
به نظر می رسد که اعلام آشکار شکست روند مذاکرات در شرایط فعلی وجود ندارد، اما چنانچه طی چند روز یا چند ماه آتی توافقات محرمانه ای صورت نگیرد، احتمال این شکست و توقف در قالب یک سری موفقیت های ناچیز جلوه گری کند؛ مسئله ای که ایهود اولمرت نخست وزیر رژیم صهیونیستی به هیچ وجه راضی نیست به آن تن دهد، مگر این که در جریان این توافقات به طور کلی طرف فلسطینی (عباس) امتیازات ظالمانه ای در زمینه حقوق ملت فلسطین به طرف صهیونیستی بدهد. امکان دارد تشکیلات خودگردان برای تقویت سرویس های امنیتی خود به اردن متوسل شود.
اما این راهکارها مقطی است و با توجه به تداوم سیاست اشغالگری اسراییل و یهودی سازی قدس شریف پایدار نخواهد بود و این گزینه و گزینه های مشابه حتی برای طرفداران راهکارهای مسالمت آمیز غیر منطقی جلوه می کند که این امر پوششی برای جنایات اشغالگران صهیونیست ایجاد می کند و در سایه تشکیلات خودگردان وجهه اسراییل خدشه ناپذیر باقی می ماند، گذشته از مسائل دیگر نظیر مسئله آوارگان فلسطین که این امر مثالی گویا بر ظلم و تعدی به عنوان مبنای شکل گیری رژیم صهیونیستی به شمار می رود.