چهارشنبه 30/آوریل/2025

مقاله‌ای ویژه در مورد مفهوم وضعیت کنونی در قدس و بیت لحم

شنبه 23-جولای-2022

«ضرورت حفظ وضعیت کنونی در قدس» گزاره‌ای پر تکرار به شمار می‌رود اما وضعیت کنونی به چه معنا بوده و بر چه اصولی استوار است؟ چه کسی و چه چیزی به بقای آن کمک می‌کند؟ در این مقاله به دنبال توضیح این مساله هستیم.

مفهوم وضعیت کنونی:

منظور از وضعیت کنونی مجموعه‌ای از نظامات حقوقی است که تاریخ آن به زمان عثمانی بازگشته و به نام وضعیت کنونی (Status Quo) شناخته می‌شود و به وضعیت اماکن مقدس واقع در بخش قدیمی شهر قدس اشغالی پرداخته است. در این تفاهم نامه قدرت‌هایی مسلط بر قدس (اردن – بریتانیا) متعهد به حمایت از این مجموعه حقوقی شده‌اند که شرایطی الزام‌آور از جنبه قوانین بین المللی ایجاد می‌کند که اشغالگران کنونی و آینده باید در مورد این بخش از شهر به آن پایبند باشند.

در همین راستا عبدالمجید اول از سلاطین عثمانی در سال 1852 آنچه از آن زمان به «وضعیت کنونی برای سامان‌دهی اماکن مقدس» شناخته می‌شود را به رسمیت شناخت. این نظام حقوقی تا زمان دوران قیمومیت انگلیس بر فلسطین (1920-1947) و پس از آن در دوران زعامت اردن همچنان معتبر بوده و حتی پس از اشغال بخش شرقی قدس در سال 1967 توسط اسرائیلی‌ها نیز این روند ادامه پیدا کرد.

با وجود آنکه اشغاگران ادعا می‌کنند به این مجموعه حقوقی متعهد هستند اما سیاست متجاوزانه و نقض قوانین خود در سال‌های گذشته را پیگیری نموده بدون آنکه آن را رسماً مورد پذیرش قرار دهند.

اما در مورد موضع فلسطینیان در خصوص وضعیت موجود آنها سرپرستی اردن بر مقدسات اسلامی را بر اساس توافق امضا شده در سال 2013 در عمان میان ملک عبدالله دوم و ابومازن به رسمیت می‌شناسند. بر اساس این توافق بر حق اردن جهت نظارت بر مقدسات تا زمان تاسیس دولت فلسطین تاکید شده چنانچه در تصمیم گیری برای قطع ارتباط میان اردن و کرانه باختری در سال 1988 اماکن مقدس شهر قدس از این تصمیم مستثنی شدند.

 

موضع “اسرائیل” نسبت به «وضعیت کنونی»

زمانی که اشغالگران در سال 1967 بخش شرقی قدس را اشغال کردند موشه دایان وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی تصمیم گرفت وزارت اوقاف اردن همچنان به مدیریت اماکن مقدس این شهر ادامه داده تا از بروز هر گونه نزاع وسیع‌تر در جهان اسلام جلوگیری شود و به یهودیان نیز اجازه بازدید از این اماکن داده شده اما آنان حق اقامه نماز در آنها را نداشته باشند.

این وضعیت در دیدار ملک عبدالله، جان کری وزیر خارجه آمریکا و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی که در نوامبر 2014 در عمان برگزار شد به شدت مورد تاکید قرار گرفت. در این دیدار نتانیاهو متعهد شد وضعیت موجود را تغییر نداده و تنها مسلمانان اجازه اقامه نماز در این اماکن را داشته و یهودیان می‌توانند از این اماکن بازدید نمایند.

 

توالی تاریخی:

1852م (تصویب وضعیت موجود)

عبدالمجید اول از سلاطین عثمانی در سال 1852م با صدور فرمانی به ادعاهای مطرح شده در خصوص تملک مذهبی اماکن مقدس شهرهای قدس و بیت لحم از سوی ادیان مختلف پایان داده و آنها را نسبت به هر گونه تغییر در وضعیت موجود یا ایجاد وضعیتی جدید در آنها بر حذر داشت.

1856-1878م (به رسمیت شناخته شدن در عرصه بین المللی)

این مجموعه حقوقی در کنفرانس پاریس در سال 1856 (در پایان جنگ کریمه) و همچنین در معاهده برلین (میان قدرت‌های اروپایی و عثمانی) به رسمیت شناخته شد. ماده 62 این معاهده چنین تصریح می‌کند که: «این کاملاً روشن است که اعمال هر گونه تغییرات در وضعیت موجود اماکن مقدس امکان پذیر نیست.» این ماده از معاهده مذکور توسعه یافت به طوری که تمام اماکن مقدس و نه تنها اماکن مقدس مسیحی را شامل شد.

1920م (به رسمیت شناخته شدن توسط بریتانیا)

پس از نابودی عثمانی در جنگ جهانی اول و تجزیه امپراطوری آن عوامل قیمومیت انگلیس در فلسطین (1920-1947) تداوم وضعیت موجود را تضمین کرده و دیوار براق مسجد الاقصی/حرم شریف در قدس و ضریح راحیل در بیت لحم نیز به آن افزوده شد.

1928م (اولین نقض وضعیت موجود)

سپتامبر 1928 برای اولین بار وضعیت موجود به طور آشکار و گسترده نقض شد چرا که گروهی از عبادت کنندگان یهودی صندلی‌هایی را در محوطه دیوار براق قرار دادند تا زنان و مردانی که در روز آمرزش در این مکان نماز می‌خواندند را از یکدیگر جدا کنند. این اتفاق آغازی بر تنش آفرینی و درگیری از سوی فلسطینیان بود که در پی آن دولت انگلیس در نوامبر 1928 به طور کتبی بر حقوق مسلمانان در دیوار براق تاکید کرد.

1929-1930م (انقلاب براق)

نتیجه نزاعات به وجود آمده در خصوص اقامه نماز در برابر دیوار براق که از اعتراضات به خشونت‌ منتهی شد کشته شدن ده‌ها یهودی و عرب و مجروحیت صدها نفر دیگر بود. در نتایج تحقیقات انجام شده توسط کمیته تحقیق انگلیس در دسامبر 1930 آمده است: پس از تحقیق انجام شده توسط کمیته مربوطه ملکیت دیوار علاوه بر بخش‌هایی از مناطق اطراف آن به مسلمانان بازگشت. این دیوار بخش جدایی ناپذیر از منطقه حرم شریف و از مناطق متعلق به مسلمانان است. در جریان تحقیقات انجام شده توسط کمیته مربوطه و استماع ادله شهود در دادگاه قانونی مشخص شد پیاده‌رو مقابل دیوار که یهودیان نسبت به آن ابراز علاقه می‌کنند نیز به مسلمانان تعلق دارد.

1967م (موضع اشغالگران اسرائیلی نسبت به وضعیت موجود)

در جریان جنگ 1967 اشغالگران به زور بر دیوار براق تسلط یافتند. آنها کلیدهای باب المغاربة مسجد الاقصی را مصادره نموده و محله المغاربة را که در برابر دیوار براق قرار داشت تخریب و در آن محوطه‌ای برای نماز خواندن تعداد زیادی از یهودیان ایجاد کردند.

پس از جنگ 1967 اشغالگران اسرائیلی تنها به صورت شکلی و نه عملی جایگاه تاریخی و اهمیت مذهبی مسجد الاقصی برای مسلمانان را به رسمیت شناختند علاوه بر آنکه به حاکمیت اردن بر اماکن مذهبی و تاریخی مقدس نیز اعتراف کردند.

با وجود چنین اعترافی اما مقامات اشغالگر از آن زمان همچنان تسلط خود بر ورودی‌های مسجد الاقصی را حفظ کرده‌اند که اجازه دسترسی به محوطه‌های این مکان مقدس و تجاوز دیگران به آن را فراهم می‌نماید. علاوه بر آن تمام دولت‌‌های اشغالگر، پلیس و نیروهای نظامی آن به طور مداوم تلاش‌های خود برای تغییر وضعیت موجود را ادامه داده‌اند در صورتی که جامعه بین الملل آن را به رسمیت شناخته است.

1994م (توافق اردن و اسرائیل)

تا زمان برگزاری مذاکرات اسلو اداره اوقاف اردن در جایگاه رسیدگی به مسجد الاقصی و املاک اوقافی وابسته به آن از ثبات و احترام نسبی برخوردار بود. ماده 9 معاهده عادی سازی روابط اردن و “اسرائیل” در 26 اکتبر 1994 تاکید دارد «اسرائیل نقش کنونی اختصاصی پادشاهی اردن در اماکن مقدس شهر قدس را محترم می‌شمارد و در صورت جریان یافتن مذاکرات در خصوص تعیین تکلیف وضعیت نهایی “اسرائیل” اولویت ویژه‌ای برای نقش آفرینی تاریخی اردن در این اماکن مقدس قائل خواهد شد.

در پی مذاکرات اسلو عناصر افراطی یهودی وارد عرصه شدند چرا که نگران آن بودند که اشغالگران از حقوق عبادی یهودیان در اطراف دیوار براق عقب نشینی کرده و آنها را از عبادت در این محل باز دارند.

2000م (حمله شارون)

قدرت عناصر افراطی افزایش یافته و بیش از گذشته بر امور تسلط پیدا کرده و قدرتمند شدند و پس از ورود تحریک آمیز آریل شارون رئیس وقت حزب لیکود به مسجد الاقصی انتفاضه دوم فلسطین آغاز شد.

در همان سال به جنبش «برگزیدگان کوه هیکل» اجازه داده شد در گروه‌هایی که تعداد آنها از 7 نفر بیشتر نمی‌شد با حمایت پلیس به محوطه‌های مسجد الاقصی تعرض نمایند.

2003م (آغاز روند تجاوزات)

20 آگوست 2003: دولت اشغالگر برای ورود مجدد یهودیان و گردشگران خارجی به مسجد الاقصی تصمیم گیری نمود که به دلیل انتفاضه متوقف شده بود.

24 آگوست 2003: 150 یهودی به حریم مسجد الاقصی تعرض کرده و برای انجام مناسک مذهبی خود در این مکان مقدس تلاش کردند.

9 سپتامبر 2004: بیش از 400 نفر از طلاب علوم دینی یهودی به صورت گروهی به مسجد الاقصی وارد شدند.

1 آوریل 2005: موشه کاتساو رئیس رژیم اشغالگر خواستار آن شد که یهودیان برای ورود به مسجد الاقصی مانند مسجد ابراهیمی آزاد باشند.

سال 2005: یهودیان بر اساس حکم جدید قضایی اجازه یافتند در غیر از اوقات نماز مسلمانان به صورت گروهی و فردی در مسجد الاقصی حضور یابند.

25 می 2010: پلیس اشغالگر برای اولین بار به یکی از خاخام‌های حریدیم اجازه داد نماز یهودی را به صورت کامل در مسجد الاقصی ادا نماید که در آن سجده‌های کامل در روز به سمت قبه الصخره انجام شد.

9 آگوست 2012: آرییه الداد از اعضای کنست قانونی برای تقسیم مسجد الاقصی ارائه کرد که بر اساس آن یهودیان برای ادای نماز یهودی در زمان‌های مشخصی اجازه یافته و در آن زمان مسلمانان از حضور در مسجد الاقصی منع می‌شوند.

2013م (توافق اردن و فلسطین)

در چارچوب تلاش‌های جاری و بی وقفه برای حفظ سلامت و جایگاه مسجد الاقصی ملک عبدالله دوم و ابومازن توافقی در مورد اماکن مقدس شهر قدس امضا کردند. در این توافق به اهمیت بی بدیل مذهبی مسجد الاقصی برای مسلمانان اشاره شده است.

لینک کوتاه:

کپی شد