ماه سپتامبر همیشه بوی توطئه و کم کاری را با خود به همراه داشته … و خیانت نیز ماه هایی دارد که با فرا رسیدن این ماه تمام شده … و با طلوع خورشید ماه سپتامبر، شیطان از خواب خود بیدار می شود و چه طلوع بد یمنی … با طلوع خورشید در این ماه، باقی مانده های هیکل تنومند فلسطین فرسوده می شود … ! و عباس با استفاده از این فرصت قلم به دست گرفته و نگارنده یکی دیگر از صفحات خیانت و مزدوری در تاریخ فلسطین می شود …
نشست شرم الشیخ چند هفته پیش پایان یافت … و وکیل الرعایای فلسطینی توانست با هر مکر و حیله ای، دستاوردهای بزرگی را از لای دندان های اولمرت درآورده و برای فلسطینیان به ارمغان بیاورد … 256 اسیر فلسطینی در لحظه آزادی به دلایل نامعلوم به 255 اسیر کاهش یافت و ناگهان پس از این آزادی 300 فلسطینی دیگر بازداشت شدند!! و بخشی از حقوق کارمندان تشکیلات خودگردان از محل درآمدهای مالیاتی و گمرکی که رژیم صهیونیستی آنها را به تشکیلات خودگردان تحویل داد، پرداخت شد … اما همان طوریکه همگان نیز می دانند این درآمدهای مالیاتی به صورت اقساطی پرداخت شد و شرایط پرداخت این کمک ها نیز بدین ترتیب بود که هر گاه نهاد ریاست تشکیلات خودگردان آمادگی خود برای اجرای برنامه های این طرف ها را اعلام می کرد این پرداخت ها بیشتر و منظم تر می شود.
اما مهمتر از همه این بود که پس از این نشست برخی مواضع رسمی کاملا تغییر یافت و پس از اینکه سران مصر به دنبال حوادث نوار غزه و در یک تصمیم منفعلانه، کنسولگری و مقر هیئت امنیتی خود را به رام الله انتقال داده بودند، رئیس جمهور این کشور طی اظهاراتی خواستار گفتگو میان طرف های فلسطینی شد و شاید مطابق برخی اظهار نظرها، دلیل این اقدام تضمین های ارائه شده از سوی جنبش مقاومت اسلامی “حماس” به مقامات این کشور و اهتمام این جنبش به امنیت ملی مصر همانند اهتمام آن به امنیت فلسطین و اقدام این جنبش به پاکسازی نوار غزه باشد، اما برخی مقامات مصری علاوه بر این مسائل به نکات دیگری نیز اشاره کرده اند که از جمله آنها می توان به شوکه شدن رئیس جمهور مصر از موضع عباس در این نشست اشاره کرد ..!
به گفته سردبیر مجله “القدس” چاپ قاهره، یک مقام مصری اعلام کرده است که مقامات مصری در زمان تهیه دستور کار این نشست با همکاری طرف صهیونیستی، خواستار کمک مادی و غیر مادی به عباس به منظور تقویت وی برای مقابله با جنبش حماس شده و در همین راستا خواستار آزاد کردن درآمدهای مالیاتی بلوکه شده از سوی این رژیم و آزادی 1000 نفر از اسیران فلسطینی شدند. اما اولمرت در جریان این نشست اعلام کرد که تنها 250 اسیر فلسطینی عضو فتح را آزاد خواهد کرد و درآمدهای مالیاتی بلوکه شده فلسطینیان را نیز به صورت اقساطی به آنها پرداخت خواهد کرد که عباس هیچ اعتراضی نسبت به این مساله نکرده و بدون هیچ اظهار نظری در این زمینه، خواستار اعمال فشار رژیم صهیونیستی بر نوار غزه؛ به ویژه قطع جریان برق و سوخت رسانی به این منطقه شد!!
در این لحظه رئیس جمهور مصر احساس خطر کرد؛ چرا که خطرناک شدن اوضاع نوار غزه تا این حد، ممکن است امنیت مصر را به خطر بیاندازد؛ به ویژه که اوضاع داخلی مصر خود آبستن حوادث زیادی است و هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که در صورت تن دادن اولمرت به خواسته های عباس چه شرایطی در نوار غزه پیش آید … مسلما مقامات مصری در سیاست های خود منافع آمریکا و پیمان های خود با این کشور را در نظر می گیرند و نمی توانند طبق میل خود عمل کرده و با تحریم عباس، به هم پیمانی با جنبش حماس روی آورند. از همین رو مقامات مصری چاره ای جز دعوت به گفتگو و موافقت با موضع عربستان سعودی مبنی بر مجبور شدن جنبش حماس به اقدام نظامی در نوار غزه نداشتند.
در برابر این فشارهای کشورهای عربی برای گفتگو میان گروه های فلسطینی و فقدان هر گونه اقدام سیاسی که عباس بتواند از آن برای تقویت موضع خود در میان هم پیمانان خود استفاده کند، چاره ای جز این نبود که آمریکا خواستار برگزاری یک کنفرانس در ماه سپتامبر شود تا چنین وانمود کند که در ماه های آینده افق سیاسی جدیدی به وجود خواهد آمد و با پر کردن این خلا سیاسی، عباس از احتمال تن در دادن به فشارهای اعمال شده و در نهایت گفتگو با جنبش حماس نجات یابد ؛ چرا که این مساله در صورت تحقق به مثابه سیلی محکمی به صورت وی و تهدیدی برای دولت آمریکا به شمار می رفت و این دولت شاه مهره خود در داخل فلسطین و تنها بازمانده نسل مجریان برنامه های این کشور در فلسطین را از دست می داد و این مساله به منزله پیروزی چشمگیر برای جنبش حماس در برابر طرح آمریکایی قلمداد می شد.
به هر حال برگزاری کنفرانس ماه سپتامبر قطعی شده و در حال حاضر مقامات رام الله در حال آماده کردن مقدمات این کنفرانس می باشند و هنرمندان و آوازه خوانان و مطربان رام الله در حال آماده سازی سرودهای پیروزی هستند و خود را برای این روز بزرگ آماده می کنند. روزی که اولمرت کلیدهای بیت المقدس را به ما تحویل داده و نسبت به تجاوزات و کشتارهای گذشته از تمامی آوارگان جهان معذرت خواهی خواهد کرد!!!! روزی که “زیپی لیونی” وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی محورهای طرح پیشنهادی خود برای دستیابی به راه حل های مرحله ای را اعلام خواهد کرد!! در همین وقت ماهیت این کنفرانس و ریاست “کاندولیزا رایس” بر آن به جای “جرج بوش” آشکار خواهد شد.
این مساله به وضوح نشان خواهد داد که عباس هیچ افق سیاسی، پیش روی خود ندارد و حتی پرداخت برخی اموال به گردان های الاقصی در ازای خلع سلاح آنها که عباس به منظور قدرتمند جلوه دادن خود در زمینه عمل به وعده هایش به صهیونیست ها و آمریکا آنرا انجام داد، همگی اقداماتی بی نتیجه خواهد بود و حتی فراتر از آن رشوه های اقتصادی که رژیم صهیونیستی از درآمدهای بلوکه شده فلسطینیان به عباس پرداخت می کند، نخواهد توانست بیشتر از چند ماه به عباس کمک کند.
با این توصیفات عباس تنها دو گزینه پیش روی خود می بیند که بهترین آنها نیز برای وی معایب و مضراتی به دنبال خواهد داشت … عباس یا باید با پافشاری موضع خود مبنی بر رد گفتگو با جنبش حماس، در کنفرانس ماه سپتامبر شرکت کند که مطمئنا این کنفرانس نیز مانند کنفرانس مادرید نتیجه ای جز تاکید عباس بر مشروعیت “سازمان آزادی بخش فلسطین” به عنوان تنها نهاد مشروع ملت فلسطین در پی نخواهد داشت. اما این تاکید به این دلیل است که این نهاد غیر مشروع تنها راه تضییع حقوق باقی مانده فلسطینیان و پاک کردن صورت مساله فلسطین و سازش با صهیونیست ها از طریق راه حل های به اصطلاح کارآمدی است که عباس چند روز پیش برای حل مشکل آوارگان آنرا پیشنهاد داده بود.
اما گزینه دوم این است که عباس با خفت و خواری و بر اساس معیارها و معادلات جدید پس از تحولات نوار غزه بر سر میز گفتگو بازگردد. که در این صورت هم رشته های دوستی اش با صهیونیست ها و آمریکایی ها پاره می شود و امتیازات مادی آن ها را از دست می دهد و بعید نیست که حتی زندگی اش را نیز از دست بدهد تا شخص دیگری جانشین وی شده و به دنبال تحقق اهدافی باشد که عباس در تحقق آنها در برابر جنبش حماس ناکام ماند.
به نظر من، عباس نمی خواهد ریسک کند و دوستی خود با صهیونیست ها و آمریکایی ها را از دست بدهد و از همین رو می توان به این نتیجه رسید که عباس به اصرار خود بر تحریم جنبش حماس ادامه داده و حتی اگر به گفتگو با این جنبش تن در دهد هدف وی از این کار کسب وقت بیشتر بوده و همچنان تمام اهتمام خود را صرف ارتباط با صهیونیست ها و آمریکایی ها خواهد کرد … در این صورت انتفاضه سوم این بار از کرانه باختری جرقه خواهد خورد و صهیونیست ها و نماینده های آنها تاوان سختی پس خواهند داد.
در این هنگام لازم خواهد شد که همه؛ به ویژه بوقلمون صفتان ساف و شورای مرکزی آن، “فاکتور هزینه های خود ” (اقدامات و سیاست های نابخردانه) را نشان دهند تا پس از تسویه حساب در این زمینه، مسئولیت هر یک از طرفین در این زمینه مشخص شود و در این لحظه این جنبش حماس خواهد بود که این افراد را مورد تمسخر قرار خواهد داد. این افراد چنین می پنداشتند که مقاومت و ایستادگی در برابر اشغالگران شیوه ای بی فایده است و ما راهی جز موافقت با برنامه مشترک با گروه بازمانده طبل زنان و شیپور چیان سازمان غیر قانونی ساف نداریم.
مژده باد ای فلسطین! که دوره ماه سپتامبر که ماهی سراسر نخوت و مصیبت برای فرزندانت بود به پایان رسید و این بار مصیبت های ناشی از ماه سپتامبر دامنگیر صهیونیست ها و همدستان خیانت پیشه آنها در داخل خواهد شد و این گروه پلید و منحوس نتیجه کارهای خود را خواهند دید. این وعده در آینده نزدیک محقق خواهد شد.