پنج شنبه 01/می/2025

مقاومت و حماس و گزینه های ناممکن!

دوشنبه 20-آگوست-2007

  کسی که تحولات کنونی کرانه باختری را دنبال می کند، بدون شک به این نتیجه رسیده است که تحرکات سیاسی و نظامی فعلی در این منطقه، از حد واکنش یا اقدامات تلافی جویان علیه حوادث نوار غزه گذشته است. عده ای تلاش می کنند تا این تحرکات نظامی و این اقدامات وحشیانه علیه هر کس که عضو حماس یا دیگر گروه های مقاومت یا مخالفان خلع سلاح باشد، را اقداماتی فردی نشان داده و این گونه ترویج می کنند که این تحرکات، از مشی سیاسی و نظامی “جنگ افروزان رام الله” کاملا به دور است. این عده همچنین قصد دارند تا تحرکات سیاسی مربوط به دیدارهای عباس و اولمرت و نشست های کمیته های همکاری های مشترک را که پس از این دیدارها برگزار می شوند، تحرکاتی مقدماتی برای شرکت در کنفرانس بین المللی به اصطلاح صلح خاورمیانه که قرار است در سپتامبر آینده در واشنگتن برگزار شود معرفی کنند؛ کنفرانسی که عده ای به آن دل بسته اند و گمان می کنند که افق سیاسی جدیدی را برای برون رفت از بحران کونی منطقه ایجاد و زمینه را برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی فراهم خواهد کرد.

همچنین دنبال کنندگان تحولات کرانه باختری اعم از بازداشت ها و شکنجه ها و کشتارها و نقض حریم دانشگاه ها و بی حرمتی به مساجد و انجمن های خیریه به این نکته پی می برند که یک طرح از پیش تعیین و برنامه ریزی شده ای تحت نظارت یک عده مقام سیاسی وجود دارد که از این طرح با هدف اجرای توافقات صورت گرفته میان طرف فلسطینی (تشکیلات خودگردان) با رژیم صهیونیستی حمایت می کنند.

ما قصد مبهم گویی یا این که فاش کنیم پشت پرده چه می گذرد، نداریم و تنها به آن چه که روزنامه “القدس العربی” از مطبوعات صهیونیستی درباره نشست اخیر “عبد الرزاق یحیی” (وزیر کشور کابینه منتصب فیاض) با ژنرال “موشه کابلینسکی” (معاون رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهونیستی) نقل کرده  اکتفا می کنیم. “یحیی” در این نشست به ژنرال “کابلینسکی” وعده داد تا سیطره سرویس های امنیتی بر کرانه باختری و مبارزه با آن چه که آن را “افراطی گری” خواند، افزایش یابد. این روزنامه در لا به لای خبر خود می افزاید که “کابلینسکی” در دیدار قبلی اش با “یحیی” این شرط را گذشته بود که به منظور ادامه یافتن این گونه دیدارها و نشست های مقدماتی مربوط به کنفرانس صلح تا زمان تشکیل کشوری فلسطینی، نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان می بایست بر کرانه باختری هیمنه کامل داشته باشند و در غیر این صورت، این نشست ها و این دیدارها ادامه نخواهند یافت… یحیی نیز این شرط را پذیرفت و پس از مذاکره و مناقشه با “سلام فیاض” با افراطیون به مبارزه پرداخت…!!

لذا ما با یک طرح از پیش تعیین شده تحت نظارت مسقیم برخی مقامات سیاسی رو به رو هستیم و در واقع اعطای تسهیلات مالی رژیم صهیونیستی به تشکیلات خودگردان از طریق پرداخت مالیات های بلوک شده فلسطینیان نیز با هدف اجرای این طرح امنیتی در کرانه باختری یعنی سرکوب به اصطلاح “افراطیون” به زعم “یحیی” و “سلام فیاض”، صورت می گیرد. هنگام بحث درباره عملیات گسترده امنیتی در کرانه باختری در خور است که اشاره ای هم به عملکرد سرویس های سیاسی و اطلاع رسانی دولت قانونی و منتخب فلسطین در نوار غزه بکنیم. عملکرد دولت منتخب در این دو عرصه، بسیار عالی و کارآمد بوده است. بهترین مثال برای اثبات این مدعا، حادثه تلخ دانشگاه “النجاح” است. ما دیدیم که اغلب مطبوعات عربی چگونه این خبر را پوشش دادند و حتی بسیاری از قلم به دستان آزاد اندیش، این فاجعه را در قالب یک سری مقالات تحلیلی به گونه ای به رشته تحریر درآوردند که میزان خفت و خواری مجریان این جنایت را به وضوح نشان می دهند. در این میان، “جنگ افروزان” کرانه باختری می بایست با عملکرد ایده آل حماس در دو عرصه سیاسی و اطلاع رسانی به گونه ای برخورد می کردند که بتوانند طرح توطئه ها و برنامه های خود را بی سر و صدا به انجام رسانند. تنها گزینه آنان برای این تحقق این هدف شوم پس از سیطره کامل شان بر رسانه های گروهی جهان و دست اندر کاران آن ها در کرانه باختری، این بود که رسانه های وابسته به جنبش حماس و اظهارات رهبران این جنبش یا وزیران کابینه قانونی در نوار غزه را زیر سوال ببرند. در واقع داستان جعلی و مضحک “موید بنی عوده” نیز در همین راستا مطرح شد. همزمان با حوادث کرانه باختری و اجرای توطئه ها در این منطقه برای نابودی مقاومت و شاخه های نظامی آن، کاملا روشن و آشکار شده است که نوار غزه نیز در معرض توطئه های جریان “دایتون” قرار دارد از جمله این که میان یگان اجرایی و برخی از گروه های مقاومت یا برخی از خانواده های وابسته به این جریان، بحران های شدیدی رخ داده است. هدف از همه این توطئه ها، ایجاد کانون های اغتشاش در نوار غزه برای بر هم زدن امنیت و ثبات در نوار غزه است؛ امنیتی که به مذاق جنگ افروزان نوار غزه سازگار نیست. همچنین هدف از این توطئه ها خدشه دار کردن سیمای تابناک و عملکرد سیاسی و امنیتی مطلوب در نوار غزه از طریق تبلیغات رسانه ای است. علاوه بر این، می توان گفت که هدف از محاصره اقتصادی تحمیلی علیه نوار غزه ناکام گذاشتن برنامه حماس و کابینه منتخب و قانونی در این منطقه (نوار غزه) می باشد.

با بیان این همه توطئه و پس از روشن این مطلب که حوادث کرانه باختری نه تنها از حد واکنش گذشته که ادامه این حوادث نشان دهنده یک سری برنامه ها و طرح های جنگ افروزان در رام الله برای اجرای توافقات فیاض و کابینه غیر قانونی اش با رژیم صهیونیستی است، اکنون سوال مهمی که مطرح می شود آن است که آیا یک افق سیاسی حقیقی برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شریف و بازگشت آوارگان و استیفای کلیه حقوق پایمال شده وجود دارد؟ البته منظور نویسنده از کشور مستقل همان کشوری است که عباس در بسیاری از مناسبات اعلام کرده که آن کشوری در مرزهای 1967م. است. بنابراین منطقی نیست که ما از شخصی که هرگز به تشکیل یک کشور فلسطینی در همه اراضی فلسطین از جمله اراضی اشغالی 48 ایمانی نداشته و این مساله را در برنامه انتخاباتی اش نگنجانده، یک چنین درخواستی داشته باشیم!!

نویسنده معتقد است که بررسی موضع گیری اخیر “ایهود باراک” وزیر جنگ رژیم صهیونیستی جای شک و شبهه ای باقی نمی گذارد که هیچ گونه افق سیاسی برای تحقق این مهم وجود ندارد. “باراک” در گفت و گوی اخیرش با روزنامه عبری زبان “معاریو” در پاسخ به سوالی درباره خطراتی که رژیم صهیونیستی را در صورت سیطره حماس بر رام الله تهدید می کند و این که آیا “نتانیا” و “کفر سابا” و فرودگاه “بن گوریون” نیز سرنوشتی مشابه سرنوشت “اسدورت” خواهند داشت گفته بود:«ما اجازه نخواهیم داد که این سناریو بار دیگر تکرار شود.» این موضع گیری “باراک” همچنین نشان می دهد که سخن گفتن درباره تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی به مثابه وقت گذرانی برای تحقق اهداف رژیم صهیونیستی در رویارویی با خطراتی است که در منطقه این رژیم را تهدید می کند.

شایان ذکر است که “تونی لبید” رئیس پیشین حزب “شینوی” در مقاله ای در روزنامه “معاریو” درباره این که آیا می توان شهرک های کرانه باختری به ویژه شهرک هایی که مساحت گسترده ای از اراضی کرانه باختری را در بر می گیرد تخلیه کرد؟ اظهار داشته است که مانعی دیگر در راه دستیابی به حل و فصل نهایی مساله فلسطین این است که نه در حال حاضر و نه در آینده، در “اسرائیل” دولتی وجود ندارد که قادر باشد پنجاه یا صد یا دویست و پنجاه هزار شهرک نشین را از شهرک های یهودی نشین بیرون کند. وی در ادامه می گوید:«شاید عده ای باشند که برای رسیدن به سازش یا در قبال دریافت غرامت، با تخلیه منازل خود موافقت کنند، اما اغلب شهرک نشینان که جمعیتی بالغ بر ده ها هزار نفر هستند، هرگز منازل خود را ترک نخواهند کرد ولو جنگ داخلی رخ دهد و باید این را دانست که منطقه الخلیل مانند “گوش کاتیو” نیست. یهودیان برای “گوش کاتیو” گریه می کنند، اما برای الخلیل می جگند و همچنین هفته گذشته دیدیم که برای تخلیه تنها تعداد اندکی خانه، به صدها پلیس و هزاران نظامی نیازی مبرم بود حال چگونه و چه کسی می خواهد که همه خانه ها را تخلیه کند؟ هیچ دولتی قادر به این کار نخواهد بود و در این میان کوتاه آمدن دولت در برابر خواسته های شهرک نشینان صهیونیست، به مثابه ضعف در حکومت داری و اداره امور و لغو حاکمیت قانون است، اما این واقعیتی است که همه ما آن را می دانیم و این یک واقعیت ویرانگر و مصیبت بار است. اولمرت و ابو مازن به مذاکرات طولانی و بی پایان خود ادامه می دهند و ضرب و المثلی هست که می گوید “سگ ها پارس می کنند و کاروان به راه خود ادامه می دهد” اما در این مرحله کاروان صلح هیچ حرکتی نمی کند.»

ما امروزه در برابر یک سری توطئه ها و اجرای یک سری برنامه های امنیتی رژیم صهیونیستی علیه شاخه های مقاومت در کرانه باختری و نوار غزه قرار گرفته ایم و هیچ گونه افق سیاسی مورد اعتمادی وجود ندارد. همچنین ما در برابر مواضع آشکار محافل سیاسی رژیم صهیونیستی از جمله وزارت جنگ این رژیم قرار گرفته ایم، به ویژه پس از انتخاب یهودی افراطی “بنیامین نتانیاهو” مشخص شده است که صهیونیست ها به چه چیزی گرایش دارند. اکنون یک سوالی سرنوشت ساز درباره گزینه ها و برنامه های حماس در قبال این همه توطئه وجود دارد و آن این که صبر و سکوت تا کی ادامه خواهد یافت؟!

اوضاع در مرحله بعدی بسیار خطرناک خواهد بود و امروزه برنامه های “جنگ افروزان رام الله” بر همگان کاملا آشکار شده و نیازی به تفسیر یا تاویل آن نیست و لذا می بایست با این توطئه به مقابله برخاست و در غیر این صورت، میهن و مقاومت و کلیه حقوق و آرمان ها در آستانه سقوط و شکست قرار خواهند گرفت.!!

لینک کوتاه:

کپی شد