پنج شنبه 01/می/2025

مقدمه چینی برای حمله جدید!

یکشنبه 16-سپتامبر-2007

نقض حریم هوایی سوریه از سوی جنگنده های صهیونیستی و بمباران برخی مناطق در نزدیکی لاذقیه، حامل پیام هایی سیاسی و نظامی و یادآور پرواز نمایشی جنگنده های صهیونیستی بر فراز کاخ ریاست جمهوری سوریه در چند سال پیش بود.

این پیام سیاسی و نظامی با حملات تبلیغاتی این رژیم علیه سوریه و همچنین تهدیداتی همراه بود که رژیم صهیونیستی آن را مطرح می کرد. مطمئنا نمی توان پذیرفت که ـ بعد از آن همه ادعاهای بوش در مورد فعالیت های هسته ای ایران و همچنین آموزش گروه های تندرو عراقی در تهران ـ رژیم صهیونیستی به صورت تصادفی ادعا کند که بیش از هزار کارشناس نظامی روسی و متخصصان امور الکترونیکی به منظور آموزش شیوه استفاده از موشک های بالستیک مدرن زمین به هوا از نوع favorit – BMU2  و دیگر تجهیزات جنگی الکترونیکی در این کشور حضور یافته اند و مسکو سعی دارد یک پایگاه دریایی در بندر طرطوس سوریه برای ناوگان دریایی خود ایجاد کند.

حمله تبلیعاتی رژیم صهیونیستی علیه سوریه و همزمان با آن تهدیدات آشکار این رژیم علیه دمشق بعد از آنی صورت گرفت که ارتش این رژیم مانورهای گسترده ای را با همکاری نیروهای دریایی آمریکا در آبهای گرم برگزار کرده و منابع اطلاعاتی روسیه و کشورهای غربی دیگر از احتمال بروز جنگ خبر داده و اعلام کرده اند که در همین زمینه دولت آمریکا وعده کمک های تجهیزاتی به ارزش 30 میلیون دلار را به رژیم صهیونیستی داده است که قرار است در چند سال آینده اجرایی شود.

از سوی دیگر .. همزمان با این تهدیدات، دولت آمریکا و نیروهای نظامی این کشور در عراق در گرداب سختی فرو رفته اند و تمامی برنامه های این کشور در مورد عراق با شکست مواجه شده است و پس از مخالفت دولت ائتلافی عراق با مشارکت بسیاری از احزاب و گروه های عراقی در بدنه دولت، بوش اظهارات متناقضی را درباره موضع کشورش درباره “نوری المالکی” نخست وزیر دولت ائتلافی عراق ایراد کرد که باعث ایجاد بحران در روابط میان دو طرف شد و بدین ترتیب دولت ائتلافی مالکی در آستانه فروپاشی قرار گرفته است.

اما مساله مهم در این میان آن است که همزمان با این حوادث، روابط آمریکا و روسیه با دیگر رو به وخامت گذاشته و همین مساله باعث شده است که بسیاری از کارشناسان از احتمال آغاز مجدد جنگ سرد سخن بگویند و این بدین معناست که منطقه خاورمیانه که مدت زیادی عرصه رقابت تمام عیار میان استراتژی های آمریکایی و سیاست های اتحاد جماهیر شوروی سابق بود که پس از فروپاشی شوروی، به نفع آمریکا به پایان رسید ؛ امروز بار دیگر شاهد آغاز یک رقابت جدید میان آن دو است. این مساله از دو منظر قابل بررسی است:

اگر بخواهیم از منظر آمریکایی به این مساله نگاه کنیم باید بگوییم که علی رغم خسارت های روزافزون اقتصادی و انسانی آمریکا در عراق که وضعیتی مشابه جنگ ویتنام برای آن خلق کرده است، این کشور به ویژه در سایه اوضاع سیاسی جدید نمی تواند نظامیان خود را به راحتی از عراق خارج کرده و به شکست خود در این کشور اعتراف کند. شکست آمریکا در عراق را می توان از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد اما بازهای تندروی دولت آمریکا به جنبه اقتصادی این شکست چندان اهمیتی نمی دهند، چرا که می توان بخش بزرگی از این خسارت ها را از طریق فروش نفت عراق تامین کرد. مساله تلفات انسانی و کشته شدن نظامیان این کشور در عراق نیز چندان اهمیتی برای آنها ندارد، مگر اینکه این مساله مانند جنگ ویتنام به مساله ای بغرنج در داخل این کشور تبدیل شده و باعث فشارهای داخلی علیه دولت حاکم شود. علاوه بر این مساله تلفات انسانی عراقی ها و نیز مهاجرت میلیون ها شهروند این کشور چندان اهمیتی برای آمریکایی ها ندارد .. بلکه مساله حایز اهمیت برای این کشور دستاوردهای این کشور در عراق و اهدافی است که این از حضور نظامی خود در آنجا و ایجاد دهها پایگاه نظامی در مناطق مختلف این کشور دنبال می کند. البته در این میان نباید نقش عامل صهیونیستی را در دیدگاه آمریکا نسبت به منطقه نادیده گرفت و این مساله ای است که “کالین پاول” وزیر امور خارجه سابق آمریکا در زمان آماده سازی مقدمات حمله به عراق به این مساله اشاره کرد. شاید از مهمترین تفاوت های جنگ ویتنام با حمله آمریکا به عراق این باشد که حضور آمریکا در یک کشور عربی بخشی از دیگاه کلی این کشور نسبت به منطقه خاورمیانه و مناطق همجوار آن و در راستای تلاش برای رفع مشکلات استراتژی این کشور در مناطق دیگر است.

اما اگر بخواهیم این مساله را از منظر امپراتوری روسیه مورد بررسی قرار دهیم باید بگوییم که این کشور در اندیشه حضور مجدد در منطقه خاورمیانه است و این بار سعی دارد فعالیت بیشتری در این منطقه داشته و از زمینه ها و فرصت های موجود برای نمایاندن قدرت خود استفاده کند و در عمل نیز توانسته است موفقیت هایی کسب کند. “ژنادی دمیدوف” سفیر این کشور در تل آویو در گفتگو با روزنامه عبری زبان “جروزالیم پست” این مساله را به صراحت اعلام کرد و این بدین معناست که منطقه خاورمیانه در حال حاضر صحنه درگیری و کشمکش میان دو قدرت بزرگ جهانی به نام های روسیه و آمریکا است.

البته از منظر رژیم صهیونیستی هم می توان به این مساله نگاه کرد و گفت که ارتش این رژیم در حال حاضر اگر نگوییم احساس شکست می کند، باید بگوییم که به دنبال جنگ اخیر این کشور علیه لبنان نوعی احساس ناکامی در وجود خود احساس می کند و علاوه بر این، باید منتظر انتشار گزارش نهایی کمیته تحقیق درباره دلایل شکست این کشور در جنگ لبنان موسوم به “کمیته وینوگراد” و پیامدهای انتشار آن بر عرصه های سیاسی، نظامی و اجتماعی این رژیم باشد. از سوی دیگر تفکر حاکم بر این رژیم این است که در برابر کشورهای عربی و اسلامی؛ به ویژه در صورت دشمنی با این رژیم سیاست خصمانه ای را در پیش گرفته و به احزاب و گروه های این کشورها اجازه ندهد که سلاح هایی در اختیار داشته باشند که یکی از خطوط قرمز این رژیم را که همان “امنیت” آن باشد، در معرض خطر قرار دهد. از همین رو بر اساس منطق رایج در آن، “اسرائیل” باید به منظور مقابله با خطر کشورهایی که آنها را خطر مستقیم برای خود می داند ضربه ای پیشگیرانه به برخی از کشورها وارد کند و بدین وسیله این کشور کاملا در راستای برنامه ها و اهداف آمریکا گام بر می دارد و این مساله بدین معناست که ما در آستانه جنگ جدیدی قرار داریم.    

لینک کوتاه:

کپی شد