شنبه 10/می/2025

موافقت اتحادیه عرب با از سرگیری مذاکرات، ریسمان نجات صهیونیست ها

یکشنبه 14-مارس-2010

  دولت های عربی با اعلام موافقت خویش با از سرگیری مذاکرات میان ابومازن و دولت عبری، مثل همیشه ریسمان نجات را برای صهیونیست های غاصب که تا خرخره در باتلاق رسوایی های مختلف فرو رفته بودند، انداختند تا آنها را از وضعیتی که برای شان پیش آمده است، رهایی بخشند که از جمله این رسوایی ها می توان به موارد ذیل اشاره کرد: ترور محمود مبحوح از رهبران حماس در دبی، گسترش شهرک های صهیونیست نشین در قدس شرقی و کرانه باختری، حفاری ها و اقدامات تخریبی در بخش زیرین مسجدالاقصی، تعدی و دست درازی به اماکن مقدسه اسلامی که نمود آن را در الحاق حرم ابراهیمی و مسجد بلال به میراث ـ به اصطلاح ـ یهودی می توان یافت و پیامدهای گزارش گولدستون که در آن رهبران صهیونیست به ارتکاب جنایت های جنگی محکوم شدند.

دولت عبری نیز بلافاصله بعد از این اقدام کشورهای عربی مراتب تشکر و سپاس خود را به خاطر محبتی که از خود نشان دادند (البته در اصل به خاطر خیانتی که در حق ملت های خود روا داشتند) اعلام نمودند ؛ زیرا این اقدام در شرایطی صورت می گرفت که رژیم صهیونیستی شدیدترین بحران ها را در تاریخ موجودیت خویش در روابطش با همپیمانان سنتی خود یعنی همان طرف هایی که این رژیم را در آغوش خود پرورانده بودند، تجربه می کرد که از جمله این همپیمانان باید به ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپایی اشاره نمود. از موارد تجلی بحران مذکور باید به تنگنایی اشاره کرد که رژیم اشغالگر قدس و در نتیجه استفاده عناصر سازمان جاسوسی این رژیم از گذرنامه های اروپایی جهت ورود به دبی و ترور محمود مبحوح در روابط خود با همپیمانان اروپایی اش پیدا کرد.

ای کاش طرف های رسمی عربی خوب به صدای توده های مردم خویش گوش فرا می دادند و لحظه ای از آن برج عاجی خود که باعث شده است تا از ملت های خود فاصله بگیرند، بیرون می آمدند و این بار ـ حتی برای یک بار هم که شده است ـ از افتادن در دام تسامح با دشمنان که کشورهای تسامح ناپذیر غربی و رژیم اشغالگر قدس مدیریت آن را بر عهده دارند، امتناع ورزند. اگر کشورهای عربی قرائتی دقیق از جزئیات بحران های فرا روی این رژیم داشتند و می دانستند که تل آویو چه ورطه ای را به دست خود برای خویشتن درست کرده و باعث شده است تا جامعه جهانی از جمله همپیمانانش ـ و لو ناخواسته ـ به محکومیت اقدامات تل آویو دست زنند، می فهمیدند که چه فرصت طلایی را در اختیار داشته اند که در این زمان بی فرصتی ها، می توانستند از آن به نفع خویش استفاده کنند. شاید هم بتوان گفت که کشورهای عضو اتحادیه عرب قرائت درستی از وضعیت داخلی رژیم غاصب عبری و نیز بحران ها و مشکلات فرا روی این رژیم داشته اند ؛ ولی فشارهای طرف آمریکایی و اروپایی دول عربی را بر آن داشته است تا همچون گذشته صدای ملت های خود را نشنیده بگیرند.

اتحادیه عرب می توانست به همگان ثابت کند که اتحادیه ملت های عربی است و تنها تعلق به دولت ها ندارد و از این رو، مخالفت خود را با هر گونه مذاکرات مستقیم یا غیر مستقیم اعلام می نمود و فراخوان باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده را برای از سرگیری گفتگوها میان تشکیلات خودگردان و دولت عبری را رد می کرد. اتحادیه عرب باید از سرگیری مذاکرات را به توقف کامل شهرک سازی، الغای تصمیم صهیونیست ها جهت الحاق حرم شریف ابراهیمی و مسجد بلال به میراث به اصطلاح یهودی، بازگرداندن اهالی آواره شده قدس به خانه و کاشانه شان، پایان دادن به روند تخریب منازل فلسطینیان ساکن قدس شرقی و کرانه باختری، رفع محاصره غزه و آزادی اسرای فلسطینی در بند زندان های رژیم اشغالگر قدس مشروط می کرد.

شروطی که در بالا به آن اشاره شد، شروط و خواسته هایی عادلانه است و هرگز صهیونیست ها نمی توانند مدعی بالا بودن سقف این شروط و مطالبات شوند ؛ زیرا جامعه جهانی، حقوق بین الملل و کنوانسیون چهارم ژنو مسائل فوق را حق ملت فلسطین می داند. ممکن است که رژیم اشغالگر قدس در ابتدا و در هنگام برخورد با خواسته های فوق تعلل را چاشنی کار خود کند و به هر گونه اقدام یا مانوری برای رهایی از اجرای این شروط و خواسته های مشروع متوسل شوند ؛ ولی در نهایت گردن تسلیم در برابر آن فرود می آورد ؛ زیرا دشمن صهیونیستی تنها دو زبان را می فهمد که یکی از آنها زبان شروط و دیگر زبان زور است. تل آویو به هر آن صورت که می خواهد و مطلوب نظرش است، شروط تعیین می کند و حتی در این زمینه به نزدیک ترین همپیمان خود یعنی ایالات متحده آمریکا نیز دهن کجی می کند و همان طور که دیدید هیچ توجهی به خواست اوباما در خصوص توقف روند شهرک سازی نکرد. متاسفانه عرب ها نمی توانند شرطی را برای صهیونیست ها تعیین کنند ؛ بلکه با اقدامات خود حتی چتر و پوشش حمایتی لازم را برای ادامه سیاست های آنها فراهم می آورند و این اجازه را به آنها می دهند تا به دست درازی های خود به اماکن مقدسه اسلامی در فلسطین، محاصره نوار غزه، توسعه شهرک های صهیونیست نشین در قدس شرقی و کرانه باختری، تخریب منازل فلسطینیان ساکن شهر قدس و کوچاندن اجباری آنها تداوم بخشند. در چنین شرایطی و در پرتو اقدامات تجاوزکارانه اشغالگران، طرف های رسمی عربی از جمله تشکیلات خودگردان تنها چشم شان به یک پاره سنگی است که از سوی یک فلسطینی به نشانه اعتراض به سمت اشغالگران پرتاب می شود تا به محکوم کردن آن مبادرت ورزند.

پرسشی که در اینجا به ذهن خطور می کند، این است که نهاد مذکور که مجازا به عنوان اتحادیه کشورهای عربی نامیده شده است، ماموریتش ـ در طول دو دهه گذشته ـ چیزی جز نجات رژیم صهیونیستی و دراز کردن دست یاری به سمت این رژیم بوده است؟ تصمیم کمیته پیگیری اتحادیه عرب که اخیرا با موضوع مذاکرات غیر مستقیم چهار ماهه میان به اصطلاح تشکیلات خودگردان فلسطین با اشغالگران قدس موافقت کرده است، چیزی نیست جز پاداشی که این اتحادیه به صهیونیست ها به خاطر مخالفت با درخواست اوباما در خصوص توقف روند شهرک سازی داده است، یعنی همان خواسته ای که محمود عباس در ابتدای سال گذشته میلادی و هنگام حضورش در قاهره آن را به عنوان شرط از سرگیری مذاکرات با صهیونیست ها مطرح کرد. تصمیم اتحادیه عرب برای انجام مذاکرات غیر مستقیم میان تشکیلات خودگردان پاداشی بود که این اتحادیه به صهیونیست ها به خاطر ترور محمود مبحوح، ویران کردن منازل فلسطینیان ساکن قدس شرقی و کوچاندن اجباری آنها، محاصره نوار غزه، انجام مکرر اقدامات اهانت آمیز در حق مسجد الاقصی و دست درازی به سمت دیگر اماکن مقدسه اسلامی اعطا کرد.

ضمنا عرب ها با موافقت خود با موضوع مذاکرات غیر مستقیم حتی این نکته را فراموش کردند که رژیم صهیونیستی هیچ اعتنایی به طرح صلح اعراب که توسط ملک عبدالله، پادشاه عربستان و در جریان کنفرانس سال 2003 سران عرب در بیروت را ندارد و حال آنکه طرح صلح مذکور تنها حداقل هایی را در خود جای داده است که ملت فلسطین و جهان عرب توان پذیرش آن را دارند. در پرتو شرایط کنونی سیاسی، این امکان برای اتحادیه عرب وجود داشت که به صهیونیست ها این نکته را گوشزد نماید که تنها جایگزین طرح صلح اعراب، حمایت و پشتیبانی از جنبش های مبارز فلسطینی و عربی است که علیه اشغالگران قدس فعالیت دارند. به هر حال، اگر چنین چیزی از سوی اتحادیه عرب مطرح می شد، مطمئنا باعث نگرانی صهیونیست ها می گشت.

بی شک، دولت مصر یعنی همدست آشکار و نهان رژیم صهیونیستی تاثیر مستقیم بر مصوبه شوم اتحادیه عرب در خصوص از سرگیری مذاکرات غیر مستقیم میان تشکیلات خودگردان و دولت عبری داشته و امضایش پای این مصوبه است. در خصوص اثبات این همدستی تنها کافی است که به احداث دیوار فولادی در مرز مصر با نوار غزه، گشودن موردی گذرگاه رفح، رفتار زشت و زننده این دولت در جریان حمله گسترده اشغالگران به نوار غزه در پایان سال 2008 و ابتدای سال 2009 و کشتار کودکان فلسطینی نگاهی بیاندازید. اگر نبود این همدستی، چرا اتحادیه صهیونیست زده عرب هرگز حرفی نزده است که بتواند اندکی آتش اندوه و غم عرب ها را فرو بنشاند و چرا مواضعی شرافتمندانه را در قبال مسئله قدس، کرانه باختری، نوار غزه، غور اردن و نیز دهن کجی صهیونیست ها به درخواست اوباما مبنی بر توقف روند شهرک سازی به عنوان شرطی برای از سرگیری مذاکرات اتخاذ نکرده است؟!  

سوال دیگری که در اینجا مطرح می شود، آن است که اگر شانزده سال مذاکرات مستقیم با رژیم اشغالگر قدس حداقل های حقوق اساسی فلسطینیان یعنی آب، خوراک و سرپناهی برای زیستن فراهم نیاورده است، پس اتحادیه عرب با اعلام موافقت خویش با اجرای مذاکرات غیر مستقیم میان تشکیلات خودگردان و این رژیم غاصب به دنبال تحقق چه هدف و برنامه ای است. بی شک، مذاکرات غیر مستقیم نیز یک حرکت نمایشی و آکروباتیک می باشد و تنها دویدن به امید رسیدن به سراب است.

لینک کوتاه:

کپی شد