احیای آگاهی و هویت و تاکید بر حقوق و اصول ثابت و امیدوار ساختن مردم و ارزش دادن به قهرمانی ها و دلاوری ها و احساس توانایی انجام کار و دست یابی به اهداف و امید به تحقق آن ها عواملی هستند که انگیزه دست یابی به اهداف و آرمان های بزرگ را افزایش می دهند. این موضوع زمانی خود را نشان می دهد که دشمنان تلاش می کنند تا فضای ناامیدی و سرافکندگی را ایجاد و منتشر کنند و این گونه به مردم بقبولانند که امیدی به آزادی سرزمین و بازگرداندن مقدسات نیست و مردم نیز باید همانگونه که دولت ها تسلیم شدند، تسلیم سرنوشت محتوم و تقدیر مکتوب شوند، سرنوشت محتومی که بر این اصل استوار شده است که “اسراییل قدرتمند است و نابود شدنی نیست”.
62 سال از اشغال فلسطین این قلب تپنده امت و کانون هوشیاری و بیداری و این سرزمین مقدس می گذرد و طی سال های متوالی قضیه فلسطین مراحل مختلفی از فراز و نشیب ها و کشمکش ها را تجربه کرده است و اکنون نیز این منازعه میان صهیونیست ها در منطقه و با نظارت مجامع بین المللی از یک سو و میان مقاومت با حمایت ملت های عرب و مسلمان از سوی دیگر جریان دارد. سال ها از این فاجعه غم انگیز می گذرد ولی ما بسیار تغییر کرده ایم و اوضاع ما بهتر از گذشته است و بر خلاف تصور دیگران دستاوردها و فرصت ها و تحولات مطلوبی در برخی از زمینه ها به وجود آمده است که نیاز به هماهنگی بیشتر مردم و نخبگان عرب و اسلامی و انسانی دارد.
از جمله این دستاوردها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
ـ فروپاشی اصولی که دولت رژیم صهیونیستی بر اساس آن شکل گرفته است و اکنون پوچ بودن این اصل که “اسراییل قدرتمند است و نابود شدنی نیست” بر همگان آشکار شده است. ملت ها اکنون به این باور رسیده اند که “نابودی اسراییل از نظر آموزه های دینی و تاریخی حتمی است”. رژیم صهیونیستی اکنون بیشتر به فکر حفظ وجود خویش است تا حفظ مرز ها و حدود خود و شکست نظامی پیاپی در برابر حزب الله و حماس این باورها را تقویت کرده است.
ـ پایداری و استقامت واضح و روشن مردم و مقاومت در جنگ همه جانبه و ویرانگر علیه غزه و پایداری استوار آنان در برابر محاصره ظالمانه که دوست و دشمن به طور یکسان در آن مشارکت داشتند و دارند.
ـ حضور مرجعیت اسلامی فعال و جریان های اسلامی مقاوم بعد از چندین دهه فاصله و دوری از امور و قضایا تا توازن میان طرح و برنامه های صهیونیست ها و مسلمانان در این زمینه برقرار شود.
ـ شکست مذاکرات سازش علی رغم امتیازدهی های گروه مذاکره کننده و تبدیل این گروه به نماینده انحصاری اشغالگران در برخورد امنیتی با مقاومت.
ـ بیداری ملت ها عدم اعتماد به دولت های مستبد و فاسد و نهادهای بین المللی و آمریکا به عنوان اولین مراقب و محافظ موجودیت و امنیت رژیم صهیونیستی تا جایی که مشاور امنیت ملی آمریکا گفته است که “امنیت اسراییل امری مقدس می باشد”.
ـ جایگزین شدن شیوه مقاومت به جای سازمان های تاریخی که با رفتن موسسان و بنیانگذاران آن ها شکست خوردند و فرزندان و وارثان آنان نیز به فساد و تباهی کشانیده شدند. بدین ترتیب اکنون دیگر اشخاص و سازمان ها مرجعیت قضیه فلسطین به شمار نمی روند بلکه این مقاومت علیه اشغالگران است که مرجع قضیه فلسطین و احقاق حقوق مردم شده است.
ـ رشد تحریم و ممنوعیت استفاده از کالاها و تولیدات آمریکایی ها و صهیونیست ها که اکنون استفاده از چنین سلاح و ابزاری در بسیاری از منازعات میان مسلمانان و دیگران رایج شده است.
ـ منتقل شدن قضیه فلسطین از دایره عربی و اسلامی به دایره انسانی
آن چه صهیونیست ها برای مقابله با تحولات کنونی می توانند انجام دهند، عبارتند از:
ـ اصرار بر یهودیت دولت صهیونیست ها به خاطر ترس و وحشت از منازعه ترکیب جمعیتی که قطعا این منازعه به سود فلسطینیان این صاحبان اصلی این سرزمین خواهد انجامید. صهیونیست ها همچنین تلاش خواهند کرد تا فلسطینیان خارج و آواره را از حق بازگشت محروم کنند که برای اثبات این مدعا به دستور نظامی صادر شده در اکتبر 2009 مراجعه کنید که در 13 آوریل سال جاری میلادی در کرانه باختری به اجرا درآمده است.
ـ انتخاب صهیونیست های نژادپرست و تندرو و قرار دادن آنان در مصدر امور به خاطر این که آنان احساس می کنند که تنها در معرض تهدیدات امنیتی قرار ندارند بلکه در خطر نابودی هستند.
ـ اعلام پیاپی با و بدون مناسبت مجامع بین المللی به ویژه کشور آمریکا مبنی بر حمایت همه جانبه از امنیت “اسراییل” گاهی به این بهانه که امنیت ملی این رژیم جزء تفکیک ناپذیر امنیت ملی آمریکاست و گاهی تحت این عنوان که “اسراییل” باید همیشه قوی ترین در منطقه باشد و گاهی نیز اعلام می کنند که امنیت رژیم صهیونیستی امری مقدس است.
ـ اظهارات پیاپی رهبران رژیم صهیونیستی که مهم ترین آن ها اظهارات اولمرت در تاریخ 15/9/2008 پیرامون رویای “اسراییل بزرگ” می باشد که وی آن را توهم و فریبی دانسته است که مدتی است ترویج و تبلیغ می شود. وی می گوید ما اگر مصمم به باقی ماندن رژیم صهیونیستی به صورت یهودی و دمکراتیک باشیم باید از بخشی از این رژیم و از محله های عرب نشین قدس چشم پوشی کنیم و با تعدیلاتی به مرزهای سال 1967 بازگردیم.
ـ متفکران صهیونیست از جمله بن گوریون یکی از شخصیت های جنبش صهیونیزم و کسی که نقش اساسی را در تاسیس رژیم صهیونیستی ایفا کرده است و اولین نخست وزیر آن نیز می باشد و همچنین ناحوم گلدمان رییس سازمان جهانی صهیونیسم ده ها سال قبل اعلام کردند که ” دولت یهودی ممکن است ده و یا پانزده سال ادامه داشته باشد ولی بعد از این مدت احتمال استمرار حیات آن 50 درصد است.
ـ آن چه که گلدمان گفته است در واقع همان سخنان بن گورین است. وی در مقاله ای که مجله “فارین آفرز” در سال 1975 آن را منتشر ساخت، آورده است که ” رژیم صهیونیستی بدون سازش با عرب ها در دراز مدت آینده ای نخواهد داشت”. وی اعتراف کرده است که ” خواسته صهیونیست ها مبنی بر داشتن دولت یهودی به طور کامل با تمامی اصول قوانین بین المللی و تاریخ جدید در تعارض می باشد”.
خلاصه کلام این که رژیم صهیونیستی غیر قانونی است حتی اگر تمامی ساکنان عالم آن را به رسمیت بشناسند زیرا صاحبان اصلی این سرزمین هیچگاه به هیچکس اختیار نداده اند که به نمایندگی از آنان از حقوق و سرزمین آنان چشم پوشی کند و یا آن را بفروشد. ما باید به حمایت خود در تمامی سطوح از این ملت ادامه بدهیم تا نگرش و بینش این ملت برای همگان آشکار و روشن شود و روحیه امیدواری آنان تقویت گردد و باید با تبلیغات پرده از چهره حقیقی این رژیم غاصب و حامیان آن به کنار رود و از طریق قانونی رهبران رژیم صهیونیستی تحت پیگرد قرار گیرند و ملت مظلوم و محاصره شده در جهت احقاق حقوق و وطن غصب شده باید مورد حمایت هر چه بیشتر واقع شود.