پنج شنبه 01/می/2025

ناکامی مذاکره کنندگان

چهارشنبه 4-ژوئن-2008

  شاید ما از درک و تفکر مذاکره کننده فلسطینی در مورد حکومت در حال سقوط اولمرت ناتوان باشیم اما به توجه به کنفرانس مطبوعاتی باراک این نکته که اولمرت نمی تواند اکنون کشور را اداره کند چندان مخفی و دیریاب نیست . باراک از اولمرت خواسته است که به کار خود ادامه ندهد و یا عذرخواهی کند و یا استعفا دهد و منافع دولت را بر منافع شخصی ترجیح دهد.

باراک همچنین از حزب کادیما خواسته است که به جای اولمرت شخص دیگری را انتخاب کند و وی (نتانیاهو) می داند در صورت برگزاری انتخابات زود هنگام، دشمن سرسخت حزب کار و کادیما یعنی نتانیاهو به قدرت خواهد رسید و ما قبلا در جای دیگری به این نکته اشاره کردیم که درصورتی که انتخابات زودرس برگزار شود نتانیاهو به طور حتم نخست وزیر خواهد شد.

بنا براین باراک به ناچار باید با هر شخصیتی که حزب کادیما تعیین کند همکاری نماید تا انتخابات زود رس برگزار نشود و نتانیاهو زمین و زمان را بر سر حزب کادیما و کار در آن واحد خراب نکند.

در این میان مذاکره کننده بیچاره فلسطینی هیچگونه چشم انداز سیاسی روشنی را فراروی خود ندارد؛ زیرا آینده سیاسیش طبق معمول با سرنوشت و گفتار و کردار اولمرت گره خورده است . اکنون درک احساس آقای قریع و همکارانش بسیار ناراحت کننده است؛ زیرا وی آرزو داشت به زودی به صلح دست یابد تا درس عبرتی برای “حماس کودتاگر” باشد نامی که خوشایند آنان است و جنبشی که به اصطلاح علیه طرح ملی آزادی بخش کودتا کرده است و این عباراتی که ورد زبان آنان شده است و بیشتر بر روی آن مانور می دهند . بکارگیری این گونه جملات و عبارات سیاسی و دیپلماتیک این موضوع را در ذهن کسانی که به مذاکره ایمان دارند جای می دهد که مشکل از سوی طرف مقابل است و حال آن که حماس بارها در این زمینه هشدار داده است که در واقع مشکل از سوی طرف مقابل مذاکره کننده است و صهیونیست ها به بهانه های مختلف هرگز چیزی را به طرف فلسطینی نخواهند داد و بعد از سقوط اولمرت طرف مذاکره کننده فلسطینی به درستی در خواهد یافت که مشکل اساسی از سوی طرف دیگر یعنی اشغالگران است و آن موقع است که ما خواهیم گفت که چه ناکامی گریبان گیر مذاکره کننده فلسطینی شده است؛ مذاکره کننده ای که ترجیح داده است اختلافات داخلی در راه اعاده مسیر مذاکرات بیهوده و بی نتیجه به قوت خود باقی بماند مذاکراتی که یکی از شروط آن عدم بازگشت به وحدت ملی است یعنی عدم سازش وبازگشت به حماس.

رییس تشکیلات خودگردان فلسطین آن چه را که در اسراییل می گذرد مسایل داخلی این رژیم می داند و حقیقت نیز همین است که وی گفته است و این گونه اظهارات بهترین شیوه برای توجیه شرایط کنونی و گریز از واقعیات دردناک و تلخ است و وی می داند که در چنین مواقعی از دست کسی کاری بر نمی آید و در چنین مواقعی هیچ موجودی در جهان نمی تواند اسراییل را وادار کند که بر طبق میلش رفتار کند. نه رییس عباس می تواند اولمرت را در مقامش باقی نگه دارد و نه اولمرت قادر خواهد بود که شریک مناسبی در حد و اندازه عباس پیدا کند . اینجاست که دوباره می گوییم: چه ناکامی تلخی گریبان گیر مذاکره کنندگان فلسطینی شده است و اکنون هیچ کاری نمی توانند بکنند مگر این منتظر باشند که “عمو شلومو” چه کاری برای شان انجام خواهد داد. آمریکا نیز که به دقت اوضاع سیاسی نزدیک ترین همپیمان خود در منطقه (اسرائیل) را دنبال می کند به خوبی می داند که سیاستش در منطقه در باتلاق عمیقی فرو رفته است. آمریکا از زمانی که جنگ صلیبی را علیه کشورهای عربی و اسلامی به راه انداخت، مصداقیت خود را در نزد جهانیان از دست داد و هم اکنون با ترفند وعده بوش در زمنیه تشکیل یک کشور فلسینی پیش از پایان دوران حکومتش در سال جاری میلادی، بی وقفه برای بهبود وجهه خود و احیای قدرت و هیبت از دست رفته اش تلاش می کند.

آن چه هم اکنون در اسراییل اتفاق می افتد برای سیاستگذاران آمریکا در منطقه بسیار نگران کننده و غیر قابل تحمل است. سران آمریکا به خوبی می دانند هر گزینه ای غیر از اولمرت دیدگاه های جنبش های مقاومت در منطقه نظیر حماس و حزب الله را در نزد افکار عمومی، صادقانه و درست جلوه خواهد داد و در مقابل باعث می شود تا جهانیان به دروغ بودن سیاست ها و وعده های آمریکا در منطقه پی ببرند. به دیگر سخن، کناره گیری اولمرت از قدرت به معنای روی آمدن کسی است که سیاست هایی را در منطقه قبول دارد که مطابق خواست و میل آمریکا نیست. بنابراین برای مطابقت مجدد سیاست های مشترک دو طرف (آمریکا و اسرائیل) در منطقه با وجود نخست وزیر جدید رژیم صهیونیستی، به زمان و تلاش زیادی نیاز خواهد بود. حال اگر در نظر بگیریم که کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) به برگزاری انتخابات پارلمانی زودهنگام رای مثبت دهد و تحقق این مساله حداقل سه ماه وقت می برد و پس از آن نیز باید هفته ها برای تشکیل کابینه جدید صرف شود، مساله پیچیده تر می شود. به عبارت دیگر، تشکیل کابینه در یک چنین شرایطی چهار الی پنج ماه طول خواهد کشید. با اندکی تامل در این مدت، می توانیم دریابیم که وعده های بوش درباره تشکیل کشور فلسطین پیش از پایان دوران ریاست جمهوری اش دروغی بیش نیست و این کشور نه تنها در سال جاری که تا پایان قرن بیست و یکم نیز تشکیل نخواهد شد.

تشدید محاصره و اختلافات داخلی، سرکوب مقاومت و پیگرد مبارزان در کرانه باختری، بازداشت بیش از دو هزار نفر به کمک جاسوسان اسراییل و همکاری های گسترده امنیتی که خود داستانی دیگر دارد، تنها سودی است که ملت فلسطین از ماه ها مذاکره ریاست تشکیلات خودگردان با رژیم صهیونیستی برده اند.

هموطنان فلسطینی ام! به خود بیایید و از مذاکراتی که برای ضربه زدن به حماس صورت می گیرد دست بردارید. مذاکرات شما باید به تکیه گاهی محکم استوار باشد. باید آحاد فلسطینیان حامی تان باشند تا با این تکیه گاه بتوانید شروط و خواسته های خود را بر رژیم صهیونیستی تحمیل کنید و لااقل حرفی برای گفتن داشته باشید. در صورت تحقق این مهم دو راه ظفرمندانه پیش روی شماست؛ یا شاهد تشکیل یک کشور فلسطینی مستقل بر اساس اصول و آرمان های خود خواهید بود و یا این که مقاومت حرف خود را می زند و در این صورت است که با اقتدار و صلابت به رهبری رژیم صهیونیستی خواهیم گفت که تصمیم خود را بگیر و به مردم “اسرائیل” نیز می گوییم که انتخاب کن!

لینک کوتاه:

کپی شد