ماه مبارک رمضان حوادث مختلفی در عرصه فلسطین با خود به همراه داشت و شاهد قیام مردم برای رقم زدن انتفاضهای مردمی در برابر اشغالگران و ساختار پاکسازی نژادی و نژاد پرستانه اسرائیلی بود. این ناآرامیها به درگیری نظامی گسترده مقاومت فلسطین با ارتش اسرائیل توسعه یافته و تاکنون ادامه داشته است. بدون آنکه به جزئیات مهم این تحولات وارد شویم لازم است به واقعیتهایی که در این دوره اتفاق افتاده و تثبیت شد اشاره کنیم:
1- مردم فلسطین امروز در شرایط انتفاضه و مقاومت واقعی به سر میبرند که معنای اصلی آن به چالش کشیده شدن اشغالگران و اقدامات آنان و مقاومت در برابر ساختار ظالمانه و نژاد پرستانهای است که توسط آنها ایجاد شده است. این یک انتفاضه با شرایط خاص است و تفاوتهایی با دو انتفاضه پیشین دارد. این انتفاضه به شکل موجهای پی در پی در جریان است و در ماه رمضان قدرت بی سابقهای به وجود آورد و همچنان در قالب درگیریهای مستمر در مسائل مختلف ادامه خواهد یافت.
2- مسجد الاقصی، قدس و مناطق مختلف آن به ویژه شیح جراح و اهالی آن مانند گذشته نقش فعال کننده مقاومت مردمی را ایفا کرده و مانند جرقه اولیهای بودند که سایر مناطق فلسطینی را نیز شعله ور کرد.
3- این انتفاضه یا قیام – چنانچه برخی ترجیح میدهند آن را این گونه نامگذاری کنند – وحدتی بی سابقه میان بخشهای سه گانه مردم فلسطین در داخل، خارج و اراضی اشغالی به وجود آورد و مبارزه مشترک علیه ساختار اشغالگری و آپارتاید صهیونیستی را مورد تاکید قرار داد. این همان چیزی است که ما در انتفاضه قدس، کرانه باختری و نوار غزه همراه با قیام عجیب و بی سابقه فلسطینیان در تمام شهرها و مناطق داخل اراضی 1948 شاهد آن هستیم. این همراهی تا حدی گسترش یافت که اشغالگران محدودیتهای منع تردد در شهر اللد وضع کرده و درگیریهایی میان فلسطینیان و صهیونیستهای افراطی در یافا، حیفا، عکا، الناصره، الجلیل، النقب و المثلث به وجود آمد که دلیل آن انفجار ناشی از سیاستهای نژاد پرستانه اسرائیلی علیه فلسطینیان است، چناچه شهرک نشینان کرانه باختری و رفتارهای متجاوزانه آنان نیز سهم بسزایی در بروز این درگیریها داشت.
بنابراین در چنین شرایطی سومین رکن از ارکان استراتژی جایگزین ملی برای ایجاد تغییر در توان قوا محقق شد، این رکن سوم در واقع تکامل روند مبارزاتی تمام بخشهای فلسطین در داخل، خارج و اراضی اشغالی است. شاهد تحقق این رکن مسائلی است که گزارشات مختلف از جمله گزارش اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد از غرب آسیا (اسکوا)، گزارشات سازمان دیده بان حقوق بشر و بتسلیم به آنها اشاره نموده و تاکید دارند بخشهای سه گانه مردم فلسطین با ساختاری ظالمانه و نژاد پرستانه مواجه هستند و منتهی شدن این وضعیت به ایجاد یک روند مبارزاتی برای مقابله با این پدیده امری کاملاً طبیعی است. شرایط کنونی با وضعیت معمول گذشته تفاوت کرده چرا که فلسطینیان داخل اراضی اشغالی از جمله قدس به مبارزهای مشترک و یکپارچه وارد شدهاند.
4- قیام جوانان فلسطینی که در قدس، شیخ جراح و سایر مناطق اراضی اشغالی و مرزهای 1948 بدون دریافت توصیه از طرفی خاص و فارغ از هر گونه سازمان دهی ویژه به میدان داران اصلی عرصه مبارزه تبدیل شدهاند. آنچه به پیشبرد این شرایط کمک می کند تحقق وضعیتی شبیه به تحولات انتفاضه اول است که مردم بر رهبران سیاسی ساختاری پیشی گرفته و حتی برخی از آنان را به عرصه درگیری کشاندند.
5- شکست آشکار پروژه صهیونیستی – اسرائیلی که در دو عرصه تبلور یافته است. اول آنکه جنبش صهیونیسم با وجود تحمیل تسلط خود بر اراضی فلسطینی با استفاده از قدرت سخت اما در تحقق مرحله دوم طرحهای خود برای تکرار پاکسازی نژادی مردم فلسطین و اخراج آنان از سرزمینهایشان ناموفق بوده است، این ناکامی شرایط سختی را برای آنان به وجود آورده به طوری که تعداد فلسطینیان در اراضی فلسطین تاریخی بیش از تعداد یهودیان اسرائیلی است. این با وجود آن است در سال 1948 بخش قابل توجهی از فلسطینیان از سرزمین های خود اخراج شده و در سال 1967 نیز به صورت جزئیتر بخشی از مردم فلسطین مجبور به ترک خانههای خود شدند.
عرصه دوم شکست جنبش صهیونیسم و حاکمان اسرائیلی در زمینه اجرای طرح های جمعیتی علیه فلسطینیان و عدم ارتباط آنان با یکدیگر است. صهیونیستها به دنبال تحقق اهداف خود با اجرای سه روند انزوای جامعه فلسطینی در اراضی 1948، جداسازی نوار غزه از کرانه باختری و محدود کردن ساکنان اراضی اشغالی و سازمان آزادی بخش فلسطین از طریق خفه کردن پیمان اسلو در ساختار تشکیلات خودگردان تحت کنترل اشغالگران صهیونیست بودند. این قیام مردمی متحد فلسطینی در اراضی 1948، کرانه باختری و نوار غزه دلیل روشنی بر شکست این طرحها بوده علاوه بر آنکه به منزوی شدن اقلیتی منتهی شد که با این طرحها همراهی میکردند.
6- تکامل مقاومت مردمی که معتقدیم بهترین نمود آن در مسجد الاقصی، شیخ جراح، باب العامود و دیگر مناطق قدس متبلور شد. علاوه بر مقاومت نوار غزه برای ایجاد بازدارندگی جهت تحقق اهداف سیاسی با توجه به اینکه نبرد برای مقابله با تجاوز نظامی اسرائیل تا زمان افزایش توان بازدارندگی ادامه خواهد یافت.
7- حوادث اخیر این مسئله را مورد تاکید قرار میدهد که مردم فلسطین به یک استراتژی ملی به عنوان جایگزینی برای روند اسلو و دلبستگی به مذاکرات یا دولت آمریکا با تمرکز بر تغییر توازن قدرت نیاز دارد. حوادث ماه گذشته تاکید دارند که نه تنها امکان ایجاد تغییر در توازن قدرت وجود دارد بلکه مقاومت تغییری واقعی به وجود آورده که باید دنبال شود. این حوادث صحت عناصر این استراتژی و ثمر بخش بودن آنها را ثابت کرد که از جمله این عناصر مقاومت مردمی، جنبشهای تحریم، وحدت مبارزاتی در تمام مناطق فلسطینی، اتحاد بخشهای مختلف مردم فلسطین و پشتیبانی عملی از ایستادگی ملی است.
با وجود ادامه همراهی برخی طرفها در ساختار رسمی با روند گذشته اما استراتژی جدید خود را عملاً در واقعیت تحمیل کرده است. این استراتژی که با اتحاد عملی مردم فلسطین و اقدام آنان در این راستا محقق شده بر این مسئله تاکید دارد که مبارزه و مقاومت، فلسطین را متحد میکند در حالی که نزاع بر سر دستیابی به حکومت آنها را متفرق مینماید. مردم با وحدت میدانی خود از اختلافات سیاسی که همچنان ادامه دارد عبور کردند و با تناقضی مواجه شدند که جز با ایجاد یک رهبری ملی فلسطینی متحد قابل حل نیست. این رهبری باید بر اساس شراکت دموکراتیک و پایبندی به گزینه مبارزه و اتحاد مراکز تصمیم گیری سیاسی و مبارزاتی مترکز باشد.
8- ملت فلسطین یک بار دیگر ثابت کرد که تنها عاملی است که میتواند با مبارزات و فداکاریهای خود مسئله فلسطین را مجدداً مورد توجه جهانیان قرار دهد و از حاشیهای که اشغالگران و طرفهای بین المللی متعدد برای این مسئله ایجاد کردهاند خارج شد. فلسطینیان یک بار دیگر ضرب المثل «کَس نَخارد پشت من جز ناخن انگشت من» را مورد تاکید قرار داد و ثابت کرد قیام فلسطینیان در خارج و فعال شدن جنبشهای اعتراضی همراه با ملت فلسطین در سراسر جهان تنها با قیام مبارزاتی و مقاومت در سرزمین فلسطین محقق میشود.
به طور خلاصه مبارزه ملی فلسطین امروز وارد مرحلهای نوید بخش و مملو از فرصتها و ظرفیتهای شده است اما باید نسبت به تلاشهای دشمنان ملت فلسطین برای تخریب این دستاوردها هوشیار بود، همچنانکه باید نسبت به حفظ موفقیتهای آینده که در جریان بحرانی شدن اوضاع ناشی اقدمات نتانیاهو در بمباران توپخانهای و هوای غزه و افزایش نیروهای ارتش در مرزهای این منطقه برای حمله زمینی و بازداشتهای گسترده در اراضی 1948 به دست خواهد آمد دقت لازم را داشت.