در پی جنایت های اخیر رژیم صهیونیستی در نوار غزه محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان به جهانیان اعلام می کند که مبارزه مسلحانه امروزه گزینه مناسبی برای ملت فلسطین نیست! عباس که یک چنین ادعایی را بر زبان جاری می سازد تاکنون به ملت خود نگفته است که مذاکراتش با سران تل آویو پس از گذشت دو ماه از برگزاری اجلاس آناپلیس چه دستاوردی برای این ملت به ارمغان آورده است.
ابو مازن با رد مبارزه مسلحانه، خود را رهبری حکیم و منطقی می داند، اما “اسرائیل” این موضع گیری عباس را چراغ سبزی برای ادامه قتل عام و محاصره ساکنان نوار غزه می داند و از ادامه روند مذاکرات خود با تشکیلات خودگردان به عنوان پوششی برای جنایات خود استفاده می کند. گویی رژیم صهیونیستی خطاب به جهانیان می گوید: به رهبری تشکیلات خودگردان نگاه کنید که حملات روزانه ما علیه اهالی غزه را اقدامی جایز و مبارک می داند.
اوضاع کنونی در نوار غزه بسیار اسفبار و بحرانی است و دامنه بحران هر روز وخیم تر از قبل می شود. در ژانویه گذشته اهالی غزه برای مدت زمانی اندک شاد و مسرور شدند و این شادی آنان به خاطر این بود که توانستند با پای پیاده خود را به اراضی مصر برسانند و از آن جا مایحتاج زندگی و کالاهای مورد نیاز خود را به خانه های شان بیاورند.
اما طولی نکشید که این شادی به ماتم تبدیل شده است. اوضاع نوار غزه امروز بسیار بدتر از روزهای پیش از حمله اهالی این منطقه به مرزهای مصر است. صهیونیست ها دامنه محاصره را بسیار شدید تر و گسترده تر از قبل کرده اند. مواد غذایی و سوخت و دارو و حتی برق مورد نیاز بسیار کمیاب شده اند و فاضلآب ها تقریبا در همه خیابان ها و کوچه پس کوچه های نوار غزه به چشم می خورد.
در این میان حملات روزانه رژیم صهیونیستی نیز به این اوضاع رقت بار دامن می زند. این رژیم از هوا و زمین ساکنان نوار غزه به ویژه زنان و کودکان را هدف قرار می دهند.
بهانه اسرائیل برای ارتکاب یک چنین جنایتی “ادب کردن جنبش حماس” است؛ جنبشی که در خط مقدم جبهه مبارزه مسلحانه علیه رژیم صهیونیستی قرار دارد و این چیزی است که ابو مازن را خشمگین می کند. اما آیا این به معنای آن است که اهالی کرانه باختری ـ مامن رئیس تشکیلات خودگردان ـ از جنایات اسرائیل در امان هستند؟
شاید حملات و یورش های نظامی رژیم صهیونیستی در مناطق مختلف کرانه باختری در مقایسه با نوار غزه نسبتا کمتر باشد، اما این آرامش نسبی و ظاهری، آبستن حوادث و فجایعی بس ناگوارتر و تلخ تر از فجایعی است که در نوار غزه رخ می دهد. رژیم صهیونیستی در سایه پرده مذاکرات سازشکارانه تشکیلات خودگردان، با مهارت خاص به بلعیدن اراضی فلسطینی یکی پس از دیگری همچنان ادامه می دهد.
منابع غربی در این زمنیه می گویند که رژیم صهیونیستی در آینده ای نزدیک پس از تکمیل کار احداث یک شبکه جاده ای در کرانه باختری که میان فلسطینیان جدایی خواهد افکند، 40 درصد اراضی این منطقه را از آن خود خواهد کرد. با وجود این خطر بزرگ، ابو مازن می گوید که ملت فلسطین در اوضاع کنونی قادر به مبارزه مسلحانه نیست! عباس همچنین مدعی است که در مراحل بعدی اوضاع تغییر خواهد کرد.
اکنون ما این سوال را مطرح می کنیم که مقصود عباس از مراحل بعدی چیست و حال آن که نزدیک بر نیمی از مساحت کرانه باختری عملا تحت سیطره و چنگال رژیم صهیونیستی قرار گرفته است؟! در ابتدای مقاله سوالی را مطرح کردم و آن این که دستاورد دو ماه مذاکرات تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی برای ملت فلسطین پس از آناپلیس چه بوده است و اکنون این سوال را کلی تر مطرح می کنم و آن این که گذشت پانزده سال مذاکرات از زمان امضای توافقنامه “اسلو” چه دستاوردی برای این ملت داشته است؟ پاسخ به این سوال را عملا می توانیم در فلسطین ببینیم و می توانیم اذعان کنیم که متاسفانه اوضاع پیش از “اسلو” بهتر از حال است.