جمعه 09/می/2025

نظام های عربی و پرسش های پیش رو

دوشنبه 22-ژوئن-2009

اتحادیه عرب خود را برای برگزاری نشست وزرای خارجه کشورهای عضو آماده می کند. گفته می شود که این نشست برای بحث در خصوص سخنرانی باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده در دانشگاه الازهر مصر برگزار می شود که در آن، این مقام آمریکایی به تبیین موضع کشورش در خصوص رابطه با جهان عرب و اسلام و نیز مسئله فسلطین پرداخت.

از دیگر محورهای نشست مذکور باید به سخنرانی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی اشاره کرد که در آن تشکیل کشور مستقل فلسطینی را مشروط به آن کرد که فلسطینی ها یهودی بودن «اسرائیل» را به رسمیت بشناسند و حق بازگشت آوارگان را فراموش کنند و قدس را نیز به عنوان پایتخت یکپارچه رژیم صهیونیستی بدانند.

نکته جالب توجهی که درباره دیدگاه های نظام های عربی در قبال سخنرانی های مذکور وجود دارد، اظهارات وزیر امور خارجه مصر است. وی تصریح داشته است که جهان عرب باید با اتخاذ موضعی واحد، در جهت حمایت از طرف مذاکره کننده فلسطینی گام بردارد.

دو روز پیش از آنکه وزیر امور خارجه مصر چنین موضعی را اتخاذ کند، ابومازن به سوریه و عربستان سعودی سفر کرد تا به همسوسازی مواضع عرب ها در قبال سخنرانی اخیر نتانیاهو که مانعی بر سر راه فرآیند صلح به شمار می رود، بپردازد ؛ البته نبیل ابوردینه، سخنگوی دفتر ریاست تشکیلات خودگردان نیز به این همسوسازی اشاره کرد، بدون آنکه کوچک ترین بحثی در مورد چگونگی تحقق این هدف مطرح نماید و یا اینکه بگوید در وضعیت کنونی که تشکیلات خودگردان از اتخاذ موضعی شفاف، اصولی و قاطعانه در قبال فرآیند صلح اجتناب ورزیده است، کیفیت تحقق این هدف به چه شکل می باشد.

بی تردید، عرب ها با دیده خوش بینی به سخنرانی اوباما در دانشگاه الازهر نگاه می کردند، به ویژه بعد از آنکه وی با حرف های زیبای خود و صحبت هایی که در مورد ضرورت توقف روند شهرک سازی در اراضی اشغالی، رنج ها و محنت های ملت فلسطین و حق این ملت در برخورداری از آسایش و رفاه کرد، آنها را فریب داد ؛ ولی نباید فراموش کرد که اوباما هیچ اشاره ای به التزام و پایبندی خود به راهکار تشکیل دو کشور ـ حتی بر اساس شروط نقشه شوم راه ـ نکرد.

عرب ها فکر می کردند که اوباما می تواند مانع از اجرای طرح ها و دسیسه های نتانیاهوی راستگرا و افراطی شود یا وی را برای تداوم مسیر (اهانت بار) سازش تحت فشار قرار دهد. از یاد نبرید که این تداوم مسیر نه به خاطر خواست عرب ها، بلکه به خاطر مفاد توافق نامه اسلو، نقشه راه و توافقات آناپولیس است.

به هر حال، نتانیاهو بر خلاف خواست عرب ها و بر اساس دیدگاه خود و هیات دولت راستگرایش عمل کرد، بدون آنکه ذره ای اهمیت به خواست اوباما یا ابومازن بدهد. نخست وزیر رژیم صهیونیستی شروط و خواسته هایی را برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی مطرح کرد که هیچ هماهنگی با دیدگاه رئیس جمهور آمریکا ندارد. ضمنا نتانیاهو شروطی را پیش کشیده است که هر گونه طرح صلحی را بی معنا می سازد و نشان می دهد که تل آویو تنها به فکر توسعه طلبی های خود و مصادره اراضی فلسطینیان است. از همه بدتر، موضع آمریکا و غرب در قبال سخنرانی نتانیاهو و شرط و شروط های وی بود. رئیس دولت ایالات متحده، سخنرانی نتانیاهو را گامی مهم از جانب این مقام صهیونیستی دانست. اتحادیه اروپا نیز این سخنرانی را یک آغاز قابل تحسین قلمداد کرد. پرسشی که در اینجا مطرح می شود، آن است که تشکیلات خودگردان بعد از 15 سال مذاکره و بعد از موضعگیری آشکار دولت کنونی تل آویو مبنی بر رد راهکار تشکیل دو کشور و مخالفت با مواردی همچون توقف روند شهرک سازی، از سرگیری مذاکرات در خصوص قدس، سرنوشت مرزها، وضعیت شهرک های صهیونیست نشین، بازگشت پناهندگان، برقراری امنیت، آب رسانی و آزادی اسرا چه واکنشی از خود نشان خواهد داد؟ به راستی، وزرای خارجه عرب در نشست آتی خود قصد پرداختن به چه چیزی را دارند؟ در وضعیت کنونی که نتانیاهو با حرف های خود به تمامی طرح های صلح پیشین از جمله طرح صلح اعراب دهن کجی کرد و از طرف دیگر، موافقت آمریکا را نیز با مواضع خود به دست آورد، دیگر عرب ها قصد اتخاذ چه موضعی را دارند؟

اگر مثل “سالی که نکوست از بهارش پیداست” درست باشد، دیگر مشاهده اینکه واکنش های تشکیلات خودگردان و نظام های عربی در قبال نتانیاهو تنها منحصر به اظهارات سخنگوی وزارت خارجه مصر باشد واقعا دردناک است ؛ زیرا این مقام مصری نهایت درخواستی که از اتحادیه عرب داشت، حمایت از مذاکره کننده عرب بود. از دیگر مواضع دردناک و ضعیف در قبال سخنرانی نتانیاهو می توان به اظهارات صائب عریقات، مذاکره کننده ارشد تشکیلات خودگردان اشاره کرد که گفته بود: “عرب ها باید یک صدا بگویند که خود را در مورد طرح صلح اعراب پایبند می دانند و تا زمانی که اسرائیل دست از اشغال برندارند، به عادی سازی روابط با آن مبادرت نمی ورزد.”

اگر به گفته های سخنگوی وزیر خارجه مصر و مذاکره کننده ارشد تشکیلات خودگردان نگاهی بیاندازیم، می بینیم که این دو ـ هر اتفاقی که بیافتد ـ باز هم از دایره سازش بیرون نمی روند و حتی جرات این را ندارند که به صورت ضمنی آمریکا و رژیم صهیونیستی را به خروج بی بازگشت از پای میز مذاکرات یا حداقل تعلیق طرح ابتکاری صلح تهدید کنند.

چرا هیچ حرفی از عرب ها در مورد برداشتن طرح صلح از روی میز مذاکره نمی زنند، به ویژه در این شرایط که نتانیاهو و رژیم صهیونیستی ـ با وجود تلاش های مستمر عرب ها ـ هرگز این طرح را به رسمیت نمی شناسند.

چرا تشکیلات خودگردان که از حمایت نظام های رسمی عربی برخوردار است، دست از روند سازشکاری بر نمی دارد و حال آنکه می داند امتیازاتی که به دشمن داده و گزینه هایی را که آزموده است، هیچ نتیجه ای را به دنبال نداشته است و هرگز باعث نشده است تا حقی از ملت ایفا شود یا نتیجه ای ملموس به دنبال داشته باشد؟ چرا تشکیلات خودگردان راه دیگری را انتخاب نمی کند و مسیر مقاومت را پیش نمی گیرد و به روند اعطای امتیازات مجانی خاتمه نمی دهد، به ویژه در این شرایط که با انجام چنین کاری، هیچ ضرری نمی کند.

از تشکیلات خودگردان و اتحادیه عرب که در حال حاضر بحث هایی در مورد نشست وزرای خارجه و نیز مسئله مذاکره مطرح می کنند و از اتخاذ یک موضع واحد عربی در قبال اظهارات نتانیاهو مطرح می نمایند، انتظار می رود که در تعامل با رژیم صهیونیستی به دنبال گزینه های استراتژیک باشند و دست از مسائل تاکتیکی و حاشیه ای بردارند و دیدگاهی متفاوت را اتخاذ نمایند مخصوصا در این شرایط که امیدها به روند سازش به ناامیدی مبدل شده است. ضمنا تشکیلات خودگردان وظیفه دارد که به آن بخش از توافق نامه سازش که مربوط به همکاری امنیتی با رژیم اشغالگر قدس است، خاتمه دهد و به دنبال راه هایی جدید جهت بازپسگیری حقوق ملی باشد و به گونه ای رفتار نکند که راه حل تنها به دست ایالات متحده و کمیته چارجانبه باشد و بعد هم چشمش به در آنها دوخته شود. در پایان باید بگویم که بنده هرگز در مورد اتخاذ چنین موضعی (تغییر رویکرد) از سوی تشکیلات خودگردان و عرب ها امیدی ندارم ؛ زیرا برخی طرف ها که موجودیت شان ـ به خاطر ضعف یا به خاطر باوری که دارند ـ با سازش گره خورده است و هرگز نمی توانند خود را از دام آن برهانند. با تمامی این شرایط، ما پرسش هایی را مطرح کردیم که نیاز به پاسخ دارد.

 

لینک کوتاه:

کپی شد