پنج شنبه 01/می/2025

نفت منطقه غور بهانه ای برای ادامه اشغالگری

پنج‌شنبه 8-می-2008

چند روز قبل بعضی از پایگاه های اینترنتی و رسانه های مطبوعاتی فلسطینیان خبری را بدون توضیح کافی منتشر کردند . در این خبر به نقل از منابع خبری اسراییل آمده بود که این رژِیم از منطقه شرقی کرانه باختری نفت استخراج می کند.

متاسفانه طبق معمول محافل خبری فلسطینی در این زمنیه صرفا به چند جمله آن هم به صورت ترجمه از منابع دیگر اکتفا کردند و توضیح قانع کننده ای ارائه ندادند و این موضوع را از زوایای مختلف از جمله از جنبه تاریخی و عقیدتی مورد بررسی قرار ندادند در حالی که اسراییل ده ها سال است که تلاش می کند به انحای مختلف حلقه ای برای متصل شدن به این سرزمین بیابد و به آن چنگ بزند.

ما در این جا می خواهیم با استفاده از شیوه های علمی به بررسی مسئله نفت در مناطق شرقی کرانه باختری که همه آن را از نظر جغرافیایی قسمت فلسطینی غور اردن می دانند بپردازیم.

چیزی که مرا وادار کرد که به این بحث بپردازم بی توجهی کشورهای عرب و فلسطینیان است؛ به همین دلیل با مراجعه به منابع و مستندات علمی در این زمینه به تحقیق پرداختم و توانستم از جغرافیای فلسطین تا حدودی آگاه شوم و معلوماتی را در زمینه ژئولوژی منطقه گردآوری کنم ولی هیچ نشانه ای چه از زمان گذشته و حال در مورد امکان دست یابی به نفت در منطقه نیافتم و همین باعث شد که من در این زمینه بیشتر تحقیق کنم و زوایای مختلف آن را مورد بررسی قرار دهم.

اسراییل در جستجوی نفت غور نیست بلکه به دنبال بهانه ایست تا به اشغالگری مناطق فلسطینیان از سمت شرق که در خارج از دیوار نژادپرستی قرار دارد؛ ادامه دهد. در این جا مسایلی وجود دارد که این فرضیه را تایید می کند از آن جمله این که جنبش صهیونیزم بر این محور وهمی بنا شده است که یهودیان جهان باید سرزمین فلسطین را به عنوان سرزمین شیر و عسل در تملک خود داشته باشند و این ادعا صد سال قبل در کنفرانس اول جنبش صهیونیزم در بال سوییس برای جلب یهودیان به این سرزمین مطرح و تقویت شد . اکنون همین اندیشه در اسراییل حاکم است و بار دیگر با کمی تغییر و تحول برای جلوگیری از مهاجرت معکوس دوباره مطرح شده است.

شیر و عسلی که نظریه پردازان جنبش صهیونیزم درآغاز قرن بیستم از آن سخن می گفتند همان نفتی که رهبران دولت اشغالگران در قرن یازدهم به دنبال آن هستند .

در این جا توجیهات زیادی در این زمینه وجود دارد که بدون در نظر گرفتن حقایق تاریخی و بنا بر اندیشه جنبش صهیونیزم در زمینه جنبش و دولت مورد تایید و تاکید قرار می گیرد.

ما در این جا به عامل زمان مراجعه می کنیم و در می یابیم که اکتشافات نفت در جهان در ابتدای قرن گذشته رخ داد و اسراییل نیز در سال 1967 سرزمین های غور اردن و کرانه باختری و نوارغزه و بلندی های جولان و صحرای سینا را به اشغال خود درآورد. آیا معقول و منطقی است که اسراییل در طول این همه مدت و سال های طولانی به ذهنش خطور نکند که به جستجوی و استخراج نفت در این منطقه بپردازد؟ این موضوع با توجه به این که اسراییل دولت قدرتمندی است و سامانه های کاوش و استخراج پیشرفته ای را در اختیار دارد و شاید در جهان بهترین باشد ؛ علاوه بر این از تکنولوژی برتری نسبت به همسایگانش در منطقه برخوردار است بسیار بعید به نظر می رسد و دور از ذهن است . هیچ کس باور نمی کند که نفتی را که عرب ها در جزایر و صحراها به آن دست یافته اند اسراییل در مدت چهل سال اشغال کرانه باختری از کشف و استخراج آن عاجز بوده است.

ما فرض می کنیم که تحلیل این موضوع از نظر زمانی درست نباشد و توجیهاتی داشته باشد ما نیز به صرف نظر از این موضوع به عامل مکان می پردازیم که تاکنون و طی ده ها سال هیچ گاه به اثبات نرسیده است که بخش غربی سوریه و اردن و حتی جنوب بحر المیت که از نظر موقعیت مکانی و جغرافیایی و ناهمواری ها و ژئولوژی درست مانند غور اردن در فلسطین هستند دارای نفت باشند و شاید این طلای سیاه نیز به این ملت برگزیده خدا اختصاص یافته باشد ؟! و این کاملا غیر معقول است.

  تمامی عوامل از جمله زمان و مکان و تبلیغات این فرضیه را تایید می کنند که اسراییل به دنبال بهانه ای برای ادامه اشغالگری است و این بار مسئله نفت منطقه غور مطرح شده است و ما باید با دقت بیشتری به این قضیه نگاه کنیم و در آن تامل نماییم.

بر اساس تعالیم دین یهود غور اردن ارتباط تنگاتنگی با این تعالیم دارد و چندین بار در تورات نیز ذکر شده است ولی این ارزش و اعتبار تاریخی و دینی صرفا ارزش معنوی به شمار می رود و جایی در باورهای مادی ندارد باورهایی که یهودیان به آن علاقه وافری دارند . اکنون با توجه به تلاش های اشغالگران برای مصادره اراضی و ساخت شهرک ها و استفاده از منابع آبی منطقه چیزی از ارزش مادی این منطقه باقی نمانده است و مانند استخوانی است که گوشتش را کنده باشند. بنا براین اکنون صهیونیست ها تلاش می کنند تا برای اولین و آخرین بار بخودشان بقبولانند که ارزش مادی این منطقه در منابع نفتی است که در درون آن قرار دارد.

در این زمینه ارزش راهبردی نیز وجود دارد که اهمیت آن از تمامی موارد مذکور کمتر نیست. اکنون تشکیلات خود گردان بیش از هر زمان دیگری از تحقق و پیشرفت در زمینه مذاکرات ابراز نومیدی می کند و جهانیان نیز بیش از هر زمانی به این نتیجه رسیده اند که اسراییل هرگز چیزی را به فلسطینیان نخواهد داد و هیچ کس نیست که منطقه را بشناسد و اقرار نکند که در وضعیت خطرناک و انفجارآمیزی قرار دارد و انتظار می رود در چنین شرایطی طرف های بین المللی ناظر بر اوضاع برای پرهیز از خطرات احتمالی به اسراییل فشار بیاورند تا امتیازات بسیار بی ارزشی را به فلسطینیان پیشنهاد کند . با این حال اسراییل هرگز حاضر نشده است که بخش ناچیزی از خاک غور را در اختیار فلسطینیان قرار دهد و اکنون می خواهد به جهانیان و فشارآورندگان احتمالی به خصوص به آمریکا بگوید که غور اردن دارای نفت است و این رژیم طرح هایی را در این زمینه دارد و این منطقه را نمی تواند در اختیار فلسطینیان قرار دهد.     

لینک کوتاه:

کپی شد