در حالی که بحث های داغی در محافل سیاسی و امنیتی صهیونیست درباره نقش و جایگاه ارتش عبری در اسرائیل جریان دارد و سوال هایی در مورد وابستگی ارتش به اسرائیل یا وابستگی اسرائیل به ارتش مطرح می شود، تحولات اخیر در مذاکرات میان تل آویو و رام الله به روشنی نقش ارتش در جهت دهی به سیاست های رژیم صهیونیستی را به معرض نمایش گذارد و نشان داد که این نهاد نظامی چه سهمی را در ترسیم نقشه کرانه باختری، حل و فصل نهایی مناقشه موجود، تشکیل کشور فلسطینی و مسائل امنیتی مربوط به آن دارد تا جایی که به نظر می رسد از دیرباز مسئولیت پرونده های فوق الذکر به عهده ارتش عبری گذارده شده است.
در همین راستا، “زئیو شیو” تحلیلگر نظامی روزنامه عبری زبان هاآرتص در ارزیابی خود از مذاکرات میان تل آویو و رام الله در خصوص مسائل نهایی ـ به ویژه در مورد موضع اسرائیل در قبال تقسیم اراضی کرانه باختری ـ می گوید: “مسئولیت تهیه نقشه ها را بخش برنامه ریزی ارتش عبری بر عهده دارد.”
روزنامه صهیونیستی هاآرتص در شماره 28/4/2000 خود گزارش داد که ارتش عبری تا پیش از آغاز انتفاضه دوم (الاقصی) با مسئله تعیین مرزها به دو شیوه متفاوت برخورد می کرد:
1 ـ طرح پیشنهاد تقسیم منطقه با این فرض که انجام چنین کاری در واقع تکمیل بند مربوط به تعیین مرزها در توافقات نهایی می باشد.
2 ـ طرح این پیشنهاد به فلسطینیان که اغلب مناطق تقسیم شود و در مورد قسمتی از اراضی موقتا بحث نشود و تصمیم گیری در مورد آن به مذاکرات سال های آتی سپرده شود.
ابراهام تامیر، سرتیپ ذخیره ارتش عبری در زمان نخست وزیری نتانیاهو، پیشنهادی را با این چهره صهیونیست مطرح کرد که بر اساس آن، 20 تا 25 درصد از اراضی کرانه باختری به عنوان منطقه امنیتی مشخص می شد. ضمنا در توافق نامه بیلین ـ ابومازن نیز غور اردن حکم این منطقه موقت امنیتی را داشت که حاکمیت آن به مرور زمان به فلسطینیان سپرده می شد.
ایهود باراک نیز در زمان نخست وزیری، خود را در خصوص پذیرش سازش موقت با فلسطینیان مجبور می دید ؛ چرا که ارتش عبری خود را برای سازش آماده می کرد و واحد برنامه ریزی این نهاد نظامی که ژنرال ماک هرتزوگ مسئولیت آن را بر عهده داشت، با ارائه یک برنامه کاری به باراک، وی را مسئول پیگیری ماجرای سازش موقت کرد. در طرح ارائه شده از سوی ارتش عبری به باراک، باید حاکمیت کشور فلسطینی محدود می بود و اسرائیلی ها نظارت کامل بر بنادر، فرودگاه ها و گذرگاه های مرزی کشور جدید با اردن می داشتند. بر اساس پروژه مذکور، نباید مرزهای میان اسرائیل و فلسطین به طور دقیق ترسیم می شد و رابطه میان تل آویو و کشور جدید بر اساس توافق نامه های اقتصادی، امنیتی و مدنی موجود در آن زمان می بود.
به نظر شما آیا در برهه زمانی که گذشت، ارتش نقشه های ترسیم شده اش از کرانه باختری و کشور فلسطینی را تغییر داده و یا در شروط امنیتی اش برای تشکیل کشور مذکور دگردیسی ایجاد شده است؟
اخیرا و بعد از آنکه اولمرت طرح خود برای صلح نهایی را اعلام کرد، بلافاصله ارتش صهیونیستی با تقدیم طرحی به دولت عبری، شروط امنیتی لازم برای تشکیل کشور فلسطینی را ابلاغ نمود. روزنامه عبری زبان معاریو در شماره 17/8/2008 خود پرده از پروژه امنیتی یادشده برداشت که با عنوان “طرح اقدامات و تدابیر امنیتی” نام گرفت. پروژه مذکور که از سوی اسرائیل تقدیم دولت آمریکا شد، در بر گیرنده شروط تل آویو برای هر گونه صلح نهایی و نیز تشکیل کشور فلسطینی بود.
به گفته این منبع صهیونیستی، این سند که تمامی شروط امنیتی تل آویو برای حل و فصل نهایی مسئله فلسطین را در خود جای داده بود، به سفارش نخست وزیر و توسط بخش برنامه ریزی ارتش عبری تنظیم شد و متن آن به شرح ذیل بود:
1 ـ کشور فلسطینی باید خلع سلاح شده باشد.
2 ـ کشور جدید حق هیچ همپیمانی نظامی با دیگر کشورها را ندارد.
3 ـ باید ایستگاه های هشدار سریع در بلندی های کرانه باختری نصب شود.
4 ـ نیروهای اسرائیلی باید در طول خط مرزی اردن مستقر شوند.
5 ـ اسرائیلی ها باید بر گذرگاه های مرزی فلسطینی نظارت داشته باشند.
6 ـ اسرائیل باید کنترل مرزهای هوایی این کشور را در دست داشته باشد.
7 ـ نظامیان صهیونیست باید این اجازه را داشته باشند که در صورت لزوم وارد کرانه باختری شوند.
منابع اطلاع رسانی فلسطینی نیز درباره طرح امنیتی اسرائیل اعلام کردند که دایره امنیتی سیاسی وزارت جنگ رژیم صهیونیستی به ریاست عاموس گلعاد با همکاری بخش برنامه ریزی ریاست ستاد مشترک ارتش این رژیم گزارش مفصلی را درباره دیدگاه های راهبردی ـ امنیتی اسرائیل در خصوص آینده کرانه باختری در سایه برقراری صلح نهایی و تشکیل کشور فلسطینی آماده کرده است.
به گفته این منابع، در گزارش تفصیلی مذکور آمده است که اسرائیل باید هشت پایگاه حساس نظامی خود را در کرانه باختری را حفظ کند و به هیچ وجه از این هشت نقطه که در بخش های مختلف منطقه مذکور قرار دارد، چشم نپوشد.
شروط امنیتی مطرح شده از سوی صهیونیست ها برای تشکیل کشور فلسطینی، خشم گسترده محافل سیاسی فلسطینی را به دنبال داشت ؛ زیرا تحقق این شروط به معنای نابودی کامل مفهوم کشور فلسطینی و تثبیت حضور اشغالگران حتی بعد از برقراری صلح نهایی می باشد. ضمنا گروه های فلسطینی نیز به این توافق مشترک رسیدند که هرگز با شروط امنیتی صهیونیست ها برای تشکیل کشور فلسطینی موافقت ننمایند و پذیرش این شروط را به معنای چشم پوشی از اصول ملی و تضییع آرمان تشکیل کشور مستقل فلسطینی بدانند.
روزنامه الخلیج در شماره 18/8/2008 خود نوشت: اگر بخواهیم محور اصلی طرح امنیتی اولمرت و ارتش عبری را مورد ارزیابی قرار دهیم، باید بگوییم که رژیم اشغالگر قدس عملا خواستار تشکیل یک کشور بدون حاکمیت است، کشوری که تنها در سایه نظارت و کنترل تل آویو به سر می برد و علاوه بر خلع سلاح، نباید از هیچ ارتشی برخوردار باشد.
کشوری که توصیف آن گذشت، همان کشوری بود که شارون، بولدوزر جنگی رژیم صهیونیستی در پی تشکیل آن می گشت. به هر حال، طرح اولمرت که در ستاد مشترک ارتش رژیم اشغالگر قدس تنظیم شده است، در واقع امتداد طرح شارون است که در آن به فلسطینیان پیشنهاد می شد که در مقابل چشم پوشی از حق خود در مورد کرانه باختری، قدس و بازگشت آوارگان، می توانید صاحب کشوری موقت، محدود و فاقد مولفه های بقا شوید. در اینجا دو احتمال وجود داشت یا فلسطینی ها این معامله را قبول می کردند یا آنکه مهر مخالفت بر آن می زدند که در صورت مخالفت، اشغالگران (شارون و اولمرت در زمان خود و باراک و لیونی در این زمان) از آن به عنوان بهانه ای برای ادامه طرح های شهرک سازی، احداث دیوار حائل و یهودی سازی فلسطین استفاده می نمودند.
فلسطینیان برای مقابله با طرح امنیتی اولمرت که در واقع یک تهدید خطرناک و استراتژیک به شمار می رود، ضمن حمایت جهان عرب، به تثبیت رشته وحدت و همبستگی ملی و تعیین یک برنامه سیاسی با اهداف و چارچوب های مشخص نیاز دارد.