جمعه 20/سپتامبر/2024

نگاهی موشکافانه به موضع گيری های مختلف در برابر انفجارهای جباليا

چهارشنبه 27-دسامبر-2006

انفجار روز جمعه 21/9/2005 اردوگاه “جبالیا” علاوه بر آنکه به کشته و زخمی شدن ده ها تن از شهروندان فلسطینی انجامید، حکایت از عمق بحرانی داشت که نظام سیاسی فلسطین با آن رو به رو است، بحرانی که نمود آن را می توان در نبود یک موضع رسمی مشترک در قبال حوادث مختلف، روابط گروه های فلسطینی با یکدیگر و یا ارتباط میان تفکر مبارزه و گفتگو یافت.

وزارت کشور تشکیلات خودگردان، جنبش حماس و اشغالگران صهیونیست ـ که هر کدام از آنها در ارتباط مستقیم و یا غیر مستقیم با انفجارات جبالیا بودند ـ تفسیری مختلف از این حادثه داشتند.

 موضع تشکیلات خودگردان و جنبش فتح

 وزارت کشور تشکیلات خودگردان نخستین تفسیر را از حادثه ارائه کرد. مسئولان وزارتخانه مذکور با صدور بیانیه های متفاوت تاکید کردند که اشتباه نیروهای مسلح حماس عامل انفجار بوده است و این جنبش باید مسئولیت این حادثه را بپذیرد و با متهم کردن اشغالگران، از زیر بار این مسئولیت نگریزد.

این تفسیر همچنان به قوت خود باقی است و مسئولان جنبش فتح و تشکیلات خودگردان همچنان بر این مسئله تاکید دارند. در اینجا ذکر این نکته ضروری می نماید که تشخیص عامل انفجار مستلزم صرف زمان بسیاری برای انجام تحقیقات موشکافانه در محل حادثه است ولی وزارت کشور فلسطین بدون آنکه محل انفجار را از نزدیک بررسی و زمان کافی را برای انجام تحقیق در این باره صرف کند، به تفسیر مسائل پرداخته است.

 هر کس که حوادث مختلف فلسطین را در یک دوره طولانی زیر نظر داشته باشد، پی به این مسئله می برد که تشکیلات خودگردان عملکرد حماس و اظهارات رهبران این جنبش را همیشه زیر ذره بین نقد خود قرار می دهد. این در حالی است که دیگر گروه ها و یا نهادهای امنیتی رسمی وابسته به تشکیلات خودگردان به هیچ وجه به خاطر اشتباهات عمدی و یا غیر عمدی شان مورد انتقاد قرار نمی گیرند. به اعتقاد بنده تشکیلات خودگردان و جنبش فتح با انتقادات مختلف خود و بزرگ نمایی اشتباهات کوچک حماس، اهداف خاصی را دنبال می کند که مهم ترین آنها را می توان به صورت ذیل بر شمرد:

 1ـ تشکیلات خودگردان و جنبش فتح پس از آنکه شاهد پیروزی حماس در انتخابات دوره اول و دوم شوراهای محلی بودند و در حال حاضر نیز عزم راسخ جنبش را برای حضور در انتخابات مجلس قانونگذاری که بنا به تصمیم محمود عباس، قرار است در روز 25/1/2006 برگزار شود، می بینند؛ بیم آن دارند که حماس در این انتخابات نیز پیروز شود و جنبش فتح موقعیت خود را از دست بدهد، از همین رو در تلاش برای از بین بردن حس اعتماد مردم نسبت به حماس و کاستن از میزان هواداران این جنبش در جامعه اند و به صورت مستقیم و غیر مستقیم و به شکلی غیر قابل قبول از حوادثی همچون شهادت یک بانوی فلسطینی در بیت لاهیا، حادثه شهادت یک کودک فلسطینی در اردوگاه “الشاطی” و حادثه انفجار در محله “الشجاعیه” شهر غزه استفاده کرده و در صدد متهم کردن حماس ( به کشتار شهروندان ) هستند. برخی نیز در تلاشند تا ترور موسی عرفات را ـ با وجود اینکه عامل ترور مشخص است ـ به جنبش مقاومت اسلامی نسبت دهند.

شاید تمامی این مسائل در چارچوب برنامه های از پیش تعیین شده ای صورت می گیرد که برای اجرای آنها به بهانه های عملی نیاز است.

 2ـ جنبش فتح بر این باور است که تشدید چالش با جنبش “حماس” رقیب دیرین و اصلی خود می تواند باعث اتحاد از دست رفته اعضای فتح شود و علاوه بر این، جنبش فتح با استفاده از “برگه حماس” و این ادعا که جنبش مقاومت اسلامی کیان و هستی جنبش فتح را تهدید می کند، شانه از زیر بار انجام اصلاحاتی که مسئولان رده دوم و سوم جنبش مذکور خواستار آن هستند، شانه خالی می کند و از سوی دیگر از برگزاری ششمین کنفرانس جنبش فتح که ممکن است تحولاتی ریشه ای به دنبال داشته باشد، تحولاتی که به زیان رهبران صاحب نفوذ باشد، می گریزد.

 3ـ مخالفت “فتح” و تشکیلات خودگردان با شیوه های نظامی که جنبش حماس در کنار دیگر گروه های مبارز فلسطینی پیش گرفته است، امری مسلم و روشن است و حتی شاخه های نظامی جنبش فتح نیز خارج از چارچوب سیاست های رسمی این جنبش عمل می کنند.

فتح در تلاش است که به شیوه های نظامی خاتمه دهد و فلسطینی ها را به پای میز مذاکره با صهیونیست ها بنشاند و برای رسیدن به این مقصود، چهره مقاومت و جنبش های مبارز فلسطینی را مخدوش ساخته و به بزرگ نمایی اشتباهات کوچک نیروهای مبارز می پردازد. شاید حوادث چند ماه پیش شمال غزه و محله “الزیتون” (که در آن نیروهای مقاومت با نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان درگیر شدند) خود دلیلی مبرهن بر این مدعا باشد. جنبش فتح پس از آنکه مقاومت را به چالش کشید، مدعی شد که سلاح مقاومت تفاوتی با سلاح هرج و مرج و نابسامانی ندارد و باید به مقابله با آن پرداخت و در همین راستا بحث ها و اظهارات مختلفی در رابطه با ضرورت خلع سلاح گروه های مقاومت مطرح شد. از سوی دیگر آمریکا و “اسرائیل” نیز از تشکیلات خودگردان خواستند تا زمانی که حماس سلاح خود را بر زمین نگذاشته است، به این جنبش اجازه حضور در انتخابات را ندهد.

 4ـ جنبش حماس قدرت و توانایی خود را در بسیج کردن مردم، اجرای رژه های نظامی و ابداعات جدید در امور تبلیغاتی ثابت کرده است. این در حالی است که کمیته ها و نهادهای وابسته به جنبش فتح و تشکیلات خودگردان با وجود بودجه های هنگفتی که در اختیار دارند، همچنان در رقابت با جنبش حماس ناتوان نشان می دهند. از سوی دیگر جنبش فتح با وجود آنکه هزاران جوان فلسطینی را در زیر لوای کمیته های حمایت و پشتیبانی جمع کرده و حقوق های ثابتی را به آنها اختصاص داده است، باز هم از انجام فعالیت های چشم گیر نظامی عاجز است.

بنده بر این اعتقادم که تمامی این مسائل باعث شد که جنبش مذکور حمله جدیدی را برای ایجاد خلل در روند اقتدار حماس آغاز کند.

 موضع رژیم صهیونیستی

 در مورد موضع رژیم صهیونیستی نسبت به مسئله انفجارها باید گفت که این رژیم سریعا اعلام کرد که هیچ نقشی در انفجارها نداشته است و اینچنین در صدد تحریک مردم فلسطین بر علیه جنبش حماس برآمد و ضمن تاکید بر ضرورت از بین بردن زیرساخت های جنبش های مسلحانه فلسطینی، اشک تمساح بر بی گناهانی ریخت که در حادثه انفجار “جبالیا” کشته شده اند.

بنده بر این اعتقادم که “اسرائیل” در حال حاضر از شیوه قدیمی خود استفاده می کند و به منظور سرپوش نهادن بر جنایات خود، مسئولیت کشتارهای افراد بی گناه و بی دفاع را نمی پذیرد. هر کسی که اوضاع داخلی “اسرائیل” را بررسی کند، به این نتیجه می رسد که رژیم اشغالگر قدس از انگیزه های بسیاری برای انجام این جنایت برخوردار است:

 1ـ دشمن صهیونیستی در پی ایجاد ناامنی و تفرقه در جامعه فلسطین است و می خواهد زندگی را به کام مردم تلخ کند و حتی آنان را از شادی اندکی که به خاطر پیروزی مقاومت در نوار غزه محروم سازد.

2ـ “اسرائیل” در صدد است که این پیام را به اطلاع فلسطینی ها برساند که اگر ملت فلسطین سر تسلیم در برابر سیاست هایش فرود نیاورد، به اقدامات تروریستی خود ادامه می دهد و ملت فلسطین باید بداند که همچنان سرنوشت شان اسرائیل در دست “اسرائیل” است.

 3ـ “اسرائیل” در پی آن بود که پاسخی محکم به اقدام فلسطینی ها در بازگذاردن نقطه مرزی رفح، حرکت آزادانه افراد میان دو کشور و یا ـ به تعیبر خود ـ انتقال مقادیر زیادی سلاح بدهد چرا که مرز رفح به صورت رسمی و بدون هماهنگی طرف “اسرائیلی” به مدت دو روز باز بود.

 4ـ تحریک تشکیلات خودگردان و مردم فلسطین بر ضد جنبش حماس، جنبشی که در حال حاضر به خاطر مواضعش در قبال مبارزه با صهیونیست ها، با تبلیغات مغرضانه و تحریک آمیز بین المللی رو به رو است. رژیم صهیونیستی می خواهد این تفکر را در میان ملت فلسطین ترویج دهد که تایید حماس مساوی با مرگ، نابودی، محاصره و عذاب است.

 5ـ رژیم اشغالگر قدس در صدد آزمایش توان نیروهای مقاومت است و می خواهد گروه های مقاومت را تهدید کند که به هر گونه تجاوز آنان پاسخ خواهد داد. از سوی دیگر نیز در پی آن است که موضع گروه های مبارز فلسطینی به ویژه جنبش حماس را در قبال مسئله مقاومت ـ پس از اجرای طرح عقب نشینی ـ بسنجد.

 6ـ صهیونیست ها با این اقدامات، در تلاش برای فرار از بحران داخلی دولت و همچنین کشاندن بحران به درون جامعه فلسطین هستند.

 موضع جنبش حماس

 جنبش حماس که این حادثه از اهمیت خاصی برایش برخوردار است، اشغالگران را عامل اصلی انفجارها دانست و دلایل و براهینی را برای اثبات مدعایش ارائه کرد؛ البته علاوه بر دلایل حماس، ما بر این باوریم که احتمال دست داشتن “اسرائیل” در جریان انفجار بسیار زیاد است به خاطر انگیزه هایی که پیش از این ذکر کردیم و همچنین مسائل دیگری که می توان به صورت ذیل بر شمرد:

 1ـ شهرک صهیونیست نشین “اسدوروت” ظهر روز جمعه هدف قرار گرفت و به همین خاطر نیروی هوایی رژیم صهیونیستی در حالت آماده باش کامل به سر می برد و حتی هواپیماهای جاسوسی و بالگردهای این رژیم در آسمان منطقه غزه پرواز می کردند ( و این امکان وجود دارد که بالگردها و هواپیماهای رژیم صهیونیستی، فلسطینی های بی گناه را هدف قرار داده باشند.) 

 2ـ قرار بود رژه نظامی حماس در جبالیا، آخرین برنامه از این نوع در نوار غزه باشد. “اسرائیل” که موفقیت حماس در اجرای برنامه ها به مذاقش خوش نمی آمد، دست به این اقدام جنایتکارانه زد.

 3ـ انتقام از اردوگاه “جبالیا”، چرا که این اردوگاه محلی بود که بارها در آن اشغالگران شکست های مفتضحانه ای متحمل شدند. گفتنی است جشنی که به مناسبت فرار اشغالگران از خاک غزه در این اردوگاه برگزار شده بود، مصادف با سالروز درگیری های “روزهای خشم” (ایام الغضب) بود. در این درگیری ها که میان حماس و نیروهای صهیونیستی صورت گرفت، ده ها تن شهید و زخمی شدند ولی مبارزان شیردل فلسطینی توانستند با اشغالگران مقابله کرده و جلوی پیشروی آنان را بگیرند. از همین رو صهیونیست ها برای تصفیه حساب های قدیمی خود دست به این اقدام جنایتکارانه زدند.

 4ـ تداوم بمباران نوار غزه و هدف قرار دادن مواضع مختلف حماس که آخرین این موارد را می توان در هدف قرار دادن دو خودروی گردان های قسام در 24/9/2005 مشاهده کرد.

 این تنها یک نگاه کلی به حوادث اخیر در غزه بود. امیدواریم که سفارش و پندی برای همگان بوده و از هر گونه موضع گیری که باعث نابسامانی اوضاع شود، به دور بوده باشد. از فلسطینی ها می خواهیم که این بحران ها را که تاکنون بارها رخ داده است، پشت سر گذاشته و همگی با هم برای رسیدن به خواسته هایشان همصدا باشند و راه های تعامل با وضعیت جدید را بیابند.  

لینک کوتاه:

کپی شد