گزارش روزنامه ساندی تایمز درباره این ادعاها که گردان های قسام درصدد ترور ابومازن هستند، می تواند معانی مختلفی داشته باشد. همزمان باید توجه داشته باشیم که منابع این خبر “اسرائیلی” هستند.
این خبر به تنهایی منتشر نشد، بلکه در سیاق چندین خبر دیگر منتشر شد. در بخش دیگری از این خبر وجود یک تونل در زیر جاده ای که دحلان از آن عبور می کند و در نزدیکی خانه ابومازن قرار دارد، اعلام شده است. در یک خبر دیگر هم آمده است که سازمان القاعده گروهی از مقامات جنبش فتح و تشکیلات خودگردان را تهدید کرده است و حتی نام برخی نیز در یک پایگاه رسمی اینترنتی تشکیلات خودگردان منتشر شد. … هم خبری است که از ارتباط میان “حماس و القاعده سخن رانده است. برخی مقامات آمریکایی هم وارد میدان شده و این اخبار را تایید کرده اند.
اظهارات مکرر درباره ترور سیاسی ـ همان اصطلاحی که در قاموس فلسطین غریب است ـ تلاشی است که برای درج ان در این قاموس صورت می پذیرد. ادعاها درباره القاعده در فلسطین هم از این گونه حرف هاست که برخی از جریان های فلسطینی در صدد القای آن به دیگران هستند. همه اینها پرسش های گوناگونی را مطرح می کند.
چرا اکنون این شایعات مطرح می شود؟ پشت پرده چه می گذرد؟
به نظر می رسد که شهوت قدرت طلبی بر برخی از جریان های حاضر در فلسطین چنان اثر کرده است که احساس وطن دوستی شان نیز از آن تاثیر پذیرفته است و به همین سبب نتوانسته اند میان جنگ ودعوا با حماس و اصل مصلحت ملی تفاوت قائل شوند.
در اختلافات سیاسی و حتی دعواهای میان گروهی همیشه قواعدی وجود داشت که همه بر آن اتفاق نظر داشتند و به عنوان یک عرف سیاسی مهم به آن توجه می شد که بدان وسیله عرصه داخلی فلسطین که زیر سیطره اشغالگران بود تحت کنترل باشد. از مهم ترین این قوغ تحت کنترل باشد. از مهم ترین این قواعد “خط قرمز فرض شدن خون فلسطینیان” است.
انتشار این اخبار همزمان با برخی اقدامات برخی گروه های مسلح، به هدف از بین بردن این عرف سیاسی مهم است تا به این وسیله جامعه به اشوب کشیده شود و بر مشکلات دولت فلسطین همزمان با محاصره این دولت از سوی قدرت های بین المللی افزوده گردد. اخبار دروغین دیگر مبنی بر تهدیدات القاعده جهت بحرانی بودن وضعیت فلسطین به ویژه دولت فلسطین به دیگر توطئه ها برای عملی شدن برخی مقاصد شوم افزوده شده است. این توطئه ها با رهبری آمریکا و رژیم صهیونیستی در حال اجراست ومتاسفانه برخی از جریان های فلسطینی نیز در اجرای آن همراهی می کنند و حال آنکه هیچ فلسطینی از آن نفع نمی برد.
در شرایط کنونی و در وضعیتی مانند فلسطینی جایی برای بازی با برگه های سیاسی وجود ندارد، زیرا مسئولیت ملی در شرایطی که اشغالگری هست، بسیار حساس تر است و جای برای محاسبات سیاسی گروهی و حزبی باقی نمی ماند و هر جریانی که وارد این بازی ها شود با آتش کوره ملت می سوزد. به دیگر سخن هر کس که در چنین بازی هایی با طرف های بین المللی همراه شود، محبوبیت خود را در نزد ملت خود از دست خواهد داد، زیرا صحنه کاملا مشخص است و چشمان ملت بیدار و اذهان ملت همه خاطرات را به یاد دارد و کسی که بخواهد پشت پرده بازی کند یا گمان می کند که در پشت پرده است، مانند کسی است که خود را پشت شیشه روشن پنهان کرده است.
حتی اگر بپذیریم که این کارها اقداماتی ملی و قانونی است ـ که یقینا چنین نیست ـ باز هم منطق و قواعد مصلحت ملی این زبان تند و آتشین را به عنوان ابزار گفت و گوی میان افراد یک ملت با هر اختلاف و سلیقه ای که میانشان وجود داشته باشد، نمی پذیرد. علاوه بر آنکه وضعیت فعلی فلسطین تاب تحمل مانورهایی سیاسی از این دست ـ که فقط در چارچوب منافع گروهی است ـ را ندارد. بنابراین داوری دادن به لوله تنفگ آشفته حال دشوارتر است و در عرف عاقلان جنون سیاسی است، زیرا دود چنین سلاحی فضای فلسطین را آلوده می کند و آتش آن همه برنامه ها و آرمان های ملی را می سوزاند.
از بدیهیات کار ملی آن است که گلوله ای که از یک فلسطینی به سوی یک فلسطینی دیگر شلیک می شود و او را به قتل می رساند نه تنها روحش را می گیرد، بلکه روح وطن را نیز می گیرد، زیرا وحدت ملی اصلی ترین سرمایه این ملت است و هر فلسطینی که شلیک گلوله به سوی برادر فلسطینی اش را مشروع بداند، هدف قرار دادن آرمان ملی فلسطینیان را نیز قانونی می داند.
این روش به هیچ وجه شایسته فلسطین و فلسطینی نیست، زیرا هر آن جنگ داخلی در میان فلسطیینیان را سبب می شود، چرا که آشوب ملی میان “سبز” و “زرد” سیاسی تفاوتی قائل نیست و آتشی است که به هویت کسی که وارد آتش دان می کند، توجهی ندارد واگر این آتش شعله ور گردد، پیکر فلسطینیان را در مقابل صهیونیست هایی می سوزاند که در آن لحظه از شادی و شعف پیروزی خود را نمی شناسد.
بگذارید در چارچوب همان قواعد سیاسی اختلافاتمان را حل و فصل کنیم و اعتراضات ما در داخل همین چارچوب باشد و بگذاریم خون فلسطین عاری از پلیدی فتنه داخلی باشد.
به همه مسئولان هشدار می دهیم که سناریوی هرج و مرج فراتر از یک بازی و فعالیت سیاسی است و نمی توان آن را در دایره عرف فعالیت ملی و یک گزینه ملی قلمداد کرد. این کار یک خودکشی دسته جمعی با نام جنگ داخلی است که همه جریان های سیاسی داخلی را در خود می بلعد و این ملت نیز که به سبب پایداری اش در مقابل دشمن شایسته چیزی غیر از وحدت ملی نیست، در آتش این فتنه گری و آشوب می سوزد.