چهارشنبه 23/اکتبر/2024

وضعیت سنوار و عرفات 1982 قیاس مع الفارق است

دوشنبه 23-سپتامبر-2024

عبد المنعم علی عیسی

در حالی که فشارهای داخلی و خارجی بر روی دولت صهیونیستی برای دستیابی به توافق برای پایان جنگ جاری در غزه از یک سال پیش تاکنون، افزایش یافته است «گال هیرش» مسئول پیگیری پرونده اسرا و مفقودین صهیونیستی روز سه شنبه 10 سپتامبر جاری اعلام کرد که «آمادگی دارد تا گذرگاهی امن برای سنوار و خانواده وی و کسانی که می خواهند به او بپیوندند، ایجاد کند.» وی خاطر نشان کرد که «طرح پیشنهادی خود را به طرف های ذیربط ارائه داده است، اما هنوز پاسخی دریافت نکرده است». این اظهارات بیشتر به عملیات به هوا فرستادن «بالون های آزمایشی» شبیه است که هدف از آن اطلاع از وضعیتی است که یحیی سنوار برای خودش متصور است؛ چرا که اگر واکنش «نرم»ی به این پیشنهاد داده شود، یک معنا دارد و اگر پاسخ «تند»ی داده شود، معنای دیگری دارد. واکنش حماس به این بالون آزمایشی این بود که «نیازی به طرح های جدید برای آتش بس نیست»، بلکه «باید اسرائیل را برای پذیرش طرح آمریکا که جنبش حماس با آن موافقت کرده بود، تحت فشار قرار داد.» منظور از این حرف، طرحی است که «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا در تاریخ 31 می گذشته ارائه داده بود و مبتنی بر آزادی تعدادی از اسرای صهیونیستی؛ از جمله زنان و سالخوردگان و مجروحان در قبال آزادی صدها نفر از اسرایی فلسطینی بازداشت شده در زندان های صهیونیستی بود.

واقعیت این است که این طرح تازگی ندارد؛ چرا که شبکه «سی إن إن» در تاریخ 23 ژانویه گذشته گزارشی را منتشر کرده بود که به گفته این شبکه مستند به اظهارات 2 نفر از مسئولان آمریکایی بود. سی إن إن در این گزارش خاطر نشان کرده بود که اسرائیل طرحی را ارائه کرده است که به موجب آن «رهبران ارشد حماس می توانند در قالب بخشی از یک توافق بزرگ برای آتش بس از نوار غزه خارج شوند» و این مساله «2 بار طی کمتر از یک ماه گذشته (یعنی ماه دسامبر گذشته) بررسی شده است» و در تاریخ 22 ژانویه گذشته نیز حزب لیکود بیانیه ای صادر کرد که مهمترین نکته آن این بود که «ما به اعمال فشار علیه جنبش حماس ادامه خواهیم داد تا همان طوری که (یاسر) عرفات از بیروت خارج شد، از غزه خارج شود.»

این داستان حاکی از این است که رژیم صهیونیستی سعی در تکرار سناریوی سال 1982 را دارد که در تابستان آن سال بیروت تحت محاصره قرار گرفت و در پاییز همان سال یاسر عرفات از این شهر خارج و روانه مقر جدید خود در تونس شد. تل آویو در همین راستا، سعی دارد وضعیت عرفات در سال 1982 را مشابه وضعیت امروز یحیی سنوار و جنبش تحت رهبری وی توصیف کند تا گزینه های سنوار را مورد ارزیابی قرار دهد.

حمله اسرائیل به لبنان در سال 1982 و در سایه تحولات ژئوپولوتیک بزرگ در منطقه روی داد که منجر به بروز تغییراتی در صحنه منطقه ای پس از جنگ اکتبر 1973 شد. علاوه بر این، پس از اینکه حضور فلسطینیان در لبنان به موجب توافقنامه 3 ژانویه 1969 که میان فرمانده ارتش لبنان و رئیس سازمان آزادی بخش فلسطین و نیز وزیر دفاع مصر امضا شده بود، مشروعیت یافته بود، پس از امضای توافقنامه های کمپ دیوید در سال های 1977 و 1979 به تاریخ پیوست، اما تاثیرات این توافق بر موازنه جنگ در هر دو طرف آن بسیار سنگین بود؛ به ویژه که روس ها ترجیح دادند وارد این ماجر نشوند و شاید این موضع نوعی «مجازات» دمشق به خاطر ورودش به لبنان در تاریخ 1 ژوئیه 1976 بود که مسکو در آن زمان با آن موافق نبود و به احتمال زیاد می خواست با چنین کاری «تاوان» آن «نافرمانی» را به دمشق تحمیل کند.

اما مهمترین تاثیر کمپ دیوید ترویج «ارزیابی راهبردی» بود که سادات آنرا توجیهی برای رفتار خود در این زمینه کرده بود و مبتنی بر این بود که «آمریکا 99 درصد از برگه های بازی در خاورمیانه را در اختیار دارد.» و خطرناک تر از همه این بود که این ارزیابی به اعماق سازمان آزادی بخش فلسطین نفوذ کرده بود و از همین رو، این سازمان تصمیم گرفت که در سال 1993 بر «امواج اسلو» سوار شود. شاهد بر این مدعا پاسخ عرفات به سوال «اوری اونری» خبرنگار صهیونیست بود که به فاصله 3 روز قبل از خروج از بیروت از او پرسیده بود: کجا می روی؟ و او پاسخ داده بود: به فلسطین می روم. شکی نیست که منظور عرفات از این فلسطین، همانی بود که شمای کلی آن در اتاق های مراجع تصمیم گیری آمریکا ترسیم شده بود و شاید هم شاهد بزرگتری هم وجود داشت؛ به طوری که در یکی از اسنادی که بعدا کشف شد، آمده بود که «عرفات در ژوئیه 1982 در تیررس تک تیرانداز اسرائیلی بود، اما واشنگتن مانع از چکاندن ماشه شد» و این اشاره به این مساله دارد که تصویر «مرد جنگی» که عرفات ترسیم کرده بود، همانی بود که به او قدرت می داد که از خود تصویر «مرد صلح» ارائه دهد. از همین رو، وی تصمیم به پذیرش نهادی بدون حق حاکمیت گرفت که به تعبیر محمود درویش در آن زمان، حجم آن به اندازه «خیمه ای بود که در حیات خانه نصب شده بود.»

بی شک، دوران اسارت طولانی مدت یحیی سنوار به او اجازه درس خواندن و کسب تجربه عرفات را داده بود که در دو جمع بندی زیر می توان آنها را خلاصه کرد:

نخست: خروج عرفات از بیروت در سال 1982 تحت فشار مسأله سرزمین صورت گرفت و در نهایت جنگ آخر وی در سرزمینی به وقوع پیوست که سرزمین وی نبود، بلکه محل اقامتش بود و هر چقدر هم حمایت ها از او بیشتر می بود، نمی توانست به حجم حمایت های زادگاهش که همنوعانش در آن زندگی می کردند و وی نیز عزم راسخی برای پایان دادن به ظلم و استبداد صورت گرفته علیه ملت خود در مناطق واقع میان دریا تا رود (دریای مدیترانه تا رود اردن) را داشت، برسد.

دوم: راهبرد «ضربه متقابل» که عرفات از آغاز تشکیل جنبش فتح در روز نخست سال 1965 در پیش گرفته بود، تا حد زیادی محقق نشد و حتی هزینه های سنگینی هم در عرصه بین المللی برای مساله فلسطین داشت. بر همین اساس، سنوار تصمیم به جایگزینی آن با راهبرد «ضربه مرگبار» گرفت که بی شک به خوبی هم توانست آنرا عملیاتی کند و لرزه ای که بر اندام دستگاه های امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی افتاد، بهترین دلیل برای این مدعاست.

سنوار امروز خودش را در وضعیت عرفات تابستان سال 1982 نمی بیند؛ چرا که او جرقه های عملیات 7 اکتبر 2023 را به خاطر «وارد کردن ضربه آخر» نزد که «بعدا بخواهد در تبعید استراحت کند». کسی که توانست رژیم صهیونیستی را به عرصه طولانی ترین و خطرناک ترین جنگ موجودیتی در تاریخش بکشاند و آنرا ادامه دهد، نه او و نه جنبش تحت رهبریش در سیاه چاله آمریکایی که برای همگان روشن است که به کجا منتهی می شود، نخواهند افتاد.

لینک کوتاه:

کپی شد