جنگ ژوئیه سال گذشته رژیم صهیونیستی علیه لبنان، بر اساس تمام معیارها و استانداردهای نظامی، استراتژیکی و امنیتی، و با نگرانی ها و ناکامی فرماندهان ارتش و با نارضایتی این رژیم از نتیجه آن، به پایان رسید. پس از پایان این جنگ کمیته های دولتی و پارلمانی و مطالعاتی برای شناسایی دلایل شکست ارتش در این جنگ تشکیل شد که مهمترین آنها کمیته “وینوگراد” بود. این کمیته در گزارش مختصر هقتاد صفحه ای خود، عملکرد ارتش شکست ناپذیر صهیونیستی! را ضعیف و نگران کننده توصیف کرده بود. لازم به ذکر است که این گزارش مستقیما توسط رئیس این کمیته قاضی “وینوگراد” قرائت شد و تنها بخشی از آن که محرمانه بود، مخفی ماند. پس از انتشار این گزارش، تسویه حساب ها میان سیاست مداران این رژیم و درخواست ها برای بازسازی و اصلاح ارتش آغاز شد.
جنبه های نظامی و اطلاعاتی دلایل شکست ارتش
گزارش کمیته وینوگراد، مشکلات و موانع اداری و عملیاتی ارتش و دستگاه نظامی این رژیم را که در کنار برخی مسائل دیگر در عملکرد نظامی ارتش تاثیر منفی گذاشته و باعث شکست آن در این جنگ شد، به طور کامل بیان می کند. بدون اینکه قصد بازنویسی بندهای گزارش این کمیته را داشته باشیم می توان دلایل اصلی این شکست را در نکات زیر بیان کرد:
1- نادرست بودن اطلاعات نظامی: شاید عامل اصلی شکست ارتش صهیونیستی، همان چیزی بود که باعث پیروزی حزب الله در این جنگ شد. این گروه لبنانی پس از سال ها تجهیز نیروهای خود و فعالیت مخفیانه، با استفاده از شیوه جنگ های چریکی وارد جنگ با ارتش صهیونیستی شد. ارتش صهیونیستی در این جنگ فهمید که حزب الله نسبت به جنگ های قبلی از سازمان یافتگی یهتری برخوردار است و نیروهای آن نیز آماده تر و آموزش دیده تر از جنگ های قبل هستند. شاید اسارت دو تن از سربازان ارتش این کشور در عملیات “الوعد الصادق” اولین نمونه از اشتباهات امنیتی و اطلاعاتی ارتش این رژیم بود. در جریان این عملیات، رزمندگان مجاهد حزب الله توانستند مانند اقدام مجاهدان جنبش حماس در اسارت یک سرباز صهیونیستی در غزه ، ارتش این رژیم را غافلگیر کرده و دو تن از سربازان آن را به اسارت بگیرند و این مساله از وجود مشکلی حاد در دستگاه اطلاعاتی این رژیم حکایت داشت. مجموعه شکست های امنیتی و اطلاعاتی ارتش، باعث بروز اولین شکاف ها در اعتماد مقامات سیاسی این رژیم به ارتش که در آغاز این جنگ، از اعتماد خود به آن سخن می راندند، شد و محافل سیاسی و وزرای این رژیم در اظهاراتی سربسته از اشتباه بودن اطلاعات جمع آوری شده توسط سازمان اطلاعات درباره آمار نیروهای حزب الله و آمادگی فوق العاده این گروه برای جنگ با این رژیم، سخن گفتند. کمیته وینوگراد نیز عامل اصلی شکست ارتش رژیم صهیونیستی در این جنگ را دستگاه های اطلاعاتی این رژیم؛ به ویژه سازمان “موساد” (سازمان اطلاعاتی خارجی رژیم صهیونیستی) و سازمان اطلاعات نظامی «امان» معرفی کرده بود که گروهی را برای جمع آوری اطلاعات در لبنان معین نکرده بود. موساد برای تبرئه خود از این اتهام، بخش اطلاعات ارتش را مسئول این شکست و کم کاری اطلاعاتی معرفی کرد و در مقابل نیز این اتهام را متوجه سازمان موساد دانست. در ادامه جنگ ارتش این رژیم برخی شکست های امنیتی دیگری را نیز متحمل شد و چندین بار دیگر نیز از سوی حزب الله غافلگیر شد و با این شکست ها سوالات نگران کننده ای را درباره خود مطرح ساخت؛ چرا که ارتش از قبل اطلاعات درستی را درباره موشک ها و سلاح های حزب الله ارائه نداده بود.
2- شکست ارتش در میدان نبرد: کمیته وینوگراد به راحتی می توانست به همان نتیجه ای که فرماندهان نظامی به آن دست یافته بودند، دست یابد و آن اینکه عملکرد استراتژیکی ارتش این رژیم در این جنگ موفق نبوده است و ناتوانی نیروهای زمینی در پایان دادن به جنگ فرسایشی که حزب الله تا آخرین لحظه به آن ادامه داد و عدم محاصره کامل و پاکسازی نوار مرزی جنوب لبنان توسط نیروهای زمینی و ادامه جنگ در عرض خاک لبنان به جای پیشروی ارتش صهیونیستی در خاک این کشور و ناتوانی آن از تحقق اهداف خود در زمان تعیین شده از جمله نشانه های آشکار شکست ارتش در جنبه استراتژیکی و نظامی جنگ بود. علاوه بر این، ارتش در اجرای استراتژی مبتنی بر جلوگیری از هر گونه حمله خارجی به داخل «اسرائیل» و تاکید بر کشاندن جنگ به خاک دشمن نیز ناکام بود.
علاوه بر این، در تشریح دلایل شکست ارتش رژیم صهیونیستی در جنگ لبنان، می توان به اظهارات برخی افسران نیروی زمینی و یگان چتربازان رژیم صهیونیستی از جمله سرتیپ “یوسی هایمان” درباره دلایل شکست نیروهای این رژیم، که کمیته وینوگراد نیز از آنها استفاده کرده است اشاره کرد. این افسر بلند پایه نیروهای زمینی و یگان چتربازان با پذیرش مسئولیت خود در قبال این شکست اعلام کرده بود که وی نتوانسته است نیروهای زمینی و یگان های نظامی و ذخیره را به طور مناسبی آموزش دهد و مانع از شکست تیپ ها و گروه های تخصصی و یگان موشک انداز و گشتی ها و مهندسی این ارتش شود و در نهایت، گروهی از سربازان ارتش در نامه ای به فرماندهان جنگ و نخست وزیر و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نسبت به عملکرد نامناسب فرماندهان خود در میدان جنگ اعتراض کرده بودند. از سوی دیگر، فرماندهان ارتش هدف این جنگ را به طور مشخص برای سربازان و افسران تعیین نکرده بودند و این مساله باعث شد که ارتش رژیم صهیونیستی علاوه بر شکست نظامی در این جنگ، از لحاظ استراتژیکی هم شکست خورده و منتظر عواقب و پیامدهای این شکست خود باشند.
فروپاشی نیروی دفاعی رژیم صهیونیستی: بر اساس شواهدی که کمیته وینوگراد ارائه داده است نیروی دفاعی این رژیم نیز در این جنگ بازنده از میدان خارج شده است که از جمله این شواهد می توان به نبردهای زمینی به ویژه در مارون الراس و بنت جبیل اشاره کرد که این نیروها ضربات سنگینی از مجاهدان حزب الله دریافت کردند. به گزارش کمیته وینوگراد این نبردها نشان داد که در صورت توجه به کیفیت آموزش های نظامی به جای توجه به کمیت نیروها می توان در آموزش نیروها موفق بود و موشک های کاتیوشا به رویای عدم دسترسی حزب الله به فلسطین اشغالی و تامین امنیت داخلی خود پایان داد و نشان داد که حزب الله حتی قدرت حمله به عمق «اسرائیل» را هم دارد. این جنگ همچنین تا حد زیادی نشانگر ضعف قابل توجه و رو به رشد روحیه نظامیان رژیم صهیونیستی بود.
برنامه های عملیاتی
طرح اصلاحی تیفین: شاید اولین نتیجه انتشار گزارش کمیته وینوگراد این بود که ارتش رژیم صهیونیستی برنامه ای چند ساله به نام “تیفین” تهیه کند، که این روزها شاهد آماده سازی آن برای سال های 2008 تا 2013 هستیم. ارتش این رژیم برای اجرای این برنامه قبل از زمان جنگ بودجه کافی در اختیار نداشت و از سوی دیگر، این طرح باعث استفاده بیشتر ارتش از نیروی هوایی در جنگ می شود به ویژه اگر بودجه ارتش در حد خود باقی بماند. علاوه بر این انتظار می رود که نیروی دریایی این رژیم نیز برای خرید دو زیر دریایی دیگر که قرار است در آلمان ساخته شود اقدام کرده و تعداد نیروهای دریایی خود را به سه عدد برساند. (اما غافل از این که تنها تجهیزات نظامی تعیین کننده نیست، بلکه داشتن اراده پولادین مانند مقاومت لبنان و فلسطین نیز لازم است.)
1ـ نیروی زمینی: بر اساس این طرح بودجه نیروهای زمینی نیز افزایش یافته و از سال 2008 بودجه بیشتری برای آموزش این نیروها اختصاص داده می شود؛ چرا که سهل انگاری در آموزش این نیروها در دو سال گذشته ضربه سنگینی را به آنها وارد کرده و باعث انحلال برخی گرد ان ها و تیپ های آن شده است. این نیروها برنامه تولید تانک های “میرکاوای 4” را در برنامه 5 ساله آینده خود دارند. علاوه بر این، ارتش این رژیم برای تجهیز بیشتر نیروهای زمینی برنامه تولید “وسایل دفاعی پیشرفته تر” را که در بخش در “رفائیل” بخش توسعه ابزار های جنگی و “تاعس” بخش صنایع نظامی و با هدف حمایت از دستگاه های زرهی تولید می شوند، در دستور کار خود دارد. در این طرح آمده است: با سیستم هایی که در مراحل پیشرفته توسعه این دستگاه ها مورد استفاده قرار می گیرد، پیش بینی می شود که این ابزارهای جنگی بتوانند موشک های طرف مقابل را قبل از اصابت آنها به دستگاه های زرهی منهدم کنند.
2ـ آموزش های میدانی: بر اساس برنامه هایی که ارتش در مرحله پس از جنگ تهیه کرده است، مبالغ زیادی برای آموزش نیروها که مهمترین درس عبرت جنگ اخیر لبنان بود، اختصاص داده خواهد شد و نیروهای زیادی که از قبل آموزش ندیده بودند در این برنامه ها شرکت خواهند داشت. از سوی دیگر، آموزش این نیروها بر اساس اصول و برنامه های جدید به معنای گسترش ارتباط میان شاخه های مختلف دریایی، هوایی و زمینی از طریق مانورهای مشترک و توسعه وسایل مناسب می باشد.
بودجه های مالی
1ـ در راستای دفاع افسران و فرماندهان ارتش از شکست خود در جنگ اخیر و توجیه دلایل این شکست، وزیر جنگ و رئیس ستاد مشترک ارتش و نیز فرماندهان نیروهای زمینی و دریایی و هوایی، نخست وزیر رژیم صهیونیستی و وزیر درایی این رژیم را به اختصاص بودجه های کم برای جنگ لبنان متهم کرده و به دنبال انتشار گزارش کمیته وینوگراد خواستار افزایش این بودجه ها شدند. پاسخی که به این درخواست آنها داده شد چنین بود:
ـ بودجه نیروی زمینی تا 750 میلیون دلار افزایش یافت تا این نیرو بتواند مشکلات ناشی از کمبود بودجه خود در سال های اخیر را برطرف کند. لازم به ذکر است که بودجه ارتش و سرمایه گذاری در زمینه توسعه نظامی آن بخش عظیمی از بودجه مالی را که 30% از کل بودجه داخلی این رژیم را به خود اختصاص داده است، تشکیل می دهد.
ـ حمایت لوجستیکی و تجهیز یگان ها و گروه های نظامی به تجهیزات مورد نیاز و آخرین دستاوردهای صنایع نظامی و نیز توسعه پایگاه های نظامی از لحاظ نیروهای انسانی و تجهیزات و افزایش تعداد تیپ های نظامی و تهیه مقادیر بیشتری سلاح.
ـ در حالیکه ارتش اقدام به تجهیز نیروهای خود به انواع تکنولوژی های بعضا غیر قابل استفاده و خرید انواع تجهیزات جنگی کرده، اما در آن سوی دیگر، روحیه نظامیان ارتش، به طور چشمگیری افت کرده است!! اما این رژیم علی رغم این همه هزینه های نظامی، اما همچنان مراکز تصمیم گیری و نظامی دشمن صهیونیستی به شدت نگران هستند و ، حمله هماهنگ احتمالی همه کشورهای عربی و حمله جنبش حماس از داخل و جنبش حزب الله از خارج به “اسرائیل” به کابوسی برای صهیونیست ها تبدیل شده است! اظهارات اخیر “اوفر شیلح” کارشناس نظامی صهیونیستی تاییدی بر این مساله می باشد. وی اظهار داشت که جنگ اکتبر سال 1973 یک جنگ کلاسیک با سلاح های قدیمی و جنگ خلیج در سال 1991 یک جنگ مدرن با سلاح های قدیمی و جنگ سال 2003 عراق یک جنگ مدرن با سلاح های مدرن بود. اما سوالی که برای تئوریسین های نظامی رژیم صهیونیستی مطح است این که جنگ جاری میان این رژیم با جنبش هاس حماس و حزب الله را باید چه نامید؟ کمیته وینوگراد در این بخش از گزارش خود، جنگ ارتش رژیم صهیونیستی علیه گروه های مقاومت فلسطین و لبنان را به جنگ آمریکا با ویتنام تشبیه کرده است. آمریکایی ها خود در توصیف این جنگ می گفتند: ما در این جنگ 13 سال در حال جنگ نبودیم، بلکه فقط یک سال در حال جنگ بودیم و در طول 13 سال دیگر این یک سال را تکرار کردیم!