گویی خبرگزاری ها، روزنامه ها و مجلات بین المللی در پیگیری اقدامات، پروژه ها و طرح های پشت پرده فاش شده درباره “معامله قرن” با هم رقابت می کنند. این مساله تنها منحصر به مطبوعات صهیونیستی که عادت به انتشار هر خبر رسیده با هدف ارسال “بالون های آزمایشی” برای دریافت واکنش ها قبل از اعلام هر طرح و نسخه نهایی آن دارند، نیست.
این افشاگری ها با منابع مختلف بیشتر به افکار عمومی نزدیک هستند تا اینکه طرح های نهایی باشند. مطالب مطرح شده در آنها نیز از لحاظ کلیات با هم مطابقت دارند، اما از لحاظ اقدامات پیشنهادی با هم مغایرت دارند. اعلام رسمی مفاد معامله قرن بارها به تعویق افتاده است و این تعویق چندین باره به خودی خود نشانگر سختی زیاد اجرای این طرح است.
بر اساس آنچه اعلام شده است، این طرح پس از تشکیل دولت جدید بنیامین نتانیاهو که دولت تندروتر و راستگراتری از دولت های قبلی خواهد بود، اعلام می شود.
برخی معتقدند که نتانیاهو میانهروتر از دیگر همپیمانان خود در ائتلاف دولتی است و برای پذیرش برخی امتیازدهی ها به بهانه “واقع گرایی” تحت فشار قرار گرفته است. بعید نیست که این مساله به زودی فاش شود و باید توجه و اهتمام بیشتری به آن صورت گیرد.
موانع بزرگی در این راه وجود دارد که نمی توان به راحتی از آنها عبور کرد. از جمله آنها می توان به مساله قدس اشاره کرد که یک نماد دینی و سیاسی به شمار می رود. شهرک های صهیونیست نشین کرانه باختری هم که قرار است به اراضی تحت اشغال رژیم صهیونیستی ملحق شوند، مساله دیگری است. علاوه بر این، باید به پروژه های مبادله اراضی به منظور تبدیل این رژیم به یک “کشور کاملا یهودی” اشاره کرد که پیروان ادیان دیگر هیچ جایی در آن ندارند و به موجب آن فلسطینی ها هم هیچ حق و حقوقی در سرزمین خود نخواهند داشت.
در همین حال، نبود یک شریک فلسطینی که حاضر به امضای سند تسلیم نهایی به نفع تحقق جاه طلبانه ترین خواسته های طرف صهیونیستی در مقابل “هیچ” برای فلسطینی ها باشد، مانع از تحقق آن چیزی شده است که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا از آن به عنوان “صلح زورکی” یاد کرده است.
واقعیت این است که طرف قوی هر چقدر هم بتواند عرب ها را تضعیف کند، زورگویی هم حدی دارد. ترامپ به بهانه همین صلح زوری قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت و در اقدامی مغایر قوانین و مرجعیت های بین المللی، سفارت آمریکا را به این شهر منتقل کرد. وی به همین روش حاکمیت رژیم صهیونیستی بر بلندی های اشغالی جولان را هم به رسمیت شناخت.
در این میان، نتانیاهو مانند دزدی که ترسی از هیچ مجازات و محاکمه ای ندارد، تعطیلات عید یهودی “فصح” را در بلندی های اشغالی جولان و در دریاچه “طبریه” سپری کرد و با حالت سرمستی گفت که «تو چقدر زیبایی خاک اسرائیل»!
بر اساس گزارش یک پایگاه اسرائیلی، ترامپ از کسانی نیست که شام مجانی بدهد و منتظر گرفتن پول آن است. این درست، ولی نمی تواند به معنای اعمال فشار علیه نتانیاهو باشد، بلکه بیشتر به معنای منت گذاشتن بر سر حامیان رژیم صهیونیستی در آمریکا برای پیروزی در دور دوم ریاست جمهوری و برنده شدن جایزه صلح نوبل مانند روسای جمهور قبلی آمریکاست!
اکثریت غالب طرف های بین المللی مخالف نفوذ آمریکا در مراجع بین المللی هستند و این مساله را قبول ندارند که این اقدام به تحقق هر گونه صلحی کمک می کند. اروپایی ها، روس ها و چینی ها به نوعی با این تحرکات آمریکا مخالفت کرده اند، اما در نهایت هیچ کسی از حقوق و مسائل دیگران حمایت نمی کند.
بی توجهی به مساله فلسطین منجر به وخامت شدید اوضاع نظام منطقه ای و عربی و آمادگی اکثر طرف های آن برای تداوم روند عادی اسزی سیاسی، اقتصادی، راهبردی و نظامی با رژیم صهیونیستی شده است، بدون اینکه این مساله با خروج آن از اراضی اشغالی عربی از سال 1967 تاکنون که در طرح صلح عربی به آن اشاره شده بود، ارتباطی داشته باشد.
از سوی دیگر، این بی توجهی به مساله فلسطین ناشی از شکاف داخلی فلسطین است که باعث سوء استفاده برخی طرف ها برای اجرای طرح های تصویب نشده خود و پیاده کردن نقشه هایشان می شود.
معامله قرن نوعی سرمایه گذاری راهبردی در اوضاع وخیم عربی و اوضاع فلسطینی متاثر از شکاف داخلی است. این واقعیتی است که نمی توان آنرا انکار کرد. در سایه فقدان توازن و قدرت بازدارندگی، همه چیز بدون هر گونه دفاعی در معرض تاخت و تاز قرار گرفته است و در سایه شتابزدگی طرف های عربی برای عادی سازی دسته جمعی روابط با رژیم صهیونیستی، به نظر نمی رسد که هیچ هزینه ای بر آن تحمیل شود.
ایده اصلی معامله قرن سلب هویت ملی آزادی خواهی از مساله فلسطین و تبدیل آن به یک مساله صرفا انسانی است که می خواهند با ارائه برخی کمک ها و اجرای برخی پروژه ها؛ به ویژه در باریکه غزه تحت محاصره شدید، به آن پایان داده شود.
هر گاه لحن صحبت درباره پروژه ها و کمک های مالی به منظور بهبود وضعیت معیشتی فلسطینیان بیشتر شد، شدت محاصره علیه آنها نیز افزایش یافت؛ تا جایی که ساکنان این منطقه به صورت هدفمند به گرسنگی کشیده شده اند تا قدرت مخالفت با چیزی را نداشته باشند.
بر اساس سند فاش شده از سوی مجله “فارین افیرز” آمریکا، جارد کوشنر داماد و مشاور دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در امور خاورمیانه نه تنها خواهان توقف مشارکت و حمایت مالی آمریکا از آژانس امدادرسانی و کاریابی سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی “آنروا” است، بلکه به دنبال انحلال کامل این آژانس است. کوشنر در عین حال تلاش می کند معامله قرن را به عنوان یک پروژه انسانی معرفی کند که باعث کاهش درد و رنج فلسطینیان می شود.
دومین ایده اساسی قطع رابطه میان غزه و کرانه باختری است. بر اساس اظهارات جیسون گرینبلات فرستاده آمریکا به منطقه خاورمیانه و فرد دوم دولت ترامپ پس از کوشنر در تدوین نسخه نهایی معامله قرن، قرار نیست در قالب راهکار تشکیل دو کشور، کشور فلسطین تشکیل شود.
بر اساس اخبار فاش شده، احتمال دیگر اعلام تاسیس کشور خلع سلاح شده فلسطین است که فاقد حق حاکمیت و دارای اختیارات ناقص در تقریبا 40 الی 60 درصد از اراضی کرانه باختری باشد.
با وجود تفاوت های نسبی میان اخبار فاش شده، آنچه که هیچ اختلافی بر روی آن وجود ندارد، الحاق مجموعه های شهرک نشینی اصلی به رژیم صهیونیستی طبق وعده انتخاباتی نتانیاهو است که قرار است بلافاصله پس از تشکیل دولت جدید اجرایی شود.
ایده اساسی سوم حذف حقوق آوارگان و وارد کردن زخم های جدی بر روی نقشه های مربوط به پروژه های مبادله اراضی است که در افشاگری های جدید هیچ اشاره ای به آن نشده است و ترامپ نیز بحث وطن جایگزین برای فلسطینی ها در منطقه شمال سینا با نام “غزه بزرگ” را مطرح کرده است که البته این گزینه با توجه به حجم خون های ریخته شده در راه مقابله با نظامیان اشغالگر اسرائیلی در راه دفاع از هویت مصری منطقه سینا، غیر ممکن است.
چنین تفکری نوعی هذیان گویی راهبردی است که توجهی به این مساله ندارد که منطقه سینا جوهره امنیت ملی مصر را تشکیل می دهد و در صورتی که از ان سلب شود، همه چیز به هم می ریزد و موجودیت مصر به خطر می افتد و هیچ سنگی روی سنگ بند نمی شود.
افشاگری های اخیر بار دیگر طرح وطن جایگزین در اردن و اسکان نزدیک به یک میلیون آواره فلسطینی در آنجا در قبال تزریق 45 میلیارد دلار به رگ های اقتصاد این کشور از طریق درآمدهای نفتی هنگفت کشورهای عربی و الحاق منطقه ناقوره و غمر اردن به اراضی تحت اشغال رژیم صهیونیستی در قبال واگذاری برخی اراضی از سوی عربستان سعودی به اردن را در کانون توجهات قرار داده است.
لذا، هزینه متقابلی که برای این طرح ها در نظر گرفته شده است، کمک های مالی هنگفت و مبادله اراضی در راستای اجرای طرح صلح پیشنهادی آمریکا است. با وجود مخالفت ظاهری اردن با این طرح، اخبار فاش شده نشانگر ارزیابی میزان توانایی ایستادگی در برابر این طرح است.
چهارمین ایده اساسی در راستای معامله قرن، حذف صفت “دشمن” بودن از رژیم صهیونیستی و چسباندن این برچسب بر پیشانی ایران است؛ گویی که می خواهند مساله منازعه فلسطینی ـ صهیونیستی را از حافظه ما پاک کنند؛ بدون اینکه هیچ کدام از حقوق ما در زمینه مقابله با دشمن فرضی مشترک را محقق سازند. بی توجهی زیاد باعث شکل گیری مخالفت های زیادی شده است که هر از چند گاهی شدت می گیرد و تهدیداتی را علیه برخی طرف های منطقه ای که می ترسند به خاطر کوتاهی در این زمینه مشروعیت شان را از دست دهند، مطرح می کند.
موج افشاگری های اخیر می تواند پرده ها را از روی اسرار معامله قرن بردارد و تقابل اراده ها در این زمینه سرنوشت منطقه را طی سال های طولانی آتی مشخص خواهد کرد. ما تا این حد هم ضعیف نیستیم و آنها هم تا به این اندازه قوی نیستند. این چیزی است که باید به آن باور داشته باشیم و طبق آن عمل کنیم.