این سابقه نداشت که کنست صهیونیستی حکم به انحلال خودش بدهد و این تصمیم هم دلایل خاص و پیشینه ای دارد و هم تبعات و پیامدهایی را می توان برای آن متصور شد که بخشی از آنها مربوط به عرصه داخلی رژیم صهیونیستی و برخی دیگر به اوضاع منطقه و پروژه های مطرح شده در این عرصه است. از سوی دیگر، برخی ابعاد این تصمیم هم به روابط راهبردی تل آویو با واشنگتن مربوط می شود. این اولین بار در تاریخ سیاسی رژیم صهیونیستی است که تنها چند ماه پس از انتخابات پارلمانی، کنست تصمیم به انحلال پارلمان بگیرد و این نشان دهنده بحران داخلی حاکم بر این رژیم است که باعث سرگردانی بنیامین نتانیاهو شده است و وی قدرت کنترل اوضاع و تشکیل دولتی قوی به نخست وزیری خود را ندارد.
در بعد داخلی، این بحران تنها به روابط میان احزاب صهیونیستی ارتباط ندارد، بلکه اختلافات و تناقضاتی هم میان طرف های مختلف عرصه سیاسی دیده می شود که فراتر از توزیع پست ها و مناصب و مراکز قدرت در داخل این رژیم است و به برخی مسائل مرتبط با پروژه ها و طرح های مربوط به آینده رژیم صهیونیستی هم مربوط می شود که در آینده می توان از آنها بهره برداری کرد. انتخابات گذشته بیشتر حول محور تحولات جدیدی جریان داشت که از سوی دولت آمریکا و در قالب معامله قرن رقم می خورد. با وجود حساسیت این پروژه در آن زمان، اما این مساله نمی توانست دلیل کافی برای نتایج بعدی باشد. برگزاری انتخابات جدید پس از انحلال کنست علاوه بر طرح معامله قرن، به انتخابات ریاست جمهوری آتی آمریکا ارتباط دارد.
انتخابات مجدد پارلمانی رژیم صهیونیستی قرار است در ماه سپتامبر آینده برگزار شود و پس از آن رایزنی هایی برای تشکیل دولت جدید صورت خواهد گرفت. صرفنظر از نتایج این انتخابات و نحوه توزیع قدرت و زمانی که برای این کار لازم است، دولت آتی صهیونیستی عملا قبل از ماه نوامبر آتی آماده نخواهد شد و این همان زمانی است که تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا آغاز خواهد شد. این همزمانی تصویر آشکاری درباره سطح و کیفیت روابط راهبردی طرفین آمریکایی و صهیونیستی ارائه خواهد داد و به عبارت دیگر، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا می تواند به انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی کمک کند که این مساله برای دولت های مختلف صهیونیستی؛ صرفنظر از جریان حاکم بر تل آویو و واشنگتن، مساله ای عادی است.
به هر حال، نخستین تبعات پروژه آمریکایی معامله قرن، به بعد از زمان تشکیل دولت آتی صهیونیستی موکول خواهد شد و در عین حال، نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و میزان تاثیرگذاری پروژه معامله قرن بر تبلیغات انتخاباتی دونالد ترامپ که این پروژه رکن اساسی آن خواهد بود، می تواند در تبعات این طرح تاثیرگذار باشد؛ به ویژه که خود ترامپ هم تاکید کرده بود که پروژه معامله قرن به تبع انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی ممکن است به تعویق بیفتد و حتی روند اعلام پروژه های اقتصادی به منظور سرمایه گذاری در منطقه هم که مرتبط با همین معامله قرن هستند، به تعویق خواهند افتاد.
مساله عجیب تر در این میان این است که این فضای حاکم بر منافع طرفین آمریکایی ـ اسرائیلی در حالی شکل گرفته است که تنش ها میان آمریکا و ایران در منطقه بالا گرفته است و این نشان می دهد که سیاست “کج دار و مریز” واشنگتن و تهران، تا زمان تثبیت دولت صهیونیستی و نیز استقرار کامل دولت آتی آمریکا ادامه خواهد داشت و امکان تشدید درگیری ها میان طرفین می تواند همچنان ادامه داشته باشد که هدف از آن یا فراهم کردن شرایط برای جنگ است که در حال حاضر بعید به نظر می رسد و یا باز کردن کانال های ارتباطی آشکارتر درباره بحران آمریکایی ـ ایرانی است که رژیم صهیونیستی نقش محوری در آن ایفا می کند. این عوامل به وضوح در روند انتخابات آتی رژیم اشغالگر قدس و برنامه ها و تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تاثیر می گذارد.
شاید تصمیم انحلال کنست صهیونیستی تصمیمی هوشمندانه در شرایطی مناسب برای رژیم اشغالگر قدس بود که دولت آمریکا را مجبور به اتخاذ رویکردهای جدیدی بر اساس زمانبندی های مشخص شده از سوی صهیونیست ها و صرفنظر از طرف حاکم بر کاخ سفید کند. این ها گزینه ها و رویکردهایی است که رژیم صهیونیستی عادت به اتخاذ آنها دارد و به صورت حرفه ای می داند که چطور باید از آنها استفاده و بهره برداری کند.