مرکز مطالعات “المستقبل”
ایلول 2005م.
(شایان ذکر است که این تحقیق قبل از عقب نشینی صهیونیست ها از نوار غزه انجام شده است.)
در پژوهش زیر که مرکز مطالعات المستقبل در ماه سپتامبر سال 2005م. منتشر ساخته است، به بررسی تاثیرات عقب نشینی دشمن صهیونیستی از نوار غزه بر طرف های ذی ربط از جمله رژیم صهیونیستی، مصر، اروپا و ایالات متحده آمریکا می پردازیم.
مرکز اطلاع رسانی فلسطین متن این پژوهش را به طور کامل منتشر و ضمنا تاکید می کند که این تحقیق بیانگر موضع مسئولان این مرکز نیست و تنها گویای رای و نظر صاحب آن است.
در ذیل متن کامل این نوشتار از نظر خواننده گرامی می گذرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
شکر و سپاس خدای را سزد که پروردگار جهانیان است و درود و سلام بر خاتم المرسلین و امام مجاهدین و خاندان پاک و یاران راستین اش
عقب نشینی از نوار غزه و شمال کرانه باختری تحول عظیم و تغییری دراماتیک در شکل جنگ خاورمیانه به شمار می رود. برای اولین بار دشمن تحت فشار مقاومت و پایداری و ایثار ملت فلسطین از مناطق اشغالی عقب نشینی می کند. این پایداری و مبارزه سرآغاز نابودی پروژه شهرک سازی و اسکان و صرف نظر از اندیشه تشکیل اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات است.
در پژوهش های قبلی درباره تاثیر فرار صهیونیست ها از نوار غزه بر آینده سیاسی فلسطین، مقاومت و تغییر در شکل و تاکتیک های آن و تاثیر این مسائل بر دشمن صهیونیستی سخن گفتیم.
اما تاثیرات طرح عقب نشینی تنها بر وضع داخلی فلسطین و ارتباط آن با دشمن صهیونیستی منحصر نمی شود، بلکه این طرح بر اوضاع منطقه و جهان نیز تاثیر می گذارد. علت آن هم این است که حوادث فلسطین علی رغم مساحت اندک آن بازتاب گسترده ای در کشورهای منطقه و جهان و در راس آن ها پایتخت های غربی و حکومت آمریکا دارد.
در این پژوهش به تاثیرات طرح جداسازی یکجانبه بر طرف های ذی ربط که اهمیت بیش تری دارند، از جمله دشمن صهیونیستی، مصر، اروپا و آمریکا می پردازیم.
1ـ مصر
مصر در طول نبرد خاورمیانه به علت مشترکات، فرهنگی، دینی، تاریخی و همسایگی جغرافیایی با فلسطین در ارتباط بوده و هست. فلسطین در بخش شرقی مصر قرار دارد و به خاطر این که حوادث مرزهای شرقی مصر بر وضعیت داخلی این کشور تاثیرگذار است، لذا مصر با توجه به این که کشوری مهم و موثر در منطقه و عضوی از جهان عرب و اسلامی به شمار می رود، بخش بزرگی از مسئولیت وقایع و تحولات فلسطین بر دوش آن است.
بدون شک ایفای نقش محوری در منطقه به مصلحت مصر است. این کشور اولا بر نقش مهم منطقه ای خود تاکید دارد و کسی هم نمی تواند آن را دور زند و مداخله آن در قضیه فلسطین به رویکرد منطقه به سمت صلح که مصر آن را به عنوان یک هدف راهبردی در پیش گرفته است، خدمت می کند. اکنون هم مصر آشکارا و با به کار گرفتن تمام قوای خود در امور فلسطین دخالت می کند و از این طریق می خواهد به انتخاب مجدد حسنی مبارک کمک کند. وی این گونه وانمود می کند که از ملت فلسطین و جانفشانی های آن حمایت می کند. این امر جریان های زیادی از جمله رسانه های مصر را به تمجید از این نقش وا می دارد تا این گونه فکر کنند که اکنون رسانه مصر به روی رهبران مقاومت فلسطین از هر طیف و جریانی باز است.
به همین خاطر همیشه مصر با حوادث فلسطین در ارتباط بوده است و در جریان انتفاضه مبارک الاقصی تحت فشار طرف های بین المللی و در راس آن ها آمریکا با هدف آرام ساختن این قیام مردمی بر تشکیلات خودگردان فشار آورد. در این راستا هم نشست های زیادی در سطوح مختلف در قاهره و شرم الشیخ برگزار شد که مشهورترین آن ها نشست سران برخی کشورها در اکتبر سال 2000 درست یک ماه بعد از شروع انتفاضه در شرم الشیخ است. در این نشست کوفی عنان و بیل کلینتون رئیس جمهور سابق آمریکا حضور داشتند. مصر همچنین تلاش های زیادی را در تابستان سال 2003م. و ژوئن 2005م. پس از انتخاب محمود عباس به سمت ریاست تشکیلات خودگردان انجام داد.
همچنین تلاش هایی را برای کنترل اوضاع بغرنج فلسطین در نوار غزه برای جلوگیری از وقوع جنگ داخلی و خاموش کردن آتش فتنه مبذول داشت و تلاش های مصطفی البحیری نایب رئیس سازمان اطلاعات مصر برای آرام سازی اوضاع میان تشکیلات خودگردان و جنبش حماس به دنبال عملیات های مقاومت علیه اشغالگران صهیونیست در ماه تموز 2005 مثمر ثمر واقع شد.
مصر کاملا مشغول بررسی طرح عقب نشینی و پیامدها و تاثیرات آن در آینده بر منطقه شد. بنابراین قرار شد که روند عقب نشینی عملا با هماهنگی کامل مصر اجرا شود و آریل شارون نخست وزیر رژیم صهیونیستی و عمر سلیمان رئیس سازمان اطلاعات مصر در ژوئن 2005م. با هم درباره توافق نامه ای سری در خصوص سازوکارها و مقدمات عقب نشینی از نوار غزه به توافق رسیدند.1 در این راستا مصر یک گروه از افسران خود را برای نظارت بر آموزش نیروهای امنیتی فلسطین (که مأمور تامین امنیت عقب نشینی صهیونیست ها از نوار غزه بودند) به فلسطین اعزام کرد. منابع خبری اعلام کردند که 34 افسر مصری در تاریخ 3/8/2005م. برای این مهم وارد فلسطین شدند.2 از سوی دیگر، مصر از طریق البحیری مکررا از گروه های مقاومت به خصوص حماس می خواست که در جریان عقب نشینی صهیونیست ها از نوار غزه از تیراندازی و اجرای عملیات خودداری کنند.
با توجه به این مسائل و در راستای مواضع آمریکایی ها و اروپایی ها و نسبتا هماهنگ با مواضع صهیونیست ها یک سری اصول و ساز و کارهایی وجود دارد که سیاست مصر پس از عقب نشینی صهیونیست ها از نوار غزه را ترسیم می کند:
1ـ مصر خواهان ثبات و آرامش در نوار غزه پس از عقب نشینی و مخالف هر نوع بی ثباتی امنیتی است. خواه مسائل سیاسی و یا مسائل دیگری عامل آن باشد. چرا که آشوب و ناآرامی در نوار غزه بر مرزهای شرقی مصر با فلسطین تاثیر منفی می گذارد.
2ـ مصر خواهان حضور مقتدرانه تشکیلات خودگردان برای کنترل مناطق تحت سیطره خود و مقابله با عناصر مسلح و کنار گذاشتن گزینه مقاومت حداقل در مرحله بعدی است و این امر هم با سیاست های آمریکا درباره مرحله بعد از عقب نشینی کاملا همسو است.
3ـ مصر خواهان تشکیل دولتی اسلامی به رهبری حماس در نوار غزه نیست. علت آن هم ترس از تکرار این حادثه در خود مصر است. این در حالی است که حماس هرگز ایده تشکیل چنین دولتی را مطرح نکرده است. بنابراین مصر خواهان حضور حماس در تشکیلات خودگردان فلسطین است تا جنبه ای دموکراتیک به تشکیلات خودگردان بدهد ؛ چرا که آن ها به خوبی می داند که به هیچ وجه نمی توان حضور قوی حماس در فلسطین را نادیده گرفت و نادیده گرفتن آن ممکن است مشکلات امنیتی و سیاسی چه در داخل و چه در خارج برای اسرائیل ایجاد کند. احمد ابو الغیط وزیر امور خارجه مصر بر این نکته تاکید کرده و گفته است:«حماس باید در قدرت مشارکت داشته باشد و نباید این مردم را رها کرد. در صورتی که این کار را بکنیم آن ها در آینده مشکلاتی ایجاد می کنند.»3
در این راستا ابو الغیط به شیمون پرز معاون نخست وزیر رژیم صهیونیستی پیشنهاد داد که حماس به یک سازمان و حزب سیاسی تبدیل شود و در حکومت وحدت ملی فلسطین مشارکت کند. اما پرز ضمن رد این پیشنهاد اظهار داشت:«اسرائیل نمی تواند با حماس تا زمانی که سلاح حمل می کند، مذاکره کند.»4 این بدان معناست که “اسرائیل” درصدد خلع سلاح حماس قبل از مشارکت این جنبش در روند سیاسی فلسطین است.
4ـ مصر با توجه به رغبت آمریکا و رژیم صهیونیستی درصدد توقف روند قاچاق سلاح از طریق تونل های حفر شده در مرز نوار غزه با سینا به فلسطین است. به همین خاطر تغییرات کوچکی در توافق نامه کمپ دیوید اعمال شد و به سربازان مصری اجازه داده شد که در خط مرزی این کشور با فلسطین مستقر شوند. عملا نیز یگان مرزی مصر در تاریخ 17/8/2005م. بر اساس توافق مصری ها با اسرائیلی ها مبنی بر استقرار 750 نیروی امنیتی در این منطقه به دنبال عقب نشینی صهیونیست ها از نوار غزه مستقر شد.
ملاحظه می شود که “اسرائیل” مطمئن است که در صورت همکاری مصر، قاچاق اسلحه از این منطقه متوقف می شود. “یوفال دسکین” رئیس سازمان شاباک نیز تلویحا به این مسأله اشاره کرده و می گوید:«همکاری مصر و تشکیلات خودگردان برای جلوگیری از قاچاق سلاح از طریق گذرگاه فلادلفیا بهتر از همکاری اسرائیل و این تشکیلات است.»5
مصر برای عادی سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی منتظر عقب نشینی این رژیم از نوار غزه نشد و گام هایی عملی در این زمینه برداشت که مهم ترین آن تصمیم مقامات این کشور برای احداث منطقه کشاورزی مشترک میان مصر و “اسرائیل” در منطقه مرزی نزدیک شهرک نتسانیا واقع در صحرای نقب در جنوب فلسطین اشغالی است. هدف از احداث این منطقه انجام تحقیقات و مطالعات برای بالابردن کیفیت و کمیت محصولات کشاورزی اعلام شده است. مصر اعلام کرده است:«در نشست کمیته مشترک کشاورزی طرفین که در ژوئیه 2005 در قاهره برگزار شد، تصمیم مربوط به احداث این منطقه اتخاذ شد و قرار شد که از گذرگاه مرزی در نتسانا برای تردد کارگران بخش کشاورزی مصر و نقل و انتقال کالا میان دو طرف استفاده شود.»8
2ـ کشورهای عربی و برخی کشورهای اسلامی مانند پاکستان و اندونزی
برخی رژیم های عربی مسأله فلسطین را بار سنگینی بر دوش خود می دانند. علت آن هم این است که این قضیه ناتوانی آن ها در حل مسائل مهم و ارتباط گسترده این رژیم ها با حکومت آمریکا و تسلیم در برابر خواسته ها و دیکته های این کشور را برملا و به عبارت دیگر آن ها را رسوا می کند. این رژیم ها با هدف حفظ موجودیت خود به سرکوب ملت های خود و خاموش کردن صدای مخالفان می پرازند و در مقابل هم تلاش می کنند که از طریق پناه بردن به صهیونیست ها و برقراری روابط مخفیانه و علنی با آن ها رضایت آمریکا را جلب کنند. به این بهانه که اسرائیل با وجود در اختیار داشتن لابی یهودی در آمریکا ساده ترین راه برای دستیابی به کاخ سفید است. همین مسأله هم مصر، اردن، موریتانیا و تعداد دیگری از کشورهای عربی را بر آن داشت که با رژیم صهیونیستی رابطه برقرار کنند و منتظر مشخص شدن نتایج تماس های سیاسی و پیشرفت روند سازش و فراهم شدن شرایط بهتری نماندند. به همین خاطر برخی حکومت های عربی و اسلامی مسأله عقب نشینی از نوار غزه را دستاویزی برای برقراری روابط با صهیونیست ها قرار داده اند و این گونه وانمود می کنند که پیشرفت بزرگی حاصل شده و “اسرائیل” امتیاز بزرگی به طرف فلسطینی داده و شارون هم به مرد صلح تبدیل شده است و این گونه تماس و برقراری روابط با اسرائیل را توجیه می کنند. این کشورها پا را از این فراتر گذاشته و کشورهای دیگر را که نسبت به برقراری روابط با آن تردید داشتند، با خود همراه ساختند. این در حالی است که “اسرائیل” عملا هیچ امتیازی نداده و صهیونیست ها بیش ترین استفاده و فایده را از این مسأله می برند. واقعیت این است که آنچه اتفاق افتاده چیزی جز عقب نشینی یک طرفه و آن هم بدون هماهنگی با هیچ طرفی بوده است.
برخی منابع گزارش داده اند که آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال بهره برداری از این عقب نشینی برای عادی ساختن روابط کشورهای عربی و اسلامی با صهیونیست ها هستند. روزنامه عبری زبان هاآرتص هم در این باره نوشته است که آمریکایی ها در تلاش هستند تا پس از عقب نشینی کامل اجلاسی در سطح منطقه برگزار شود. این روزنامه در ادامه افزوده است که هدف اصلی از برگزاری چنین اجلاسی تسریع در روند برقراری روابط میان “اسرائیل” و کشورهای عربی است.6
در این راستا هم سیلوان شالوم وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی تاکید کرده است که این وزراتخانه پس از عقب نشینی نهایت تلاش خود را برای برقراری روابط با کشورهای عربی و اسلامی به خصوص کشورهای عربی خلیج و کشورهای پاکستان و اندونزی مبذول می دارد. در این میان نباید نقش ترکیه در برقراری روابط میان پاکستان و “اسرائیل” را نادیده گرفت. وزارت امور خارجه اسرائیل می گوید که طی چند ماه اخیر تماس های غیر رسمی با دولت امارات متحده عربی برای تاسیس نمایندگی دیپلماتیک در این کشور انجام داده است. البته امارات این مسأله را تکذیب کرده است.
از سوی دیگر، وزارت امور خارجه دولت عبری اعلام کرد:«این دولت از طریق سفات خود در سنگاپور با اندونزی رابطه دارد. همچنین رون بروس مدیر کل این وزارتخانه برای بررسی امکان از سرگیری روابط میان “اسرائیل” و مراکش مخفیانه به این کشور سفر کرده است.»7
3ـ محور مخالف سلطه آمریکا بر منطقه
منظور ما از محور مخالف سلطه آمریکا بر منطقه کشور ایران، مقاومت عراق، حزب الله، حماس و دیگر گروه های مخالف است.
ایران بر دستیابی به تکنولوژی هسته ای پافشاری می کند و مقاومت عراق هم به شدت با سیاست ها و طرح های آمریکا مقابله می کند و ضرباتی پیاپی به اشغالگران و همدستان آن وارد می آورد. سوریه هم شروط اسرائیل درباره سازوکارهای طرح های سازشکارانه آمریکایی صهیونیستی را نپذیرفت و بر آزادی کامل بلندی های جولان تاکید دارد و همچنان میزبان گروه های مقاومت فلسطینی مخالف روند سازش است. اما حماس یک گروه مسلح قدرتمندی است که با انجام عملیات های نظامی در انتفاضه الاقصی ثابت کرد که گروهی مهم و تاثیرگذار است و می تواند مانعی فراروی برخی طرف های فلسطینی در اجرای طرح های آمریکایی صهیونیستی درباره قضیه فلسطین شود. گروه های زیادی و کشورهایی در منطقه وجود دارند که نقطه اشتراک آن ها مخالفت با طرح های آمریکایی و صهیونیستی است. به همین خاطر سکوت هر طرف بر طرف های دیگر تاثیر می گذارد و بر عکس آن هم حضور فعال یک طرف و مقاومت آن در برابر این طرح ها طرف های دیگر را تقویت می کند.
بنا بر این پیروزی مقاومت فلسطین و فرار اشغالگران صهیونیست از بخش نه چندان مهمی از سرزمین فلسطین معانی و پیام های خاصی برای طرف های ذی ربط در بر دارد. مفاد و فحوای این پیام ها این است که راهبرد مقاومت تنها گزینه موثر و موفقی است که در مقابله با طرح ها و توطئه های آمریکایی صهیونیستی کارساز است و امکان عقب راندن اشغالگران وجود دارد و اکنون جنبه واقعی به خود گرفته است و امر محالی نیست. در نتیجه این مسأله باور ما به گزینه مقاومت تقویت می کند و حداقل برای مدتی روحیه مبارزاتی مردم را به نحو چشمگیری بالا می برد.
طرح شکست خورده اشغال عراق که ایالات متحده آمریکا در آن گرفتار آمده و می خواهد خود را نجات دهد، این کشور را وادار می کند که خروج خود را امری مثبت و از موضع قدرت قلمداد کند و به آرامی صورت گیرد، به همین علت به “اسرائیل” فشار آورده تا از نوار غزه عقب نشینی کند و لو این که یکجانبه باشد. در عین حال هم خود را برای خروج از عراق آماده می کند و به تبعات آن توجهی نمی کند. این کشور می داند که اگر از عراق خارج شود به این آسانی نمی تواند دوباره به آن برگردد و شاید دیگر هرگز نتواند روی عراق را ببیند. به همین علت اسرائیل باید بداند که اجازه ندارد اوضاع را متشنج کند و منابع آمریکا و غرب در منطقه را به خطر اندازد. از اینجاست که می بایست عقب نشینی از نوار غزه دستاورد سیاسی بزرگی قلمداد شود و و این گونه وانمود شود که استحقاق آن را دارد کشورهای عربی گام هایی برای برقراری روابط با “اسرائیل” بردارند.
4ـ آمریکا
ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا امید دارند که تغییری اساسی در اوضاع کنونی فلسطین اشغالی روی دهد. این کشورها امیدوارند که پس از اجرای طرح جداسازی یکجانبه آرامش برقرار و مقاومت متوقف شود و طرف های منازعه دوباره پای میز مذاکره بنشینند و در نهایت نقشه راه اجرا شود. آن ها این گونه تبلیغ می کنند که “اسرائیل” با عقب نشینی از نوار غزه یک گام مهم و شجاعانه برداشت و اکنون توپ در زمین فلسطینیان است.
در این راستا آمریکا تلاش می کند که کمک های مالی زیادی جمع آوری کرده و به نوار غزه ارسال کند تا شهروند فلسطینی احساس کند که عملا تغییراتی حاصل شده است. روزنامه نیویورک تایمز آمریکا گزارش داده است که این کشور درصدد جمع آوری 3 میلیارد دلار طی سه سال آینده است تا برای اجرای طرح های مشخص از جمله احداث گذرگاه های مرزی و بندر و تاسیسات زیربنایی در فلسطین هزینه کند.9
هم اکنون هم آمریکا 80 میلیون دلار به فلسطینیان تحویل داده است. 50 میلیون آن برای اجرای طرح های احداث مسکن و ایجاد فرصت های شغلی و 30 میلیون دلار هم برای طرح های آب رسانی و تصفیه آب اختصاص یافته است.10
در عرصه سیاسی هم ایالات متحده آمریکا با اختلاف نظر اندکی که با اروپا دارد، در راستای مجبور ساختن گروه های مقاومت به توقف مبارزات خود، خلع سلاح و سپس نابودی سیاسی و نظامی آن ها بر تشکیلات خودگردان فشار می آورد.
گزارش سری کاندولیزا رایس به بوش در اوایل به قدرت رسیدن وی در فوریه سال 2005 میلادی بر مطلب مذکور تاکید دارد. در یک بخش این گزارش آمده است:«باید هدف مهم رهبری فلسطین پایان دادن به نقش مبارزاتی و نظامی جنبش حماس و سایر سازمان های فلسطینی مخالف روند سازش باشد و این کار از طریق سرکوب شاخه های نظامی و نابودی هسته های اصلی و مصادره سلاح ها و تخریب کارگاه های تولید سلاح و مواد منفجره این گروه ها و متوقف کردن قاچاق سلاح امکان پذیر است. اما در این زمینه باید با درایت و تدبیر پیش رفت و تحقق این هدف به آینده موکول شود و به ابومازن فرصت لازم را داد. واشنگتن به او اعتماد دارد و مطئمن است که او تدابیر لازم را برای تحقق این هدف در این مرحله و توقف کامل مبارزه مسلحانه فلسطینیان علیه اسرائیلی ها اتخاذ می کند.»11
اما بنا به این گزارش زمان برای تحقق این هدف هنوز مهیا نیست. ولی احتمال دارد که پس از عقب نشینی از نوار غزه زمان آن فرا برسد تا منافع آمریکایی ها و اسرائیلی ها تامین شود.
اما نکته دوم، حمله شدید به جنبش های مقاومت اسلامی حماس و جهاد اسلامی و واداشتن تشکیلات خودگردان به برداشتن گام های جدی و زمان بندی شده برای برخورد با این گروه هاست و در غیر این صورت:«اسرائیل جنگ جدیدی را برای سرکوب این سازمان ها به راه می اندازد.»12 در این میان کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا در کنفرانس مطبوعاتی اش با سیلوان شالوم وزیر امور خارجه در تلاش برای بهره برداری از عقب نشینی از نوار غزه تا بیش ترین حد ممکن اظهار داشت که در نظر دارد به محض پایان عقب نشینی کنفرانسی بین المللی با هدف پیشبرد روابط “اسرائیل” با کشورهای شمال آفریقا و کشورهای خلیج برگزار کند.»13
5ـ دشمن صهیونیستی
عقب نشینی از نوار غزه پس از چهار سال از عمر انتفاضه و مقاومت صورت می گیرد و در واقع شارون آن را جایگزین ادامه مقابله نظامی با انتفاضه کرد. علت آن هم این است که نخست وزیر رژیم صهیونیستی پس از حملات مکرر این رژیم از جمله “سپر دفاعی”، احداث دیوار حایل و ترور شمار زیادی از رهبران ملی و اسلامی فلسطین راه به جایی نبرد و سرانجام این طرح را در کنگره هرتزیلیا ارائه داد و از عقب نشینی از نوار غزه و شمال کرانه باختری خبر داد.
هدف از این طرح از نقطه نظر صهیونیست ها شکست و سرکوب انتفاضه و انداختن توپ به زمین فلسطینی هاست. اسرائیل درصدد است تا جنگ فلسطینیان با خود را به جنگی داخلی در فلسطین تبدیل کند به گونه ای که بعد از عقب نشینی دیگر طرفی وجود ندارد که مقاومت فلسطین بخواهد با آن بجنگد، بنابراین دیگر هیچ توجیهی برای حمل سلاح وجود نخواهد داشت و بخش هایی از تشکیلات خودگردان از ترس واکنش های شدید “اسرائیل” اقدام به جمع آوری سلاح مقاومت می کنند و هر واکنش قوی رژیم صهیونیستی به عنوان دلیلی بر موضع قوی این رژیم قلمداد می شود. در واقع صهیونیست ها از دیر باز به دنبال چنین مسأله ای هستند:
ـ اسرائیل می خواهد تلفات و زیان های ناشی از ادامه مقاومت شدید ملت فلسطین را که به نظامیان، شهرک های صهیونیست نشین و کاروان های نظامی خود وارد می آمد، کاهش دهد.
ـ دشمن صهیونیستی درصدد است تا از این عقب نشینی بهره برداری کند و تلاش می کند تا با وانمود کردن این که این عقب نشینی بر حسن نیت صهیونیست ها درباره روند صلح دلالت دارد، دستاوردهای سیاسی بزرگی را کسب کند.
ـ “اسرائیل” می خواهد که از زیر بار سنگین تلفات مادی و جانی خود در منطقه نوار غزه رهایی یابد. وقتی اشغالگران صهیونیست هزینه های مادی اشغال این منطقه را در نظر می گرفتند اصلا به فکر عقب نشینی از آن نبودند، اما وقتی هزینه های اشغال نوار غزه خیلی بیش تر از قدرت و توان رژیم صهیونیستی برای ادامه اشغال این منطقه بود، تصمیم به عقب نشینی از آن گرفتند.
این طرح به مقدمات زیادی نیاز داشت که می بایست در فلسطین فراهم می شد. مهم ترین این مقدمات رهایی “اسرائیل” از یاسر عرفات، شیخ احمد یاسین، دکتر عبدالعزیز رنتیسی و تقویت جبهه عباس ـ دحلان در جنبش فتح بود. جامعه فلسطین با توجه به بافت و تحولات سیاسی، اجتماعی و فکری اش دستخوش تغییرات ناگواری خواهد شد. همچنین این عقب نشینی تاثیرات آشکاری بر جامعه صهیونیستی در زمینه های نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و دیگر عرصه ها بر جای می گذارد. در ذیل به تاثیرات این حادثه بر بخش های مختلف جامعه صهیونیستی اشاره می شود:
الف: تاثیرات احتمالی آن بر فعالیت های نظامی “اسرائیل”
برخی فرماندهان ارتش دشمن بر این عقیده هستند که طرح جدسازی یک نوع تغییر و دگردیسی در قدرت نظامی “اسرائیل” به شمار می رود و تاثیراتی منفی بر ارتش و طرح های دفاعی آن خواهد داشت. کارشناسان نظامی و سیاسی دولت عبری به خصوص مخالفان طرح عقب نشینی از نوار غزه تصویری از اوضاع احتمالی پس از عقب نشینی ترسیم کرده اند. یعلون می گوید:«این طرح سیاسی که نخست وزیر ابداع کرده و به آن افتخار می کند، دستاوردهای اسرائیل در جنگ با تروریسم را از بین می برد و برای آن فاجعه به بار می آورد.»14
رهبران دشمن پیش بینی می کنند که مقاومت ادامه داشته باشد و در کرانه باختری تشدید شود. یووان دسکین رئیس سازمان اطلاعات “شاباک” پیش بینی کرده است که جنبش حماس پس از اجرای طرح جداسازی در مقابل آرام کردن اوضاع در نوار غزه عملیات های خود در کرانه باختری را تشدید می کند.15
به همین علت است که شمار زیادی از فرماندهان نظامی “اسرائیل” بر این باورند که این طرح در سال های آینده امنیت “اسرائیل” را مختل می کند.
ب: مهم ترین اثرات این طرح بر بخش نظامی رژیم صهیونیستی:
1ـ از دست دادن شهرک ها که قلعه های دفاعی جامعه صهیونیستی محسوب می شدند. به همین خاطر شارون امنیت داخل “اسرائیل” را در گرو تامین امنیت این شهرک ها می دانست.
2ـ ارتش صهیونیستی از طرح های پیشروانه خود صرف نظر می کند و در مناطق مختلف در داخل فلسطین اشغالی 48 مستقر می شود و همین امر تحرکات و فعالیت های آن را تضعیف می کند.
3ـ برخی رهبران دشمن این طرح را شکستی درونی می دانند و بر این عقیده اند که تاثیراتی منفی بر ارتش خواهد گذاشت و بر عکس اثرات مثبتی بر مقاومت فلسطین بر جای می گذارد و روحیه مبارزان فلسطینی را بالا می برد.
4ـ ناتوانی در نظارت مستقیم بر دستیابی مبارزان فلسطینی به سلاح و تجهیزان نظامی آن ها
5ـ شلیک موشک از فاصله نزدیک و به تبع آن افزایش برد این موشک ها و انتقال آن ها به کرانه باختری
6ـ انتقال نبرد به کرانه باختری و تمرکز فعالیت های نظامی گروه های فلسطین در این منطقه
گفتنی است که کرانه باختری نزد صهیونیست ها مهم تر از نوار غزه است.
7ـ تبدیل نوار غزه به سمبل مقاومت و پیروزی که جنبش های مقاومت فلسطین و در راس آن ها حماس تلاش خواهند نمود که این مسأله را مطرح کرده و بر آن تاکید کند.
این تاثیرات موجب می شود که رژیم صهیونیستی به اقداماتی دست بزند و تغییراتی در سیاست ها و اندیشه صهیونیست ها به وجود آید. مهم ترین پیش بینی های صورت گرفته در این باره:
1ـ ایجاد خط دفاعی در اطراف نوار غزه . این خط شبیه خط مرزی میان “اسرائیل” و لبنان در مرزهای شمالی فلسطین و خط مرزی آن با مصر در طول منطقه سیناست. یک مقام نظامی صهیونیستی گفته است که این خط دفاعی جدید شامل ایجاد حصار و نصب لوازم الکترونیکی و احداث پایگاه های دائمی برای نیروهای صهیونیست است.16 این خط دفاعی نوعی سپر دفاعی جایگزین شهرک های تخلیه شده است که قبلا این نقش را بازی می کردند.
2ـ وصل کردن شهرک های یهودی نشین به سیستم های هشدار دهنده تا در مواقع شلیک موشک های فلسطینی آژیر خطر در آن ها به صدا درآید.
دشمن صهیونیستی از زمان شروع شلیک موشک های قسام و تاثیرات آن بر منازعه و جنگ مدام تلاش می کند که سیستمی برای رهیابی و جلوگیری از فرود این موشک ها در مناطق صهیونیست نشین ابداع کند. روزنامه عبری زبان یدیعوت آهارانوت در شماره روز پنج شنبه 3/7/2005م. نوشت که شهرک ها و شهرهای یهودی نشین از جمله عسقلان به این سیستم هشدار دهنده وصل خواهند شد.
3ـ پیشرفته کردن سیستم موشک ضد موشک برای مقابله موشک هایی که برد کمی دارند و گروه های مقاومت فلسطین آن ها را به سوی مناطق صهیونیست نشین شلیک می کنند.
روزنامه یدیعوت آهارانوت در ادامه نوشته است که رژیم صهیونیستی صدها میلیون دلار برای این طرح هزینه کرده است و موشک جدیدی که برای این مهم ساخته شده است، “مینی هیتس” یا “هیتس کوچک” نام دارد. بنا به گزارش منابع صهیونیستی این موشک قدرت مقابله با موشک های با برد 90 کیلومتر را هم دارد و از تکنولوژی پیشرفته و خیلی دقیقی برخوردار است و ارتفاع آن در هنگام حرکت کم تر از موشک های دور برد است.17
4ـ متمرکز ساختن فعالیت های نظامی در کرانه باختری و شمال فلسطین اشغالی 1948م.
رهبران دشمن صهیونیستی پیش بینی می کنند که آوریل آینده انتفاضه دوم شروع خواهد و این بار شدیدتر از انتفاضه قبلی است. ژنرال اهارون زئیفی رئیس سازمان اطلاعات نظامی در نشست کمیسیون امور دفاعی و سیاست های خارجی کنست گفته بود:«فلسطینیان به تلاش های خود برای تولید سلاح در کرانه باختری ادامه خواهند داد و تجربیان به دست آمده درباره ساخت موشک های دست ساز در نوار غزه به کرانه باختری انتقال می یابد.»18 این سخن و دیگر اظهارات مقامات صهیونیست بر این نکته تاکید دارد که صهیونیست ها برای اجرای طرح های شارون خود را برای ورود به جنگ جدیدی در کرانه باختری آماده می کنند.
5ـ تشدید کنترل نوار غزه از طریق دوربین های پشرفته، هواپیماهای شناسایی، سیستم های رادار و دیگر وسایل جاسوسی از جمله استفاده از مزدوران، فعال سازی هسته های غیر فعال جاسوسی و تلاش برای رساندن آن ها به پست های حساس در سازمان های امنیتی و مراکز اطلاعاتی فلسطین
ج ـ تاثیرات احتمالی عقب نشینی بر اقتصاد رژیم صهیونیستی
انتفاضه تاثیرات منفی زیادی بر اقتصاد این رژیم داشت و از این ناحیه انتفاضه برگه فشار مهمی به شمار می رود. زیان های اقتصادی دشمن همیشه در حال نوسان بود و به هر اندازه که درگیری ها شدت می یافت، مراکز گردشگری و کارگری نیز به همان اندازه تحت تاثیر قرار می گرفتند. همین مسأله هم باعث شد که صهیونیست ها به فکر راه حلی باشند.
سناریوهای احتمالی پس از عقب نشینی:
سناریوی اول:
از سرگیری درگیری ها و انتفاضه
رهبران و مقامات صهیونیست از سرگیری انتفاضه را پیش بینی می کنند و وضعیت سیاسی و روانی حاکم بر فلسطین نیز آن را تایید می کند. ملت فلسطین همچنان گریبانگیر مشکلات زیادی هستند. از یک سو کم ترین بخش رزمینش آزاد و مشکل آوارگان و اسرا همچنان حل نشده است و کرانه باختری هم تحت اشغال می باشد. به دنبال فراخوان سازمان های صهیونیستی برای تخریب قدس و مسجد الاقصی این درگیری ها شدت خواهد یافت. همه این موارد و مسائل دیگر بسیار مهم هستند و احتمال این که باعث از سرگیری درگیری ها شوند، بسیار زیاد است. در صورت تحقق این پیش بینی و تشدید نبرد وضعیت سیاسی، استراتژیکی و امنیتی “اسرائیل” به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد. به خصوص این که شهرک های کرانه باختری کاملا به شهرهای مهم رژیم صهیونیستی نزدیک هستند و شلیک هر نوع گلوله خمپاره و موشک ـ حتی اگر خیلی ابتدایی هم باشد ـ تاثیرات منفی زیادی بر جای می گذارد و شهرها و مراکز مهم “اسرائیل” از جمله فرودگاه اللد و دیگر مناطق حساس امنیتی در تیررس آن خواهند بود.
بنابراین تبعات این حملات را می توان به صورت زیر بیان کرد:
1ـ توقف گردشگری و وارد آمدن زیان های سنگین به این صنعت و افزایش بحران گردشگری
2ـ فرار سرمایه به خارج، اقتصاد رژیم صهیونیستی در طول انتفاضه شاهد چنین بحرانی بوده است.
3ـ در خطر افتادن روابط اقتصادی و توافق نامه های منعقد شده با کشورهای عربی به خصوص مصر و بقیه کشورهای همسایه که با فشار و اصرار آمریکا با این رژیم رابطه برقرار کرده اند.
سناریوی دوم:
استقرار آرامش پس از اجرای طرح جداسازی
این امر تاثیرات مثبتی را بر اقتصاد دشمن می گذارد از جمله:
الف: فعال سازی توافق نامه های منعقد شده با کشورهای عربی
ب: رشد بخش گردشگری، کشاورزی و صنعت
ج: جذب سرمایه سرمایه داران عرب و به تبع آن افزایش سرمایه گذاری ها و رونق اقتصادی “اسرائیل”
د: توجه جدی به بخش صنعت و متمرکز ساختن تلاش ها در این زمینه، این در حالی است که تمامی این تلاش ها در زمینه سرکوب مقاومت متمرکز می شد.
نمونه ای از این توافق نامه ها و طرح های پیشنهادی در صورت برقراری آرامش:
ایجاد منطقه مشترک کشاورزی میان رژیم صهیونیستی و مصر در خط مرزی فلسطین با این کشور
منابع صهیونیستی اعلام کردند که مصر و رژیم صهیونیستی تصمیم گرفته اند که منطقه کشاورزی مشترکی را در نزدیکی شهرک نتسانا در صحرای النقب واقع در جنوب فلسطین اشغالی 1948 احداث کنند. این منابع همچنین گفتند که هدف از احداث این منطقه انجام تحقیقات و مطالعات برای بالابردن کیفیت و کمیت محصولات کشاورزی اعلام شده است. مصر اعلام کرده است که در نشست کمیته مشترک کشاورزی طرفین که در ژوئیه 2005 در قاهره برگزار شد، تصمیم احداث این منطقه اتخاذ شد و قرار شد که از گذرگاه مرزی در نتسانا برای تردد کارگران بخش کشاورزی مصر و نقل و انتقال کالا میان دو طرف استفاده شود. در عین حال، رادیو دشمن صهیونیستی اعلام کرده است که از سال 2000 این برای اولین بار است که نشست این کمیته برگزار می شود و این امر از نشانه های بهبود روابط مصر و “اسرائیل” است.19
از جمله نتایج طرح جداسازی جلب کمک های خارجی به خصوص از آمریکا است. در زیر به نمونه های از این کمک ها اشاره می شود:
اول: واشنگتن هزینه گلخانه های کشاورزی شهرک های صهیونیست نشین را می پردازد.20
دوم: میزان کمک های مالی آمریکا به رژیم صهیونیستی برای جبران خسارت های ناشی از تخلیه شهرک ها به دو میلیارد دلار رسیده است. اسرائیل از این کمک ها برای یهودی کردن صحرای النقب و الجلیل به بهانه این که این مناطق را برای اسکان شهرک نشینان ساکن نوار غزه و شمال کرانه باختری ـ که در جریان اجرای طرح عقب نشینی از این منطقه خارج می شوند ـ آماده می کند، استفاده خواهد کرد.21
د: تاثیرات احتمالی بر سیاست های دشمن صهیونیستی
طرح جداسازی یک سری اهداف سیاسی را که بر اساس آن ها تدوین شد، دنبال می کند و پیش بینی می شود که تغییرات بزرگی در سیاست داخلی و خارجی رژیم صهیونیستی و رابطه این رژیم با کشورهای عربی بر جای گذارد. این در حالی است که “اسرائیل” در طول انتفاضه از بن بست سیاسی رنج می برد و اکنون با تبلیغاتی که برای این طرح انجام می دهد، درصدد خروج از این بن بست است.
هـ: تاثیرات احتمالی این طرح بر بافت حزبی “اسرائیل”
اسرائیلی ها پس از هر تحول جدیدی چه سیاسی و چه نظامی به تغییرات و تحولات بزرگ ناشی از آن عادت کرده اند. به علت این که طرح جداسازی شارون مناقشات و جدل ها و بحث های زیادی را در پی داشت و بر وضعیت پروژه صهیونیستی تاثیر خواهد گذاشت، اثرات آن بر زندگی حزبی و احزاب این رژیم بسیار زیاد بود. مهم ترین این تغییرات و تاثیرات عبارتند از:
1ـ تغییر دیدگاه شارون و نزدیک شدن آن به حزب کارگر
همین مسأله باعث رنجش خاطر بیش تر رهبران راستگرا از وی و نزدیکی حزب کار به شارون شد و این حزب عملا به حکومت وحدت ملی شارون پیوست.
2ـ به وجود آمدن شکاف بزرگ میان شارون پدر معنوی جریان افراط گرای “اسرایئل” و میان راستگرایان افراطی پس از عقب نشینی
3ـ کناره گیری وزرای مهم از حکومت شارون و سرآغاز وقوع اختلافات و دودستگی در حزب لیکود
بنیامین نتانیاهو عامل این اختلافات به شمار می رود. این در حالی است که نامبرده هر گونه تلاش برای ایجاد شکاف و دودستگی در لیکود را رد کرده و گفته است:”تجزیه لیکود و ایجاد شکاف در آن ممنوع است. و مسأله مهم تر محافظت از وحدت حزب است و من هرگز آن را تجزیه نمی کنم.”
این اثرات و تبعات همزمان با اعلام طرح جداسازی نمایان شد، اما احزاب اسرائیل دستخوش تغییرات و تحولات بزرگی خواهند شد که مهم ترین پیش بینی های موجود در این خصوص به شرح ذیل است:
ـ تلاش برای کنارگذاشتن شارون از ریاست حزب لیکود
روزنامه صهیونیستی معاریو اخیرا نوشت که حزب حاکم لیکود طی دو ماه آینده جلو انداختن زمان برگزاری انتخابات داخلی حزب را با هدف برکناری شارون مورد بررسی قرار می دهد.22
اما نظرسنجی های صورت گرفته از پیروزی شارون در انتخابات مجلس حکایت دارد. 51 درصد از مصاحبه شوندگان در پاسخ به این سؤال که ترجیح می دهی چه کسی ریاست حزب لیکود را عهده دار شود و نامزد این حزب در انتخابات زودهنگام آینده باشد؟ شارون را انتخاب کردند و در مقابل 34 درصد بنیامین نتانیاهو را برگزیدند. این نظرسنجی ها در میان محافل وابسته به لیکود انجام شد.23
ـ به وجود آمدن شکاف و دودستگی در میان اعضای حزب حاکم لیکود
اختلافات زیادی میان رهبران و اعضای لیکود درباره طرح عقب نشینی وجود دارد و این حزب دچار اختلافات بی سابقه ای شده است. منشأ همه این اختلافات طرح عقب نشینی است. شارون رهبر حزب لیکود کسانی را که “شورشیان داخل حزب لیکود” نامیده، به تلاش برای فروپاشی حکومتش متهم کرد و به “بحران عمیق حزب لیکود به علت تصمیمات حکومتش” اعتراف کرد.
سوم: برگزاری انتخابات زودهنگام برای تامین خواسته های بیش تر طرف ها
شارون اکنون به حمایت گسترده مردمی نیاز دارد و نتانیاهو هم برای کنارگذاشتن شارون و حزب کار چشم به انتخابات دوخته است.
و: اثرات احتمالی بر موافقت نامه ها و روابط خارجی “اسرائیل”
انتفاضه الاقصی به شکل گسترده ای جلو هر نوع پیشرفت در روابط دیپلماتیک با کشورهای عربی را گرفت. این در حالی است که سیاست خارجی “اسرائیل” گام های سریعی را برای برقراری روابط با کشورهای عربی و انعقاد توافق نامه های مختلف با این کشورها برداشت.
در این انتفاضه شاهد خروج سفیر مصر و تعطیلی برخی کنسولگری ها بودیم. اما وزیر امور خارجه دشمن پیش بینی کرده است که طرح عقب نشینی تاثیر زیادی در برقراری روابط با کلیه کشورهای عربی دارد، به خصوص اگر آرامش در منطقه برقرار شود.
مهم ترین اثرات احتمالی طرح عقب نشینی بر سیاست خارجی رژیم صهیونیستی:
ـ تلاش گسترده برای حل بحران مزارع شبعا و گرفتن هر نوع بهانه ای از حزب الله که از نظر صهیونیست ها آن را دستاویزی برای ادامه حضور خود و آماده باش نیروهایش قرار داده است. بعید نیست که تلاش ها برای حل منازعه لبنان و رژیم صهیونیستی شدت یابد و از بن بست خارج شود و مقامات صهیونیست مستقیما با مقامات لبنانی مذاکره کنند و در عین حال با طرف سوری هم پای میز مذاکره بنشینند، البته در صورتی که شرایط مذاکره با دمشق فراهم شود.24
ـ انعقاد کنگره ای بین المللی با نظارت آمریکا پس از عقب نشینی
رایس در یک کنفرانس مطبوعاتی با شالوم وزیر امور خارجه دشمن صهیونیستی اظهار داشت که مجدانه با هدف پیشبرد روابط “اسرائیل با کشورهای شمال آفریقا و خلیج” برای برگزاری کنگره ای بین المللی به محض اجرای طرح جداسازی یکجانبه تلاش می کند.25
ـ شدت بخشیدن به روند عادی سازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی
این همان چیزی است که استاد خالد مشعل کشورهای عربی را از گرفتار آمدن در آن برحذر داشت، اما واشنگتن برای پیشبرد فرایند برقراری روابط میان کشورهای عربی و اسلامی و دشمن صهیونیستی در تلاش است تا نشست ها و اجلاس هایی را پس از عقب نشینی برگزار کند.
در اینجا بنا به اطلاعاتی که درز پیدا کرده است، مهم ترین تحولات احتمالی در روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی را دکر می کنیم:
1ـ تحول بزرگی در سیاست های لیبی در قبال رژیم صهیونیستی روی داده است. بنا به یک گزارشی سری، حکومت شارون می خواهد از فرصت به وجود آمده استفاده کرده و گام های سریعی برای برقراری روابط رسمی با لیبی از طریق ایجاد شبکه سری آکادمیک بردارد.26
2ـ مدیر کل وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی از بیش تر کشورهای عربی دیدن کرده است. سیلوان شالوم وزیر امور خارجه این رژیم گفته است که مدیر کل این وزارتخانه مخفیانه به بیش تر کشورهای عربی سفر کرده است و هدف از این سفرها ایجاد روابط دیپلماتیک میان این کشورها با دولت عبری است. شالوم در گفت و گو با رادیو عبری درباره رابطه با کشورهای عربی گفت:«با بیش تر کشورهای عربی در تماس هستیم و مدیر کل وزارتخانه از بیش تر این کشورها دیدن کرده است.» وی ابراز امیدواری کرد که پس از اجرای طرح عقب نشینی از نوار غزه و بخش هایی از شمال کرانه باختری زمان مناسب برای برقراری روابط میان اسرائیل و کشورهای عربی فرا می رسد.27
3ـ وزارت امور خارجه “اسرائیل” اعلام کرده است که طی ماه های اخیر تماس های غیر مستقیمی با کشور امارات متحده عربی برای تاسیس نمایندگی سیاسی این کشور در “اسرائیل” داشته است. گفتنی است که امارات حدود یک ماه قبل اخبار منتشر شده در این باره را تکذیب کرد.28
برقراری روابط با کشورهای عربی از دیر زمان جزو چشم داشت های سیاسی رژیم صهیونیستی است، اما سیاست های آمریکا به خصوص در عراق و اوضاع این کشور، اسرائیل را به فکر خروج از نوار غزه واداشت تا ضمن رها کردن خود از مقاومت فلسطینیان در این منطقه از بار مشکلات اقتصادی و فشارهای سیاسی و امنیتی بکاهد. این هم یکی از دلایل ارائه این طرح بود و شارون خود به این مطلب اذعان داشته است.
با توجه به این تحقیق می توان به نتیجه گیری های درست و یا تقریبا درست رسید که در زیر به آن ها اشاره می شود:
1ـ اسرائیل به گسترش هر چه بیش تر روند برقراری روابط با کشورهای عربی و اسلامی و حداقل تاسیس نمایندگی های تجاری امیدوار است. از سوی دیگر هم برخی کشورهای عربی و اسلامی بدون هیچ ضابطه ای دنباله رو اسرائیل هستند و به این خواسته صهیونیست ها تن می دهند.
2ـ اگر آرامش و لو موقت در منطقه برقرار شود، پیش بینی می شود که در آینده مصر و اردن نقشی محوری در روند برقراری روابط با دشمن صهیونیستی چه در عرصه داخلی با اجرای طرح های تجاری و صنعتی و چه در عرصه خارجی با تشویق کشورهای دیگر به برقراری روابط ایفا کنند.
3ـ طرف های بین المللی و منطقه ای و در راس آنها حکومت آمریکا و مصر پس از عقب نشینی و در چارچوب ساماندهی اوضاع مناطق فلسطینی به خصوص غزه تلاش می کنند که پایه های تشکیلات خودگردان به رهبری ابومازن و دحلان را تقویت کرده و در مقابل هم برای کاستن نفوذ و محبوبیت مردمی حماس و گرقتن مشروعیت این جنبش و جلوگیری از پیروزی آن در انتخابات آینده مجلس و سپس خلع سلاح آن تلاش می کنند. کمک های مالی اروپا و آمریکا نقش بزرگی در این خصوص ایفا می کند.
4ـ تکمیل سیطره دشمن بر بیش تر زمین های کرانه باختری از طریق ادامه ساخت دیوار حایل، مصادره هر چه بیش تر زمین های فلسطینیان، توسعه شهرک سازی
هدف از این اقدامات مقدمه سازی برای تشکیل دولت فلسطین در نوار غزه و 42 درصد از مساحت کرانه باختری و به عبارتی دیگر در مناطق جدا از هم و محاصره شده است.
5ـ در صورتی که تلاش های آمریکا و رژیم صهیونیستی برای به شکست کشاندن برنامه های سیاسی و جهادی حماس نتیجه بخش نباشد و این جنبش همچنان به راه مقاومت و مخالفت با طرح های آمریکایی و صهیونیستی ادامه دهد، این امکان وجود دارد که تشکیلات خودگردان با سوء استفاده از سیاست ثابت حماس در مخالفت با هر گونه درگیری داخلی و رعایت حرمت خون فلسطینیان به دنبال شعله ور ساختن آتش جنگ داخلی بیافتد.
6ـ وقوع تغییرات و تحولات بزرگ در احزاب صهیونیستی و رهبران آن ها
این احتمال وجود دارد که برخی احزاب از صحنه سیاسی حذف شوند و احزاب و رهبران جدیدی سر کار آیند.
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مرکز مطالعات “المستقبل”
منابـــــع:
1ـ روزنامه الخلیج، 25/6/2005م.
2ـ روزنامه الشرق الاوسط، 4/8/2005م.
3ـ روزنامه انگلیسی گاردین، 15/6/2005م.
4ـ مرکز اطلاع رسانی فلسطین (بخش عربی)، 19/6/2005م.
5ـ روزنامه عبری یدیعوت آهارانوت، 19/6/2005م.
6ـ روزنامه البیان، 23/7/2005م.
7ـ روزنامه الوطن چاپ عربستان، 13/7/2005م.
8ـ مرکز اطلاع رسانی فلسطین (بخش عربی) 21/7/2005م.
9ـ روزنامه الخلیج، 19/6/2005م.
10ـ روزنامه الأیام، شماره 3445، 22/8/2005م.
11ـ روزنامه الوطن چاپ عربستان، 7/2/2005م.
12ـ روزنامه الخلیج، 23/8/2005م.
13ـ پایگاه اینترنتی عرب 48، 27/7/2005.
14ـ معاریو، 5/6/2005م، مقاله یوسی بن اهارون
15ـ عرب 48، 27/7/2005م.
16ـ مرکز اطلاع رسانی فلسطین (بخش عربی) 21/7/2005م.
17ـ همان منبع، 14/7/2005م.
18ـ همان منبع، 21/7/2005م.
19ـ روزنامه الوطن، 21/7/2005م.
20ـ عرب 48، 11/7/2005م.
21ـ پايگاه اینترنتی “الیوم الإلکترونی”، 14/8/2005م.
22ـ روزنامه معاریو، نظرسنجی
23ـ روزنامه البیان، 15/6/2005م.
24ـ عرب 48، 23/7/2005م.
25ـ الیوم الالکترونی، 25/6/2005م.
26ـ روزنامه القدس العربی، 21/7/2005م.
27ـ روزنامه الوطن، 13/7/2005م.