یکشنبه 11/می/2025

چرا شهید عمار صالحیه هنگام رویارویی با اشغالگران گریه کرد؟

پنج‌شنبه 13-نوامبر-2008

 

چند روز قبل عمار صالحیه مجاهد فلسطینی در رویارویی با نیروهای اشغالگران در حین گلوباران توپخانه ای و غرش موشک های آنان گریه کرد . عمار انسان است و احساسات خاص خود را دارد . وی به شدت و از سر شوق وعشق و درد گریست و اشک های آتشینش قبل از این که بر گونه هایش جاری شود از عمق وجود و دلش سرچشمه گرفته بود . او گریست و فریاد زد و به تضرع به درگاه الهی پرداخت . همسرش را ترک کرد در حالی که دوماه از عروسیشان نگذشته بود . هردوی آنان سنی از ایشان نگذشته بود و در رویاهای خود آینده ای را ترسیم می کردند که آکنده از امنیت و صلح باشد . آنان در رویاهای زیبای خود زندگی می کردند و امیدوار بودند که بتوانند مدت طولانی را در کنار هم سپری کنند و در آینده فرزندانی را به جامعه تحویل دهند که او دیگر صدای گلوله های صهیونیست ها را نشنود . عمار گریه کرد در حالی که صدای گلوله هایش به مقابله با غرش تانک های اشغالگران پرداخته بود و وی فریاد زد تا غرش هواپیماهای دشمن را در میان فریاد خود محو کند . چرا آنان از من سبقت گرفتند ؟ چرا شکوفه های ریحان در اطراف من پرپر می شوند ولی من فراموش شدم ؟ چرا چهارتن در کنار من به شهادت رسیدند ولی من زنده ماندم؟

عمار به گریه اش ادامه داد در حالی که به نمایندگی از میلیون ها عرب به سوی ارتش صهیونیست ها آتش می گشود. به درگیری ادامه داد تا مذاکره کننده فلسطینی در برابر اشغالگران سربلند باشد . به مقاومت ادامه داد در حالی که به اجساد تکه تکه شده برادرانش می نگریست . به وظیفه جهادی خود ادامه داد در حالی که فریاد می کشید و فریاد او در کوه های رام الله می پیچید : اینان چند دقیقه قبل همراه من می جنگیدند و به سوی صهیونیست ها تیراندازی می کردند . چند دقیقه قبل با هم به  ماموریت اعزام شدیم : اولی محمد عبدالله عوض و دومی واجد نظام محارب و سومی عمر سلیم العلمی و چهارمی محمد طه بعلوشه نام داشت . چهار گل زنبق که در اردوگاه خان یونس شکوفا شده بودند تا بوهای معطرشان جاهای خالی ارتش های کشورهای عرب را در رویارویی با اشغالگران پر کند ، چهار خوشه نورسته ای که خیلی زود شکوفا شدند تا دانه های گندم را در بلندی های کرانه باختری بپراکند ؛ نسیم های روح بخشی که بلندی های ترس و وحشت از ارتشی را در نوریدند که گفته می شود؛ شکست نمی خورد !!!

ای عمار این مشیت و خواست خداست ؛ گریه نکن ! ما علی رغم میل دشمنان زنده می مانیم و تدبیر امور در دست خداست ؛ خدا آنان را برگزیده است بس کن ! ای عمار غمگین مباش . با این عبارات دوست و همدم عمار تلاش می کرد تا از گریه بیشتر او جلوگیری کند.

عمار به گریه و زاری خود ادامه داد و اشک دوباره بر گونه هایش جاری شد و لب به سخن گشود: من برای دوری از آنان گریه نمی کنم و من برای شهدا نمی گریم ؛ من به خاطر خودم و بر خودم می گریم ؛ آنان به هدف خود رسیده اند ولی من نتوانسته ام مانند آنان به هدف خود برسم ؛ مگر من چه کوتاهی کرده ام که خداوند آنان را برگزید و مرا رها کرد . چرا آنان شهید شدند ولی این توفیق نصیب من نشد؟ آنان چه برتری بر من داشتند؟ چه شایستگی بیش از من از خود نشان داده اند که به مقام شهید نایل آمدند و من از آن محروم شدم ؟ من در کجا کوتاهی کرده ام ؟ مرتکب چه خطایی شده ام ؟ چرا آنان بر من ترجیح داده شده اند؟ آنان چه ویژگی داشتند؟ چه امتیازی آنان داشتند در حالی که ما با هم بزرگ شده بودیم و در یک مدرسه درس خواندیم و با هم به یک دانشگاه و به یک مسجد رفتیم و به فعالیت نظامی پرداختیم . خدایا تکلیف من چیست ؟

همین که راز و نیاز این شهید با خدای خود به اتمام رسید ؛ یک موشک اسراییلی به عمار اصابت و وی را شهید و دوستش را زخمی کرد . دوستش به بیمارستان منتقل شد و زنده ماند تا داستان شهادت عمار را برای دیگران تعریف کند.

در فاصله چند متری از خانه من در خان یونس مراسمی به پاس گرامی داشت این شهید و برادرانش بر پا شده بود ولی هیچیک از طرفداران حکومت رام الله در آن شرکت نکردند و به خانواده های آنان تبریک و تسلیت نگفتند و حتی نزدیکان آنان نیز به خاطر ترس از قطع حقوقشان از سوی تشکیلات رام الله به این مراسم نیامدند زیرا از مراقبت و نظارت حکومت رام الله بیم داشتند و می دانستند که با رسیدن اخبار و گزارش مشارکت آنان در مراسم شهدای حماس حقوقشان قطع خواهد شد!!!

ولی دولت منتخب به مسئولیت خود عمل کرد و استاد اسماعیل هنیه خودش در این مراسم شرکت نمود اما از عجایب اختلافات داخلی است که هیچ یک از شخصیت های معروف خان یونس در این مراسم حتی به واسطه عرق ملی خود شرکت نکردند . آنان از این بیم داشتند که مبادا گفته شود آنان درمراسم شهدا شرکت و از مقاومت حمایت می کنند و آنان به قوانین دولت رام الله در قطع رابطه با حماس پایبند نیستند . آنان حتی به رسم پسندیده مردم عرب منطقه نیز پشت کردند زیرا عرب ها در مراسم مرگ عادی دشمنان خود نیز شرکت می کنند و در چنین شرایطی اختلافات خود را کنار می گذارند و مرگ همیشه درس و آموزشگاهی برای زندگان بوده است و با دفن مردگان کینه ها و دشمنی ها نیز دفن می گردید . اما اکنون با شهادت انسان هایی که در راه سربلندی وطن و آزادی سرزمین فلسطین چگونه برخورد می شود. دولت رام الله نیز باید بداند که تحت هر شرایطی مقاومت و پایداری در برابر اشغالگران شاخصه اصلی غزه هاشمی خواهد بود و دولت غزه نیز باید بداند که ما باید این گونه تحریم ها را به جان بخریم و از آن اندوهگین نباشیم . ان شاء الله خداوند غم و اندوه و درد فراق ما را خواهد کاست و ما را تسلی و تسکین خواهد داد.

لینک کوتاه:

کپی شد