چهارشنبه 30/آوریل/2025

چرا طرح ترامپ شکست خورد؟

چهارشنبه 19-مارس-2025

سامی العریان

اجلاس سران عرب در تاریخ 4 مارس به میزبانی قاهره برگزار شد تا واکنشی به طرح دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا مبنی بر وادار کردن فلسطینیان به ترک غزه ارائه شود.

این اجلاس ـ که همپیمانان عرب آمریکا در منطقه به آن دعوت شده بودند ـ با صدور بیانیه ای کاملا مخالفت آمیز با طرح ترامپ برای سیطره بر نوار غزه و تبدیل آن به «ریویرای خاورمیانه» به پایان رسید.

این طرح ترامپ با یک تفکر برتری جویانه طراحی شده بود و هدف از آن تخلیه تمامی ساکنان نوار غزه بود که جنگ نسل کشی 15 ماهه رژیم صهیونیستی از تحقق آن ناتوان مانده بود.

علاوه بر این، طرح های نژادپرستانه ای مانند این طرح ترامپ بدون همکاری کشورهای همسایه عربی قابلیت اجرا و تحقق نخواهند داشت و این در حالی است که کشورهای همسایه عربی اخراج دسته جمعی فلسطینیان را تهدیدی مستقیم برای امنیت و ثبات خود می بینند.

در کل، پس از گذشت کمتر از یک ماه از آغاز دور دوم ریاست جمهوری ترامپ، اظهارات شوکه کننده وی درباره غزه، نشانه تشدید قابل توجه حملات به شمار می رود که می توان آنرا از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد.

شاید یکی از تحلیل ها این باشد که ترامپ در موضع خود جدی است و فکر می کند که فلسطینی ها در برابر رژیم صهیونیستی شکست خورده اند و کشورهای عربی دچار ضعف و از هم گسیختگی و دنباله روی هستند و نمی توانند جلوی چنین تعرض آشکاری به حقوق، حاکمیت و اراده خود را بگیرند.

از سوی دیگر، این طرح ترامپ را می توان تلاشی آشکار از سوی رئیس جمهور آمریکا برای پرداخت پاداش بزرگترین حامیان رقابت های انتخاباتی اخیر دانست. با وجود اینکه ترامپ دستور کار طولانی و پیچیده ای در هر دو عرصه داخلی و بین المللی دارد که به او اجازه نمی دهد به فکر میراث داری جنگی بیهوده و دارای ارزش راهبردی کم بیفتد، اما او در جریان رقابت های انتخاباتی اخیر میلیون ها دلار از ثروتمندان صهیونیست؛ از جمله «بیل آکمان» تاجر میلیاردر و «میریام ادلسون» مالک کازینوهای قمار کمک دریافت کرده بود. ادلسون در رقابت های اخیر 100 میلیون دلار به وی کمک کرده بود و در مقابل خواستار حمایت از افراطی گرایانه ترین سیاست های رژیم صهیونیستی شده است؛ همان طوری که در سال 2017 نیز در قبال کمک بیش از 40 میلیون دلاری این خانم و همسرش در سال 2016، قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت و سفارت آمریکا را به آنجا منتقل کرد.

با این وجود، بسیاری از کارشناسان مطمئن نیستند که باید این پیشنهاد را جدی گرفت؛ چرا که ترامپ از زمان پیروزی در انتخابات بارها سخنان شوکه کننده و تکراری بیان کرده است که در کل ناقض قوانین بین المللی و عرف های دیپلماتیک هستند.

به عنوان مثال، ترامپ از دانمارک خواست که گرینلند را به آمریکا تحویل دهد و از کانادا هم خواست که ایالت 51 ام آمریکا باشد. وی همچنین تلاش کرده است که پاناما را برای عقب نشینی از مالکیتش بر کانال پاناما در آمریکای مرکزی تحت فشار قرار دهد.

چنین اظهارات ناقض عرف و سنت ها میان کشورها در جهان پس از جنگ جهانی دوم، با گفتمان یک رئیس جمهور همخوانی ندارد؛ چه برسد که این فرد رئیس جمهور بزرگترین قدرت جهان باشد. با این وجود، وی این سخنان توهین آمیز و ناقض حقوق فلسطینیان در غزه را تنها چند هفته قبل بیان نکرده است، بلکه قبل از آن هم بارها چنین سخنانی ایراد کرده بود.

علاوه بر این، برخی تحلیلگران معتقدند که این اظهار نظر ترامپ ـ که در جریان سفر بنیامین نتانیاهو به واشنگتن صورت گرفت ـ می تواند تلاشی برای به شکست کشاندن تلاش های نخست وزیر رژیم صهیونیستی که به عنوان یک جنایتکار جنگی تحت تعقیب دادگاه کیفری بین المللی قرار دارد، برای دریافت چراغ سبز به منظور از سر گیری جنگ نسل کشی در غزه باشد.

واقعیت این است که مواضع ترامپ حتی بسیاری از مسئولان دولت آمریکا را هم شگفت زده کرده است؛ به طوری که این مواضع قبل از اعلان مورد بررسی قرار نگرفته اند. بر اساس این دیدگاه، هدف نتانیاهو از آغاز مجدد جنگ غزه برکناری حماس از حکومت غزه است، اما طرح ترامپ تنها به برکناری حماس ختم نمی شود، بلکه اخراج تمامی فلسطینیان از غزه را هم در بر می گیرد و بدین ترتیب، بهانه های نتانیاهو برای از سر گیری جنگ را از دست او می گیرد.

ترامپ در جریان رقابت های انتخابات ریاست جمهوری بارها از نتانیاهو خواسته بود که «به ماموریتش در غزه پایان دهد» و با این وجود، رژیم صهیونیستی در تحقق این ماموریت طبق همان اهداف اعلام شده شکست خورد و این در حالی بود که جنگ وحشیانه ای علیه مقاومت و ملت بی پناه فلسطین به راه انداخته بود که 471 روز به طول انجامید.

تحلیل دیگر مبتنی بر راهبرد مذاکراتی ترامپ است که به عنوان یک تاجر املاک بزرگ راهبرد ویژه ای در پیش گرفته است که در کتاب معروف خود با عنوان «هنر معامله گری» به آن اشاره کرده است. وی در این کتاب می گوید: مذاکره کننده موفق باید با تندترین و افراطی گرایانه ترین مواضع کارش را شروع کند تا طرف دیگر را مجبور به دادن امتیازات بزرگ کند و بتواند حتی قبل از اینکه مذاکرات آغاز شود به خواسته خودش نزدیک شود.

در این حالت، ترامپ تلاش می کند آنچه را که رژیم صهیونیستی نتوانست از راه نظامی و طی 15 ماه جنگ خونین و ویرانگر در نوار غزه محقق کند، از راه سیاسی محقق کند.

جنگ رژیم صهیونیستی 3 هدف اصلی داشت: آزادی اسرای صهیونیست که حماس و دیگر گروه ها دستگیر کرده بودند؛ بدون اینکه نیازی به آزادی اسرای فلسطینی باشد، نابودی حماس و دیگر گروه های مقاومت به عنوان تشکل های نظامی و حذف حماس از قدرت در غزه.

از آنجایی که این رژیم نتوانست در عرصه میدانی هیچ کدام از این اهداف را محقق کند و مقاومت آنرا به جنگ فرسایشی چندین ماهه کشاند و هزاران کشته و زخمی را در جریان خشونت بارترین جنگ فرسایشی این رژیم از زمان تاسیسش تاکنون به آن تحمیل کرد، این رژیم در نهایت مجبور به پذیرش طرحی شد که تمامی اهداف حماس و مقاومت فلسطین را محقق می کرد.

توافقنامه ای که دو طرف امضا کرده اند، دست کم از ماه مه روی میز بود؛ به طوری که جنبش حماس آنرا قبول کرده بود، اما رژیم صهیونیستی بارها و بارها با آن مخالفت کرده بود تا اینکه در ماه ژانویه و تحت فشار ترامپ که هنوز دوره ریاست جمهوریش آغاز نشده بود، مجبور به پذیرش آن شد.

این توافقنامه مشتمل بر 3 مرحله بود که هر مرحله 42 روز طول می کشد و با آزادی تمامی اسرای صهیونیست؛ اعم از مرده و زنده به پایان می رسد و در مقابل، هزاران نفر از اسرای فلسطینی؛ از جمله نزدیک به 600 هزار فلسطینی محکوم به حبس ابد باید آزاد شوند.

علاوه بر این، توافقنامه مذکور که از تاریخ 19 ژانویه به مرحله اجرا درآمده است، خواستار آتش بس کامل پس از مرحله دوم توافق و عقب نشینی کامل نظامیان صهیونیست از غزه و نیز ارائه کمک های بشردوستانه زیاد؛ از جمله غذا، آب، سوخت، چادر و کمک های پزشکی شده است. این طرح همچنین خواهان بازسازی نوار غزه طی 5 سال شده است.

نتانیاهو همزمان تحت فشار سنگین دولت ترامپ قرار داشت که دست کم سعی در توقف موقتی جنگ به منظور آزادی اسرای صهیونیست را داشت. از سوی دیگر، شرکای راستگرای افراطی نتانیاهو هم خواهان ادامه جنگ بودند. «ایتمار بن گویر» وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی از دولت کناره گیری کرده بود که بدین ترتیب، نتانیاهو اکثریت را در کنست از دست می داد. «بزالل اسموتریچ» وزیر دارایی هم تهدید به کناره گیری از ائتلاف دولتی در صورت ادامه مرحله دوم توافق آتش بس از سوی این رژیم کرده بود که می تواند منجر به براندازی دولت نتانیاهو شود.

در سایه این شرایط پیچیده، ترامپ تلاش کرد که دولت نتانیاهو را حفظ کند، اما به نظام های عربی و به ویژه اردن و مصر هشدار داد و از آنها خواست که با طرح کوچاندن اجباری فلسطینیان ساکن غزه موافقت کنند و در صورتی که با آن مخالفت کنند، باید طرح جایگزینی ارائه دهند که همسو با اهداف واقعی این طرح باشد که عبارتند از خلع سلاح حماس و برکناری آن از عرصه قدرت در غزه. چنین پیشنهادی می تواند ثبات این کشورها و کل نظام منطقه ای را تهدید کند.

به عنوان مثال، مصر با رژیم صهیونیستی توافقنامه صلحی امضا کرده است که شروط مشخص و پیچیده ای درباره اوضاع نوار غزه دارد که شاید کار انتقال یک میلیون فلسطینی از غزه به صحرای سینا را برای رژیم صهیونیستی ساده تر کند، اما چالش های امنیتی و اجتماعی خطرناکی هم برای نظام مصر به دنبال خواهد داشت.

علاوه بر این، ارتش مصر که مهمترین نهاد این کشور است، آمادگی مدیریت این بحران را ندارد؛ به طوری که فلسطینی ها با قدرت در برابر عملیات کوچاندن اجباری ایستادگی خواهند کرد که می تواند باعث بروز تنش دائمی شود.

وضعیت اردن هم چندان تفاوتی ندارد و این کشور می داند که پذیرش کوچاندن فلسطینیان غزه تحول خطرناکی خواهد بود که احتمال دارد هر لحظه ای که رژیم صهیونیستی بخواهد اکثریت فلسطینیان ساکن کرانه باختری به اردن کوچانده شوند.

از همین رو، طرح ترامپ یک تهدید وجودی برای نظام اردن است و توازن جمعیتی شکننده این کشور را در معرض خطر قرار می دهد. همین امر باعث مخالفت شدید اردن با این طرح شده است؛ چرا که تهدیدی برای تداوم بقای این کشور به شمار می رود و منجر به بر هم خوردن ثبات خود این کشور خواهد شد.

در این شرایط، همپیمانان عرب آمریکا نشست فوق العاده ای در اواخر ماه فوریه به میزبانی ریاض برگزار کردند تا با طرح خطرناک ترامپ مقابله کنند و در همین نشست، با طرح جامعی برای آینده غزه موافقت کردند.

پس از این نشست غیر رسمی، نشست رسمی اتحادیه عرب در تاریخ 4 مارس در قاهره برگزار شد که منجر به صدور بیانیه رسمی شد که به شکل قاطع با طرح ترامپ برای کوچاندن فلسطینیان از غزه مخالفت کرد. این نشست به جای طرح مذکور، نقشه راهی برای بازسازی و آماده سازی غزه برای تداوم حیات ساکنانش ارائه داد.

بیانیه پایانی این نشست خواستار اجرای فوری دو مرحله؛ دوم و سوم توافق آتش بس در غزه؛ از جمله عقب نشینی کامل نظامیان صهیونیست از غزه، از سر گیری واردات گسترده کمک های بشردوستانه برای ساکنان غزه و نیز لغو محاصره غزه و پیدا کردن راه حل سیاسی مبتنی بر راهکار تشکیل دو کشور شده بود.

اما درباره خواسته رژیم صهیونیستی و آمریکا مبنی بر کنار گذاشته شدن حماس از عرصه قدرت در غزه، این طرح عربی بر طرح پیشنهادی مصر مبنی بر تشکیل کمیته کارشناسی برای اداره نوار غزه زیر نظر تشکیلات خودگردان فلسطین به مدت 6 ماه تاکید کرده بود. این همان توافقی بود که طرف مصری چند هفته قبل با تعدادی از گروه های فلسطینی؛ از جمله حماس و فتح انجام داده بود.

از آنجایی که دولت نتانیاهو با بازگشت تشکیلات خودگردان فلسطین به غزه مخالفت کرده بود، در طرح مصر پیشنهاد شده بود که دوره ای برای آماده سازی و انجام اصلاحات توسط تشکیلات خودگردان در نوار غزه اختصاص پیدا کند و در این دوره، نیروهای نوار غزه توسط مصر و اردن آموزش داده شوند و پس از آن تشکیلات خودگردان مسئولیت تامین امنیت غزه را در دست بگیرد.

اما درباره مساله خلع سلاح حماس باید گفت که جنبش های حماس و جهاد اسلامی و دیگر گروه های مقاومت مخالف بررسی این مساله هستند و در بیانیه پایانی نشست مذکور هم به صورت مبهم به آن اشاره شده بود.

بر اساس این طرح، باید تمامی سلاح ها؛ از جمله سلاح مقاومت در اختیار یک نهاد؛ یعنی تشکیلات خودگردان قرار بگیرد که عملا منجر به پایان عمر مقاومت می شود؛ چرا که سازمان آزادی بخش فلسطین و تشکیلات خودگردان قبلا اعلام کرده بودند که به موجب توافقنامه های اسلو امضا شده در سال 1993 از مبارزه مسلحانه دست کشیده اند.

این بیانیه همچنین خواستار صدور قطعنامه ای از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد شده است که به موجب آن یک نیروی حافظ صلح بین المللی در غزه استقرار یابد، اما جنبش حماس و دیگر گروه های مقاومت با قاطعیت با این پیشنهاد مخالفت کردند و سخنگویان حماس و جهاد اسلامی اعلام کردند که حضور هر گونه نیروی خارجی در غزه به منزل حضور اشغالگران در این منطقه است و با آنها به همین شکل رفتار خواهد شد.

با این وجود، بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که یکی از ابعاد جالب توجه طرح پیشنهادی اتحادهی عرب، ارائه طرحی برای بازسازی نوار غزه بود که متشکل از 91 صفحه است.

در این سند، حجم قابل توجهی از جزئیات درباره نحوه بازسازی غزه و آماده سازی مجدد این منطقه ذکر شده و از طرحی سه مرحله ای به مدت 5 سال رونمایی شده است که مرحله اول آن به مدت 6 ماه بر اسکان آوارگان فلسطینی در خانه های موقتی مانند چادرها و خانه های پیش ساخته در 7 منطقه مشخص شده متمرکز شده اند.

اما مراحل دوم و سوم این طرح که 3 و 2.5 سال به طول خواهند انجامید، بر بازسازی کامل زیرساخت های غزه؛ از جمله مدارس، دانشگاه ها، بیمارستان ها، جاده ها، نیروگاه های برق، تاسیسات آب شیرین کنی و اسکان فلسطینیان با ظرفیت های مختلف متمرکز شده اند.

در قالب این طرح همچنین قرار است بازارها و ساختمان های دولتی، پارک ها، هتل ها، مناطق گردشگری و مناطق صنعتی و کشاوری در نوار غزه احداث شوند.

این حجم از نقشه کشی مفصل به منزله تکذیب مستقیم ادعای دونالد ترامپ مبنی بر ضروری بودن کوچاندن فلسطینیان به منظور بازسازی نوار غزه است. هزینه کامل طرح بازسازی نوار غزه 53 میلیارد دلار برآورد شده است و 3 میلیارد دلار برای اجرای مرحله اول آن، 30 میلیارد دلار برای مرحله دوم و 20 میلیارد دلار برای مرحله سوم آن تخصیص یافته است. این سند همچنین خواستار برگزاری کنفرانس بین المللی حمایت از بازسازی نوار غزه در آینده نزدیک به میزبانی قاهره شده است.

در بازی ورق (پاسور) طرف های بازی سعی می کنند کارت هایشان مخفی کنند تا بتوانند بر رقبایشان برتری پیدا کرده و بازی را به نفع خود رقم بزنند، اما در این بازی ژئوپولوتیک، بازیگران این مساله را به نفع خود دیده اند که تمامی کارت هایشان را آشکارا روی میز بگذارند.

صهیونیست ها و متحدان آمریکایی شان سعی می کنند فلسطینی ها را از غزه اخراج کنند که هدفی دور از دسترس به شمار می رود و طی 15 ماه جنگ نسل کشی رژیم صهیونیستی نتوانستند آنرا محقق سازند. حال چطور ترامپ که احتمال توسل به قدرت نظامی را بعید دانسته است، می خواهد این هدف را محقق کند؟

از طرف دیگر، کشورهای عربی علاقه ای به درگیری رو در رو با ترامپ ندارند؛ هر چند که تهدیدات ضمنی وی را نادیده می گیرند؛ چرا که خواسته های وی را تهدیدی برای بقای خود می دانند. اما امیدوارند که با قراردادهای تسلیحاتی یا سرمایه گذاری های تجاری و ارائه طرح های سیاسی مانند توافقنامه هایی مثل توافقنامه های آبراهام در سال 2020 توجه وی را به خود جلب کنند.

بیانیه پایان نشست فوق العاده سران کشورهای عربی به امکان به رسمیت شناختن و عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی اشاره کرده بود؛ اما به این شرط که نقشه راه قابل اجرایی وجود داشته باشد ـ و نه اینکه لزوم فورا اجرا شود ـ تا زمینه توافق سیاسی مبتنی بر ایده تشکیل دو کشور را فراهم سازد.

بر عکس آن، ساختار کنونی رژیم صهیونیستی که با دولت ترامپ ائتلاف کرده است، صهیونیستی ترین و دینی ترین ساختار در تاریخ منازعه است و فکر می کند که می تواند بزرگترین اهداف سیاسی خود را محقق سازد.

این اهداف شامل نابودی جنبش های مقاومت در منطقه، اخراج بیشترین تعداد ممکن از فلسطینی ها برای حل مساله جمعیتی و تشکیل اکثریت یهودی است تا بتواند ادعا کند که «کشوری دموکراتیک» است و در عین حال اراضی منطقه رود تا دریا را هم حفظ کند.

این ائتلاف صهیونیستی آمریکایی همچنین سعی در نابودی برنامه هسته ای ایران و تحمیل توافقنامه های عادی سازی روابط به کشورهای عربی و نیز کشورهای بزرگ اسلامی را دارد تا توان بازدارندگی از دست رفته رژیم صهیونیستی احیا و سلطه منطقه ای آن تقویت شود. طبیعتا این ها لیست بزرگی از اهدافی است که امکان تحقق شان سخت به نظر می رسد.

از همین رو، نتانیاهو و همپیمانان وی در لابی صهیونیستی آمریکا، در عین حالی که بر تحقق این اهداف پافشاری می کنند، نیازمند متقاعد کردن ترامپ برای اولویت بخشی به تحقق اهداف شان هستند که حتما جلوی تحقق اولویت های دیگر وی در دور دوم و پایانی دوره ریاست جمهوریش را خواهند گرفت؛ به طوری که وی برنامه بزرگ و پیچیده ای دارد که از طریق آنها سعی در نابودی «دولت در سایه» آمریکا و گسترش نفوذ بین المللی خود در راستای اهداف بلندپروازانه اش را دارد.

در کل، تهدیدات و اظهارات ترامپ و گفتمان پرطمطراق وی دیگران را مجبور به تسلیم در برابر خواسته ها و آرزوهای وی نخواهد کرد.

در صورتی هم که وی به گزینه نظامی برای تحقق اهداف تجاوزکارانه اش در غزه متوسل شود، با مقاومت سرسختانه نه تنها از سوی مخالفان سنتی سیاست آمریکا در منطقه مواجه خواهد شد، بلکه حتی مخالفت نظام های همسو با آمریکا را هم که اظهارات وی را تهدیدی خطرناک برای صلح و ثبات خود می دانند، مواجه خواهد شد.

چنین روابط زنجیره ای و اهداف متناقضی حتما در نهایت منجر به خنثی سازی اهداف گسترده ترامپ؛ چه در زمینه تلاش برای مهندسی مجدد جامعه آمریکا بر اساس برنامه های داخلیش و چه مهندسی مجدد نظام بین الملل بر اساس برنامه «آمریکای برتر» خواهد شد.

همان طوری که در کتاب هنر معامله گری وی آمده است، ترامپ از هیچ چیزی مثل تلخی شکست و ناکامی بیزار نیست.

لینک کوتاه:

کپی شد