پس از اعلام توافق آتشبس سهمرحلهای و تبادل اسرا در اواخر دوره بایدن با حمایت ترامپ، مشخص شد که دولت نتانیاهو قصد اجرای کامل آن را ندارد، بلکه میخواهد آن را بهصورت گزینشی اجرا کند. نتانیاهو، که ابتدا همین پیشنهاد را به بایدن ارائه داده بود، پس از درک اینکه اجرای آن باعث فروپاشی ائتلافش خواهد شد، از آن عقبنشینی کرد. مخالفت با این توافق، فقط از سوی وزرای راست افراطی مانند عوتسما یهودیت و صهیونیسم مذهبی نبود، بلکه بسیاری از وزرای لیکود نیز آن را رد کردند. در نتیجه، نتانیاهو صرفاً بهعنوان تاکتیک، با توافق موافقت کرد تا در اولین فرصت، آن را از بین ببرد.
نتانیاهو میدانست که در برابر بایدن، تا حدی امکان مانور دارد، اما در برابر ترامپ چنین امکانی ندارد. دولت ترامپ ابتدا از توافق حمایت کرد، اما با گذشت زمان، به موضع “اسرائیل” نزدیکتر شد. تهدیدات ترامپ علیه حماس، نه فقط درباره تبادل اسرا، بلکه درباره موجودیت این جنبش، نشاندهنده همین تغییر موضع است.
با نزدیکتر شدن ترامپ به موضع راست افراطی “اسرائیل”، نتانیاهو ضعیفتر شد. در حالی که ابتدا تصور میشد او میتواند بین دو گروه متضاد (اکثریت عمومی و دستگاه امنیتی حامی توافق و راستگرایان افراطی مخالف آن) تعادل ایجاد کند، اما پس از اجرای مرحله اول، او به موقعیت دلخواهش بازگشت: رهبری ایدئولوژیک راست افراطی.
در جلسهای امنیتی به ریاست نتانیاهو، پیشنهاد نماینده ترامپ، استیو ویتکوف، برای یک آتشبس موقت در رمضان و عید فصح بررسی شد. پیشنهاد این بود که نیمی از اسرای اسرائیلی (زنده و کشتهشده) در روز اول آزاد شوند و در صورت توافق بر آتشبس دائمی، بقیه آزاد گردند. این پیشنهاد، برخلاف سخنان اولیه ویتکوف که بر ضرورت اجرای مرحله دوم تأکید داشت، دقیقاً مطابق خواست نتانیاهو بود.
“اسرائیل” تلاش کرد تبادل اسرا را فقط در قالب “مرحله انسانی” ادامه دهد. برای متقاعد کردن حماس، پیشنهاد افزایش تعداد اسرای فلسطینی در ازای هر اسیر زنده اسرائیلی مطرح شد. این پیشنهاد، نیاز “اسرائیل” را برای اعلام آتشبس دائمی به تأخیر میانداخت و به نتانیاهو فرصتی سیاسی میداد تا از درگیری با وزیران افراطی مانند بتسلئل اسموتریچ جلوگیری کند و تصویب بودجه دولت را تضمین نماید.
اما از دیدگاه حماس، موضوع فقط تبادل اسرا نبود، بلکه دو ضلع دیگر این معامله، یعنی پایان جنگ و بازسازی غزه، نیز اهمیت داشتند. “اسرائیل” حاضر نبود بدون تحقق “اهداف جنگ” به این مسائل بپردازد. در واقع، این رژیم در تلاش بود از طریق مذاکرات، همان اهدافی را محقق کند که در جنگ نتوانسته بود به دست آورد: نابودی حماس، پایان حکومت آن و خلع سلاح غزه.
به همین دلیل، “اسرائیل” پیشنهادات عربی برای بازسازی غزه و طرح مصر برای اداره این منطقه را رد کرد. پس از رد پیشنهاد آمریکا از سوی حماس، نتانیاهو فرصت را برای خروج رسمی از توافق سهمرحلهای مناسب دید. او نهتنها پیشنهاد جدیدی نداد، بلکه کمکهای انسانی را متوقف کرد، گذرگاهها را بست و اعلام بسیج 400 هزار نیروی ذخیره را تصویب کرد. این اقدامات نشان داد که “اسرائیل”، با حمایت آمریکا، توافق را بهصورت یکجانبه نقض میکند.
حماس، که خواهان مذاکره برای پایان جنگ، آزادی تمامی اسرا و بازسازی غزه بهصورت همزمان بود، ناچار شد در برابر پیشنهادات “اسرائیل”، رقم بالایی (500 تا 1000 اسیر فلسطینی در برابر هر اسیر اسرائیلی) درخواست کند. این موضوع نشان داد که دو طرف به سمت یک تقابل مستقیم حرکت میکنند.
هرچند “اسرائیل” تهدید به بازگشت به جنگ میکند، اما هم حماس و هم خود “اسرائیل” میدانند که ازسرگیری جنگ در شرایط فعلی دشوار است. در داخل “اسرائیل”، اکثریت اولویت را به آزادی اسرا از طریق مذاکره میدهند، نه ادامه جنگ. علاوه بر این، با وجود تهدیدات ترامپ علیه حماس، نتانیاهو نمیخواهد تصویری از خود بهعنوان آغازگر جنگ ارائه دهد.
بازگشت به جنگ، کشورهای عربی را نیز در موقعیت دشواری قرار میدهد، زیرا آنها با مخالفت “اسرائیل”، نه حماس، در اجرای طرحهایشان برای غزه روبهرو شدهاند. همچنین، مقامات امنیتی “اسرائیل” تردید دارند که ترامپ، در برههای خاص، مسیر خود را تغییر ندهد و حمایت خود را متوقف نکند.
یکی دیگر از موانع جنگ، این است که “اسرائیل” برخی تجهیزات نظامی جدید، از جمله بمبهای سنگرشکن را برای استفاده علیه ایران دریافت کرده است. استفاده از این تجهیزات در غزه، ممکن است برنامههای راهبردی “اسرائیل” را به خطر بیندازد.
باوجود القای این تصور که بازگشت به جنگ قریبالوقوع است، عوامل مختلفی این مسیر را دشوار میکند: تغییر رئیس ستاد ارتش، لزوم تصویب برنامههای نظامی جدید و اختلافات داخلی دولت درباره قانون خدمت نظامی حریدیها و بودجه.
در مجموع، “اسرائیل” میخواهد روند مذاکرات را با استراتژی “لبه پرتگاه” و فشار حداکثری مدیریت کند، به این امید که بتواند توافق را به شکل مطلوب خود تغییر دهد. نتانیاهو، که از ابتدا توافق را با نیت تخریب آن امضا کرده بود، همچنان در تلاش است این هدف را محقق کند.