تداوم حمایت همه جانبه آمریکا از رژیم صهیونیستی یکی مهمترین اهدافی است که جنبش صهیونیستی سعی در تضمین آن دارد؛ چرا که این مساله به عنوان تضمینی برای موجودیت این رژیم قه شمار می رود و از دید مراجع تصمیم گیری و شخصیت های برجسته صهیونیستی، رابطه با جریان راستگرای آمریکا؛ اعم از جناح های سکولار و مذهبی یکی از مهمترین عوامل تضمین کننده این حمایت همه جانبه و همیشگی آمریکا به شمار می رود.
“دانیل اورن” مدیر مرکز پیشرفت های فرهنگی و اجتماعی رژیم صهیونیستی معتقد است که اخیرا نشانه هایی مبنی بر اتخاذ مواضع مخالف با منافع استراتژیک رژیم صهیونیستی از سوی محافل رستگرای آمریکا دیده می شود. وی طی مقاله ای در روزنامه عبری زبان “یدیعوت آحارونوت” به برخی از این نشانه ها که حاکی از تغییر مواضع محافل راستگرای آمریکا است، اشاره کرده و علاوه بر این، تولیدات فکری نخبگان این محافل راستگرا را نیز مورد بررسی قرار داده است که متن این مقاله را در زیر می خوانیم:
محافل لیبرال نماینده جریان چپگرای آمریکا به شمار می رود که در گذشته از حامیان سنتی رژیم صهیونیستی بودند ولی اکنون به دلیل منازعه این رژیم با فلسطینیان به دشمن واقعی آن تبدیل شده اند. این تغییر موضع و تبدیل حمایت های همه جانبه به اعتراض نسبت به سیاست های رژیم صهیونیستی و حتی دشمنی با آنرا می توان به وضوح در مواضع حزب دمکرات آمریکا مشاهده کرد. اما مساله شگفت انگیز و تعجب آور تغییر موضع برخی جناح های جریان راستگرای آمریکاست که اخیرا مواضعی را اتخاذ می کند که این مواضع به هیچ وجه منافع استراتژیک رژیم صهیونیستی را در نظر نمی گیرد. از جمله این جناح ها می توان به گروه های راستگرای غیر سکولار آمریکا اشاره کرد که خواستار اتخاذ سیاست انزوایی در روابط خارجی واشنگتن است و در صورت اتخاذ این رویکرد از سوی دولت آمریکا، منافع رژیم صهیونیستی با خطر جدی مواجه شده و از سوی دیگر، ضربه سنگینی به حمایت های همه جانبه قدرت های بزرگ از رژیم صهیونیستی وارد می شود. اطلاعات بدست آمده درباره رویکرد جدید گروه های راستگرای آمریکا که در کتاب “القوة الحکمیة” نوشته “تید کریفنتر” به آن اشاره شده است نشانگر اتخاذ مواضعی از سوی این گروه هاست که به شدت در تعارض با منافع رژیم صهیونیستی قرار دارد و از سوی دیگر، سیاست های لابی صهیونیستی آمریکا را به نقد می کشاند. نویسنده در این کتاب بر این مساله تاکید کرده است که باید “مسیحیان معمدانی” را که از گروه های مهم راستگرای آمریکا به شمار می روند از این مساله استثنا کرد؛ چرا که این گروه حمایت از رژیم صهیونیستی را تکلیف الهی قلمداد می کنند. کریفنتر که خود از بزرگترین اندیشمندان جریان راستگرای لائیک به شمار می رود بر این مساله تاکید دارد که این گروه انتقادات روز افزونی را در زمینه روابط آمریکا با رژیم صهیونیستی و حمایت همه جانبه آمریکا از این رژیم مطرح می کنند.
از سوی دیگر، سران جریان راستگرای مسیحی نیز معتقدند که سیاست خارجی دولت آمریکا ترکیبی از اهداف مبهمی است که تکثر آراء و فقدان رویکرد کلی در سیاست های وزارت امور خارجه این کشور از جمله نمودهای آن است. کریفنتر در ادامه خاطر نشان می کند که مواضع دولت کنونی آمریکا، این کشور را وادار کرده است که همیشه و همه جا سعی در حصول نتایج مشخصی داشته باشد که این مساله حتی برای یک ابر قدرت جهانی نیز غیر ممکن است.
راستگرایان آمریکا معتقدند که این کشور در منازعات دو طرفه ای مانند منازعه صربستان و سومالی دخالت داشته و در منازعه عربی ـ صهیونیستی نیز سرمایه گذاری های زیادی را انجام داده است که این مساله تهدیدی علیه منافع آمریکا به شمار می رود و این در حالی است که دولت آمریکا خطرات بزرگی مانند آینده رژیم های سیاسی کشورهای تولید کننده نفت و تاثیر تبدیل ایران به یک قدرت بزرگ هسته ای بر بازار نفت را نادیده می گیرد. به عبارت دیگر می توان گفت که راستگرایان آمریکا از بی توجهی دولت این کشور به خطراتی که اوضاع اقتصادی آمریکا و کشورهای اروپایی را تهدید می کند، ناراضی هستند. از سوی دیگر، ذکر این مساله نیز خالی از لطف نیست که رهبران جریان راستگرای لائیک آمریکا مخالف استفاده از قدرت نظامی برای اجبار ایران به توقف برنامه های هسته ای خود هستند که این مساله به منافع استراتژیک آمریکا ضربه می زند. علاوه بر این، این افراد با تغییر اولویت های آمریکا به خاطر مقابله با چالش های پیش روی رژیم صهیونیستی موافق نیستند بلکه خواستار اتخاذ سیاست خارجی مبتنی بر انزوا در محیط بین المللی هستند. رهبران جریان راستگرای آمریکا خواستار عدم مداخله دولت آمریکا در منازعات منطقه ای و استفاده از درآمدهای داخلی در راه دفاع از منافع اساسی این کشور هستند.
در بررسی کلی رویکرد جریان راستگرای آمریکا می توان گفت که رهبران جریان راستگرای لائیک و اندیشمندان آن خواستار نادیده گرفتن و یا کم ارزش جلوه دادن تهدیدات جریان اصولگرای اسلامی و تاثیر آنها بر قیمت نفت و نیز بکار گیری این تهدیدات در انجام اقدامات تروریستی علیه کشورهای غربی هستند. این افراد، عملیات گروه های جهادی اسلامگرا را صرفا یک تاکتیک و اقدام موقتی می دانند که هیچ تهدیدی را متوجه دولت آمریکا نمی کند. اما توجیهاتی که این افراد برای تهدید قلمداد نکردن عملیات های گروه های جهادی اسلامگرا مطرح می کنند با منافع استراتژیک رژیم صهیونیستی تعارض دارد؛ چرا که این رژیم سعی دارد به جنگ مشترک خود با آمریکا علیه گروه های مذکور ادامه دهد. پس چطور ممکن است که اقدامات این گروه ها تاثیری بر قیمت های جهانی نفت ندارد. اما مساله خطرناکتر در این زمینه این است که اندیشمندان جریان راستگرای لائیک آمریکا عواقب و پیامدهای استفاده احتمالی عناصر سازمان “القاعده” از بمب های کوچک هسته ای و یا بمب های اتمی را کم اهمیت جلوه دهند. کریفنتر در این زمینه می نویسد که از آنجا که گروه های جهادی امکان دسترسی به حجم بیشتری از این بمب ها را ندارند، استفاده آنها از حجم اندکی از این بمب ها در مقایسه با فجایع ناشی از استفاده از بمب های هسته ای در جنگ جهانی دوم قرن گذشته نمی تواند خسارت و فاجعه چندانی به دنبال داشته باشد.
واقعیت این است که کم توجهی رهبران و اندیشمندان جریان راستگرا نسبت به خطرهای ناشی از استفاده گروه های جهادی از بمب های هسته ای و اتمی علیه شهرهای آمریکا بدین معناست که آنها در مقابل حملات این گروه ها علیه شهرک های صهیونیست نشین رژیم صهیونیستی هیچ واکنشی از خود نشان نخواهند داد. عملکرد رهبران راستگرای لائیک آمریکا نشانگر این است که آنها قدرت تشخیص میان منافع و خطرات را از دست داده اند؛ چرا که آنها خواستار افزایش قدرت کشورهای اروپایی برای همراهی آمریکا در اداره و رهبری جهان هستند و به شدت با تک قطبی آمریکا در جهان مخالفت می کنند. آنها معتقدند که این تحقق این مساله می تواند باعث ایجاد مناطق امنیتی قادر به دفاع از غرب شده و از سوی دیگر باعث شکل گیری رژیم های دمکراتیک بیشتری در جهان شود.
مطرح شدن این افکار از سوی گروه های راستگرای آمریکا مصیبت بزرگی برای رژیم صهیونیستی به شمار می رود؛ چرا که این مساله می تواند راه را برای گسترش گروه های اسلامگرا و تبدیل آنها به قدرت اصلی جهانی هموارتر کند به ویژه اینکه در حال حاضر قدرت گروه های اسلامگرا و جمعیت مسلمانان اروپا در حال افزایش است. علاوه بر این، تفکرات این گروه ها تا حد زیادی ناشی از احساس خطر شدید نسبت به شکست سیاست های آمریکا در عراق و افزایش اعتراض ها نسبت به ناکامی های دولت بوش در دستیابی به اهداف مورد نظر است که این مساله باعث می شود این گروه ها خواستار انزوای آمریکا در عرصه بین المللی و به عبارت بهتر کز کردن آن در داخل خود و کاهش دخالت های آن در منازعات بین المللی شوند. به هر حال تغییر مواضع جریان راستگرای آمریکا پیام های شومی را برای رژیم صهیونیستی به همراه دارد.