پنج شنبه 01/می/2025

چه زمانی آمریکا از سیطره نفوذ صهیونیست ها خارج می شود؟

پنج‌شنبه 29-نوامبر-2007

آیا در ایالات متحده چیزی وجود دارد که ما از آن با نام “میهن پرستی آمریکایی” یاد کنیم؟ یعنی اینکه آیا در میان نخبگان آمریکایی هستند کسانی که معتقد به این باشند که ایالات متحده تنها باید در راستای تحقق منافع ملی خود بکوشد نه اینکه در اقداماتش تنها متوجه فاکتورهایی همچون امنیت رژیم صهیونیستی و منافع جنبش جهانی صهیونیسم باشد؟

پرسش های فوق به یکی از بحث برانگیزترین مسائل در میان مطبوعات آمریکا و انگلستان تبدیل شده است و آناتول لایوین، از چهره های برجسته دانشگاهی در آمریکا نیز مقاله ای در مورد این امر نگاشته که توسط روزنامه فایننشال تایمز منتشر شده است.

سوال محوری که پرفسور لایوین در مقاله خود مطرح می کند، آن است: “چرا دولت هایی که به صورت متوالی در آمریکا بر سر قدرت آمده اند، همیشه از اعمال فشار بر رژیم صهیونیستی سر باز می زنند و هرگز این رژیم را مجبور نمی کنند تا از لجبازی و خودسری های خود در قبول یک صلح عادلانه و فراگیر که تضمین بخش تشکیل یک کشور فلسطینی است، دست بردارد.”

در همین راستا، نویسنده مذکور به مسئله میانجیگری آمریکا در حل مناقشه فلسطینیان و صهیونیست ها اشاره کرد و گفت: “طرح مسئله میانجیگری آمریکا در حل مناقشه در واقع اهانت به عقل بشری است.”

وی می افزاید: “تداوم حمایت ها و جانبداری های آمریکا از رژیم صهیونیستی باعث می شود تا این رژیم همیشه طرف قوی تر مناقشه باشد.”

پرفسور لایوین در ادامه پرسش خود را با صراحت مطرح می کند و می گوید: “آیا ایالات متحده آمادگی آن را دارد تا اسرائیل را تحت فشار قرار دهد؟”

نویسنده یادشده پاسخی مستقیم به این پرسش نمی دهد، بلکه توجه ما را به دو کتابی جلب می کند که اخیرا در ایالات متحده منتشر شده است. وی معتقد است توضیحات این دو کتاب نشانگر منفی بودن پاسخ پرسش فوق است.

اولین کتابی که آناتول لایوین از آن یاد می کند، متعلق به جان میرشمار و استیفن والت است و با عنوان “لابی صهیونیست و سیاست خارجی آمریکا” منتشر شده است. دومین کتاب متعلق به ویکتوریا کلارک، بانوی نویسنده انگلیسی است و عنوان آن نیز “پیشرفت صهیونیسم مسیحی” می باشد. کلارک در کتاب خود از هواداران اصولگرای مسیحی اسرائیل صحبت می کند.

پرفسور لایوین در تحلیل و ارزیابی خود از دو کتاب مذکور می نویسد: “نخستین نکته ای که در کتاب اول خودنمایی می کند، میزان شجاعتی است که نویسندگان آن به خرج داده اند و به دیگر معنا، دست به یک ریسک بزرگ زده اند که امکان دارد به همان خاطر، از سوی جنبش جهانی صهیونیسم با واژه آنتی سمتیست نامیده شوند. توجه به این نکته نیز ضروری است که موافقت نویسندگان برای ورود به عرصه ریسکی با چنین حجم از خطر، این امید را بر می انگیزد که تعداد بیشتری از روزنامه نگاران و فرهیختگان وارد این میدان شوند و به بحثی آزاد و دموکراتیک در مورد حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی بپردازند.

کتاب دومی که لایوین در مورد آن سخن گفته است، متعلق به ویکتوریا کلارک است که نه تنها به مسئله حمایت برخی آمریکایی ها (صهیونیست های مسیحی) از تندروترین گروه ها در جامعه اسرائیلی می پردازد، بلکه مسئله دموکراسی در جامعه آمریکا را نیز در زیر ذره بین قرار می دهد و می گوید گروه های آمریکایی مشخصی هستند که با اعمال تروریسم فکری علیه تمامی منتقدان رژیم اشغالگر قدس، آزادی بیان در آمریکا را تهدید می کنند.

ویکتوریا کلارک یادآور می شود که بیشتر صهیونیست های مسیحی برهان های خود را از تورات اخذ می کنند تا به این شیوه پاکسازی نژادی و نسل کشی های خود را توجیه کنند.

 راه های برون رفت از مشکل چیست؟

پرفسور لایوین در بخشی دیگر از تحلیل خود در خصوص کتاب های یادشده، به مسئله تروریسم اسلامی (مقاومت) به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا می پردازد و می نویسد: “اگر میهن پرستان آمریکایی به دنبال حفظ منافع ملی و پاسبانی از جان هموطنان شان هستند و تروریسم اسلامی (مقاومت) را خطری برای این دو می دانند، دیگر این یک دیوانگی است که با حمایت از رژیم صهیونیستی در قبال مظلومان فلسطینی، بهانه را به دست تروریست های مسلمان (مقاومت) بدهند.”

وی تصریح می کند: “چرا حملات 11 سپتامبر در نیویورک و واشنگتن رخ داد؟ آیا شایسته نیست که پیش از به راه افتادن یک جنگ جهانی علیه تروریسم، به دنبال یافتن دلایل ریشه ای برای این حوادث باشیم.”

سوالی که در نهایت مطرح می شود: آن است که ایالات متحده چه زمانی از زیر سیطره نفوذ صهیونیست ها رها می شود؟

لینک کوتاه:

کپی شد